swab

/ˈswɑːb//swɒb/

معنی: جاروب، لوله پاک کن، اسفنج زمین شویی، زدودن، گرد و خاک گرفتن، با کهنه آب چیزی را کشیدن، پیچیدن
معانی دیگر: (برای نظافت کف اتاق یا میز و صندلی و غیره) زمین شور طنابی، غنده ی گرد گیری، نخ کلاف، کف شوی، (برای پاک کردن لوله ی جنگ افزار) سمبه ی مویی، (برای پاک کردن زخم یا دوا مالیدن به درون گلوو دهان و غیره) پندک، گلوله ی پنبه، گاله، پاغنده، پندس، کندش، ابر زخم پاک کنی، سواب، (خودمانی) آدم دست و پاچلفت، آدم شورتی، سنبه جراحی، تاب خوردن، سنبه زدن، باکهنه اب چیزی را کشیدن، پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small piece of absorbent material, such as cotton, that is often attached to an applicator stick and is used for medicinal applications or cleansing.

(2) تعریف: a sample or specimen that is removed with this article.

(3) تعریف: a mop that is used esp. on a ship to clean the decks.

(4) تعریف: (slang) a sailor.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: swabs, swobs, swabbing, swobbing, swabbed, swobbed
(1) تعریف: to cleanse, dab, or wipe with or as if with a swab.

(2) تعریف: to use a swab or mop on.

- The sailors swabbed the decks.
[ترجمه گوگل] ملوان ها عرشه ها را پاکسازی کردند
[ترجمه ترگمان] ملوانان روی عرشه جمع شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. cotton swab
گندله ی پنبه (برای پاک کردن زخم و غیره)،پندش،پاغند

2. We have to swab out the sitting - room before your mother comes back.
[ترجمه گوگل]ما باید اتاق نشیمن را قبل از اینکه مادرت برگردد بیرون بکشیم
[ترجمه ترگمان]باید قبل از اینکه مادرت برگرده، از اتاق نشیمن نمونه برداری کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The crew were ordered to swab down the decks.
[ترجمه گوگل]به خدمه دستور داده شد که عرشه ها را با سواب تمیز کنند
[ترجمه ترگمان]به ملاحان دستور داده شد که از عرشه نمونه برداری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. "I'm just going to take a swab of your ear, " said the doctor.
[ترجمه Shirinbahari] دکتر گفت می خواهم یک نمونه از ترشحات گوش ت را بگیرم.
|
[ترجمه گوگل]دکتر گفت: "من فقط از گوش شما سواب می گیرم "
[ترجمه ترگمان]دکتر گفت: \" من فقط می خواهم یک سیلی از گوش شما بگیرم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The doctor took a throat swab to check for infection.
[ترجمه گوگل]دکتر برای بررسی عفونت از گلو سواب گرفت
[ترجمه ترگمان]دکتر برای چک کردن عفونت ازش نمونه برداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He covered my newest wound with a swab of alcohol and a lozenge of gauze.
[ترجمه گوگل]او جدیدترین زخم من را با یک سواب الکل و یک گاز پاستیل پوشاند
[ترجمه ترگمان]آخرین زخم من را با مقداری الکل و یک قرص گاز پوشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A nasopharyngeal swab or paired serum samples, or both, were collected from healthy subjects.
[ترجمه گوگل]یک سواب نازوفارنکس یا نمونه‌های سرم جفتی یا هر دو از افراد سالم جمع‌آوری شد
[ترجمه ترگمان]نمونه های سرم swab یا سرم جفت سرم، یا هر دو، از موضوعات سالم جمع آوری شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Direction: Cleanse hair and swab down, apply appropriate amount evenly over hair to mold hairstyle.
[ترجمه گوگل]طرز تهیه: موها را تمیز کرده و با سواب پایین بکشید، مقدار مناسبی را به طور یکنواخت روی موها بمالید تا مدل موهای قالب بزنید
[ترجمه ترگمان]جهت زیر: مو Cleanse و کف دست، مقدار مناسبی را به طور مساوی بر سر مو برای مدل موی مدل به کار برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Blade became dirty can swab with soap powder fluid, do not use be brushed forcedly and edge tool goes dirtying.
[ترجمه گوگل]تیغه کثیف شد می توانید با مایع پودر صابون سواب بزنید، استفاده نکنید به زور مسواک زده شود و ابزار لبه کثیف می شود
[ترجمه ترگمان]تیغه با مایع پودر صابون به شدت آلوده شده است و از آن استفاده نکنید و ابزار لبه با استفاده از ابزار لبه باز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Clean or wipe ( sth ) with a swab.
[ترجمه گوگل]( sth ) را با یک سواب تمیز یا پاک کنید
[ترجمه ترگمان]پاک کردن یا پاک کردن (sth)با کف دست!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. L Direction: Cleanse hair and swab down, apply appropriate amount evenly over hair to mold hairstyle.
[ترجمه گوگل]جهت L: موها را تمیز کرده و با سواب پایین بکشید، مقدار مناسبی را به طور یکنواخت روی موها بمالید تا مدل موهای قالب بزنید
[ترجمه ترگمان]جهت زیر: مو Cleanse و کف دست، مقدار مناسبی را به طور مساوی بر سر مو برای مدل موی مدل به کار برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You should never acotton swab or other object into the ear canal.
[ترجمه گوگل]هرگز نباید سواب پنبه یا چیز دیگری را وارد مجرای گوش کنید
[ترجمه ترگمان]تو هرگز نباید از آب یا شی دیگر در مجرای گوشت استفاده کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The results indicated that cloacal swab and lung were optimal sample in the strips assay.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که سواب کلواکال و ریه نمونه بهینه در سنجش نواری بودند
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که cloacal swab و شش نمونه بهینه در این نوارها بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Methods Cotton - swab wiping sampling and bacteriological examination methods were used to examine the hand hygiene quality of some medical staffs in abasic hospital.
[ترجمه گوگل]روش‌ها برای بررسی کیفیت بهداشت دست برخی از پرسنل درمانی بیمارستان آباسیک از روش‌های نمونه‌برداری با سواب پنبه‌کشی و معاینه باکتریولوژیک استفاده شد
[ترجمه ترگمان]روش های خشک کردن swab و روش های معاینه bacteriological برای بررسی کیفیت بهداشت دستی برخی از پرسنل پزشکی در abasic مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Your first swab down the barrel must have a few . drops of solvent on i. t. . .
[ترجمه گوگل]اولین سواب شما در بشکه باید چند عدد داشته باشد قطره حلال روی i تی
[ترجمه ترگمان]اولین نمونه برداری از بشکه باید تعداد کمی داشته باشه مواد حلال روی من ریخته نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جاروب (اسم)
broom, swab, erica

