symbol

/ˈsɪmbl̩//ˈsɪmbl̩/

معنی: اشاره، نشان، علم، رقم، رمز، مظهر، نماد
معانی دیگر: سمبول، نشانه، نگر، دال، نمودگار، نمون، (موسیقی یا ریاضیات یا شیمی و غیره) نشان، علامت، مخفف، (روانکاوی) نمادمیل ناخود آگاه و سرکوب شده، بصورت سمبل دراوردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: something that represents something else, esp. a material sign or object that stands for a complex or abstract concept.
مشابه: emblem, figure, mark, synonym, token

- The rose is a symbol of love.
[ترجمه مهسا] گل رز نمادی از عشق است
|
[ترجمه گیسو] گل رز نماد عشق است
|
[ترجمه زهرا] گل رز سمبول عشق است
|
[ترجمه کاترین] گل رز نشونه عشقه
|
[ترجمه Slime] گل رز نمادی از عشق است.
|
[ترجمه کاپیتان هاددوک] گل رز نشانه ای از عشق است
|
[ترجمه سامیار] گل رز نماد عشقه
|
[ترجمه A] گل روز نماد عشق است
|
[ترجمه گوگل] گل رز نماد عشق است
[ترجمه ترگمان] رز نماد عشق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a sign or figure conventionally used to represent a particular quantity, quality, process, or the like.
مترادف: sign

- The plus sign is the mathematical symbol for addition.
[ترجمه کاپیتان هاددوک] علامت بعلاوه نمادی ریاضی است برای اضافه کردن
|
[ترجمه محمد رضا علم طلب] علامت جمع، نمادی ریاضی به معنای �اضافه کردن� است.
|
[ترجمه گوگل] علامت مثبت، نماد ریاضی جمع است
[ترجمه ترگمان] علامت اضافه نماد ریاضی برای اضافه کردن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the symbol of justice holds a balance in one hand and a sword in the other
نماد عدالت در یک دست ترازو و در دست دیگر شمشیر دارد.

2. an arbitrary symbol
سمبل (نماد) من درآوردی

3. the dove is a symbol of peace
کبوتر نماد صلح است.

4. the dove is the traditional symbol of peace
کبوتر نماد سنتی صلح است.

5. to some people, an expensive car is a status symbol
برای برخی از مردم یک اتومبیل گران قیمت نشانه ی شان و اعتبار است.

6. Mandela became a symbol of the anti-apartheid struggle.
[ترجمه گوگل]ماندلا به نماد مبارزه ضد آپارتاید تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]ماندلا سمبل مبارزات ضد آپارتاید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The cross is the symbol of Christianity.
[ترجمه گوگل]صلیب نماد مسیحیت است
[ترجمه ترگمان]صلیب نماد مسیحیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Dragon is regarded as a symbol of power.
[ترجمه گوگل]اژدها به عنوان نماد قدرت در نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]اژدها به عنوان نماد قدرت در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A heart shape is the symbol of love.
[ترجمه Mary] شکل قلب نماد عشق است
|
[ترجمه محمد رضا علم طلب] شکل قلب نمادی از عشق است.
|
[ترجمه گوگل]شکل قلب نماد عشق است
[ترجمه ترگمان]شکل قلب نشانه عشق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What is the significance of this symbol?
[ترجمه گوگل]اهمیت این نماد چیست؟
[ترجمه ترگمان]معنی این نماد چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To them, the monarchy is the special symbol of nationhood.
[ترجمه گوگل]برای آنها، سلطنت نماد ویژه ملیت است
[ترجمه ترگمان]برای آن ها، سلطنت نماد خاص ملت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. White has always been a symbol of purity in Western cultures.
[ترجمه گوگل]رنگ سفید همیشه نماد خلوص در فرهنگ های غربی بوده است
[ترجمه ترگمان]وایت همیشه نماد خلوص در فرهنگ های غربی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Rosy cheeks are a symbol of good health.
[ترجمه گوگل]گونه های گلگون نماد سلامتی هستند
[ترجمه ترگمان]گونه هایش مظهر سلامت سلامت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. King was a worldwide symbol of non-violent protest against racial injustice.
[ترجمه گوگل]کینگ در سراسر جهان نماد اعتراض غیرخشونت آمیز علیه بی عدالتی نژادی بود
[ترجمه ترگمان]پادشاه نماد جهانی اعتراضات غیر خشونت آمیز علیه بیعدالتی نژادی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Berlin wall was the supreme symbol of the Cold War.
[ترجمه گوگل]دیوار برلین نماد عالی جنگ سرد بود
[ترجمه ترگمان]دیوار برلین نماد عالی جنگ سرد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. A stressful job can actually be a status symbol.
[ترجمه گوگل]یک شغل پر استرس در واقع می تواند یک نماد وضعیت باشد
[ترجمه ترگمان]یک شغل پر استرس می تواند یک نماد وضعیت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. O is the chemical symbol for oxygen.
[ترجمه گوگل]O نماد شیمیایی اکسیژن است
[ترجمه ترگمان]O نماد شیمیایی اکسیژن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Hotels that show this symbol offer activities for children.
[ترجمه گوگل]هتل هایی که این نماد را نشان می دهند، فعالیت هایی را برای کودکان ارائه می دهند
[ترجمه ترگمان]هتل ها که این نماد را نشان می دهند برای کودکان فعالیت هایی ارائه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The white colour is a symbol of purity.
[ترجمه گوگل]رنگ سفید نماد پاکی است
[ترجمه ترگمان]رنگ سفید نماد پاکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اشاره (اسم)
slur, inkling, action, gesture, mention, hint, indication, allusion, warning, innuendo, suggestion, manifest, ensign, beck, symbol, gest, insinuation, referral

