معنی: قو، دجاجهمعانی دیگر: (جانور شناسی) قو (تیره ی anatidae)، (نجوم) رجوع شود به: cygnus، انسان قو مانند (به ویژه شاعر یا آواز خوان)، (محلی) قسم خوردن (معمولا به صورت: قسم می خورم i swan)، متعجب شدن، پرسه زدن، اظهار کردن
[ترجمه گوگل]وقتی مرگ فرا می رسد، قو آواز می خواند [ترجمه ترگمان]قو وقتی مرگ فرا می رسد آواز می خواند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She is as graceful as a swan.
[ترجمه گوگل]او مانند یک قو برازنده است [ترجمه ترگمان]او به زیبایی یک قو است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The swan flapped its wings noisily.
[ترجمه گوگل]قو با صدای بلند بال هایش را تکان داد [ترجمه ترگمان]قوی با سر و صدا بال های خود را تکان می داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I swan, that's a good egg.
[ترجمه sara sahba] من قسم میخورم، این یک تخم مرغ خوب است
|
[ترجمه گوگل]من قو، این یک تخم مرغ خوب است [ترجمه ترگمان]من سوان هستم، این یک تخم مرغ خوب است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I pray for the swan goose, the moonlight and the spring breeze forthousands of times, wishing the swan goose can bring my miss toyou; the moonlight can convey my greeting to you ; the spring breeze can send my care to you!
[ترجمه گوگل]هزاران بار برای غاز قو، مهتاب و نسیم بهاری دعا میکنم، کاش غاز قو میتواند دلتنگی مرا برای تو بیاورد مهتاب می تواند سلام مرا به تو برساند ; نسیم بهاری می تواند مراقبت من را برای شما بفرستد! [ترجمه ترگمان]من برای غاز قوی، نور ماه و نسیم بهار و نسیم بهار، آرزو می کنم که غاز قوی دلم برای شما تنگ شود؛ زیرا نور مهتاب می تواند به شما سلام مرا برساند؛ نسیم بهار می تواند به شما سلام کند! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The stately swan glides gracefully on the pond.
[ترجمه گوگل]قو با شکوه به زیبایی روی برکه می لغزد [ترجمه ترگمان]ان قو با شکوه سر می خورد و روی دریاچه حرکت می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Lord Swan was made a life peer in 198
[ترجمه گوگل]لرد سوان در سال 198 یک همتای زندگی شد [ترجمه ترگمان]لرد \"سوان\" قرار بود با یکی از اعضای \"۱۹۸\" زندگی کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The swan landed gracefully on the water.
[ترجمه گوگل]قو به زیبایی روی آب فرود آمد [ترجمه ترگمان]قو با زیبایی روی آب فرود آمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The team's mascot is a giant swan.
[ترجمه گوگل]طلسم این تیم یک قو غول پیکر است [ترجمه ترگمان]خوش یمنی تیم یک قو بزرگ است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. They decided to swan around Italy this summer.
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفتند تابستان امسال به دور ایتالیا بگردند [ترجمه ترگمان]آن ها تصمیم گرفتند تابستان امسال در اطراف ایتالیا بازی کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The wedding reception will be held in the Swan Hotel's function room.
[ترجمه گوگل]مراسم جشن عروسی در سالن اجتماعات هتل قو برگزار می شود [ترجمه ترگمان]جشن عروسی در اتاق کار هتل سو ان برگزار می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A young swan is called a cygnet.
[ترجمه گوگل]به یک قو جوان سیگنت می گویند [ترجمه ترگمان]یک قو جوان به نام cygnet نامیده می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Take a boat trip upstream along the Swan River through vineyards, stopping off to visit wineries.
[ترجمه گوگل]با قایق در بالادست رودخانه سوان از میان تاکستان ها سفر کنید و برای بازدید از شراب سازی ها توقف کنید [ترجمه ترگمان]قایقی را در امتداد رودخانه سو ان از طریق تاکستان بردارید و برای بازدید از wineries توقف کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
قو (اسم)
swan
دجاجه (اسم)
swan
انگلیسی به انگلیسی
• cygnus, northern constellation large white waterbird having a long neck and webbed feet a swan is a large, usually white bird with a long neck that lives on rivers and lakes.
پیشنهاد کاربران
swan ( n ) ( swɑn ) =a large bird that is usually white and has a long thin neck. Swans live on or near water.
Swan به معنی قو است. در فیلم black swan هم دختر تبدیل به قو شد:blackswan یعنی قوی سیاه قوئه پرنده نه ها قوی 🔮