لوله پاک کن (اسم)
swab, pipe cleaner

اسفنج زمین شویی (اسم)
swab

زدودن (فعل)
remove, wipe, clean, scrape, clear, purge, eliminate, obliterate, wipe out, scour, blot out, sweep, swab, scurf, deterge, efface, shuck

گرد و خاک گرفتن (فعل)
swab

با کهنه آب چیزی را کشیدن (فعل)
swab

پیچیدن (فعل)
envelop, impact, twinge, fake, wind, resonate, tie up, fold, roll, swathe, wrap, muffle, screw, twist, nest, involve, swab, wattle, reverberate, enfold, complicate, furl, convolve, lap, infold, enwrap, tweak, kink, trindle

تخصصی

[نساجی] جذب مویینه آب توسط منسوجات
[نفت] پیستون سنبه زنی
[آب و خاک] لوله پاک کن

انگلیسی به انگلیسی

• clean or wipe with a large mop; apply material using a cotton swab
large mop; (medicine) small piece of absorbent material attached to a stick (used to administer medication, take cultures for microscopic examination, etc.)
a swab is a small piece of cotton wool used for cleaning a wound or for taking a sample of something such as skin, blood, or bodily fluids.

پیشنهاد کاربران

1. گوش پاک کن
2. سُنبه جراحی:
یک وسیله پزشکی است که برای جمع آوری نمونه های بیولوژیکی از بدن انسان استفاده میشود و امکان انتقال و نگهداری نمونه را فراهم میکند. برخی از رایج ترین کاربردهای سواب یا همان سنبه جراحی عبارتند از: برای جداسازی میکروارگانیسم ها در محیط های کشت بکار میرود، تمیز کردن زخم، گذاشتن ماده ای روی آن یا گرفتن نمونه.
swab
میله برداشت
میله برداشت نمونه
در alcohol swab به معنی پنبه آغشته به الکل میباشد
پنبه الکلی
گوش پاک کن
نمونه گرفتن برای آزمایشگاه

بپرس