نشان (اسم)
trace, attribute, tally, score, slur, benchmark, indication, token, aim, show, sign, seal, stamp, target, mark, marking, insignia, signal, emblem, symptom, brand, presage, track, banner, badge, clue, standard, ensign, vexillum, impress, hallmark, plaque, caret, chalk, cicatrix, symbol, vestige, medal, memento

علم (اسم)
knowledge, sign, banner, flag, standard, ensign, science, symbol

رقم (اسم)
character, sort, number, figure, statistic, type, brand, item, digit, numeral, symbol

رمز (اسم)
secret, mystery, token, sign, trick, crypt, code, riddle, cipher, symbol, enigma, cryptogram

مظهر (اسم)
show, symbol

نماد (اسم)
symbol, symbolism

تخصصی

[حسابداری] نشانه، نماد
[عمران و معماری] نشانه - نماد - سمبل - علامت - نهاد - اشاره - رمز - نما
[کامپیوتر] سمبل، علامت .
[برق و الکترونیک] نماد 1. طرح کشیده شده روی نمودارها برای نشان دادن یک قطعه سامشخص کردن مشخصه ها، کمیتها با اشیاء معین . 2. حرف یا خلاصه ی حروفی که روی نمودار یا در معادله یا متنی برای نشان دادن کمیت یا واحد اندازه گیری برای شناسایی یک شیء به کار می رود. - نماد
[مهندسی گاز] نشانه، علامت
[بهداشت] نماد
[نساجی] سمبول - نشان - علامت - نمونه - عقیده
[ریاضیات] نماد، نشان دادن، نشانه، علامت
[آمار] نماد

انگلیسی به انگلیسی

• something that stands for or represents something else; printed or written character that is commonly used to designate something (as in mathematics or music)
a symbol of something is a shape, design, or other thing that is used to represent it.
something that is a symbol of a society or aspect of life seems to represent it because it is typical of it.
a symbol for an item, for example in a calculation or formula, is a number, letter, or shape that represents the item.

پیشنهاد کاربران

کعبه ی امال
نماد
مثال: The dove is often seen as a symbol of peace.
کبوتر اغلب به عنوان نماد صلح دیده می شود.
نماد، مظهر
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
نماد یا سمبل
نماد اختصاری یک ارز دیجیتال؛ به عنوان مثال، نماد بیت کوین BTC است.
نشانه
نماد
ریشه این کلمه=سیما - یسمو - سماء - اسم - . . .
به واژه سیما ( عربی ) رجوع کنید
انی سمیتها مریم
سیماهم فی وجوههم
. . .
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : symbolize
✅️ اسم ( noun ) : symbol / symbolism / symbolist / symbolization
✅️ صفت ( adjective ) : symbolic / symbolist
✅️ قید ( adverb ) : symbolically
symbol ( noun ) = سمبل، نشانه، نماد، مظهر/رمز/علامت
مترادف است با کلمه : Mark ( noun )
Examples:
1 - An olive branch is a symbol of peace.
شاخه زیتون نماد صلح است.
2 - Symbols for God are prohibited in their religion.
...
[مشاهده متن کامل]

( داشتن ) نمادهایی برای خدا در مذهب آنها ممنوع است.
3 - The statue outside the court building is considered a symbol of justice.
مجسمه بیرون دادگاه نماد عدالت در نظر گرفته می شود.
4 - AL is the chemical symbol for aluminum.
AL نماد شیمیایی آلومینیوم است.
5 - The black flag is a symbol of Blackness and filth.
پرچم سیاه نماد سیاهی و پلیدی است.
6 - He only bought these expensive basketball shoes as a status symbol and does not use them much.
او این کفش های گران قیمت بسکتبال را فقط به نشانه خودنمایی خریده و زیاد از آن ها استفاده نمی کند.

سمبول، نشانه، نماد
symbol ( عمومی )
واژه مصوب: رمز 3
تعریف: نشانه‏ای که نمایانگر معنایی پنهان باشد|||متـ . نماد
symbol
این واژه ایرانی - اروپایی است :
symbol : sym - bol
sym = پیش وند : هَم در پارسی
bol = بُل به مینه ی بسیاری و زیادی و فراوانی : در واژه هایی مانند زابُل ، کابُل ، بُل هوس و در واژه های اروپایی : police , poly مانند polytechnic . در اسل بُل یا pol همان پُر در پارسی و full در انگلیسی و voll ( فُل ) در آلمانی است.
...
[مشاهده متن کامل]

police = جایی که مردم زیادی جَم یا جَمع می شوند که آنجا را شهر نامیدند ، بُلی ، بُلان ، بُلِستان
polytechnic = جایی که فَن ها یا فُنون فراوان و زیادی وجود یا بود و باش دارد ، بُل فَنی ، پُر فَندی
اگر بخواهیم گرته برداری کنیم : هَم پُر ، هَم بُل
در واقعsymbol به نشانه های زیادی که با هم جمع میشوند گفته می شود.
به جای واژه ی پُل : راهی که بر روی یا بالای رود برپا میکنند گرفته نشود گویا پُل دگر و تغییر یافته ی : بَر - رودَک یا بَررویَک یا بَرودَک ( شاید وات "ب" برای تاکید و فشارندگی ) باشد و هم ریشه با :
آلمانی : Bruecke
انگلیسی : bridge

نماد ، نشانه ، الگو
A symbol of our common love
نشانی از عشق مشترک ما
نماد _نشانه
نشانه قراردادى ( زبانشناسی )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس