فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: survives, surviving, survived
حالات: survives, surviving, survived
• (1) تعریف: to continue to live despite serious immediate threat to one's life.
• مشابه: exist
• مشابه: exist
- They were trapped in a cave for days, and it's a miracle that they survived.
[ترجمه گوگل] آنها روزها در یک غار گیر افتاده بودند و این یک معجزه است که زنده مانده اند
[ترجمه ترگمان] روزها در غاری گیر افتاده بودند و این معجزه بود که آن ها نجات پیدا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] روزها در غاری گیر افتاده بودند و این معجزه بود که آن ها نجات پیدا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Only a few of the passengers survived when the plane went down.
[ترجمه گوگل] با سقوط هواپیما فقط تعدادی از مسافران جان سالم به در بردند
[ترجمه ترگمان] تنها چند نفر از مسافران وقتی هواپیما پایین آمد جان سالم به در بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] تنها چند نفر از مسافران وقتی هواپیما پایین آمد جان سالم به در بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to sustain life or remain in existence or use.
• مترادف: endure, last, live, subsist
• متضاد: die, disappear, perish
• مشابه: abide, continue, exist, hold out, persist, remain
• مترادف: endure, last, live, subsist
• متضاد: die, disappear, perish
• مشابه: abide, continue, exist, hold out, persist, remain
- These adaptations allow the plant to survive in the desert.
[ترجمه گوگل] این سازگاری ها به گیاه اجازه می دهد در بیابان زنده بماند
[ترجمه ترگمان] این سازگاری به گیاه امکان زنده ماندن در بیابان را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این سازگاری به گیاه امکان زنده ماندن در بیابان را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Only a few of the artist's later paintings survive.
[ترجمه گوگل] تنها تعداد کمی از نقاشی های بعدی این هنرمند باقی مانده است
[ترجمه ترگمان] فقط تعداد کمی از نقاشی های بعد زنده می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] فقط تعداد کمی از نقاشی های بعد زنده می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- This method of dyeing fabric still survives.
[ترجمه گوگل] این روش رنگرزی پارچه هنوز پابرجاست
[ترجمه ترگمان] این روش رنگ کردن هنوز زنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این روش رنگ کردن هنوز زنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to continue to live following the death of another.
• مشابه: remain
• مشابه: remain
- The deceased's wife and two children are surviving.
[ترجمه گوگل] همسر و دو فرزند متوفی زنده مانده اند
[ترجمه ترگمان] همسر مرحوم و دو کودک دیگر زنده مانده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] همسر مرحوم و دو کودک دیگر زنده مانده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: survivable (adj.), surviving (adj.), survivability (n.)
مشتقات: survivable (adj.), surviving (adj.), survivability (n.)
• (1) تعریف: to live or continue beyond or in spite of.
• مترادف: outlive, weather
• مشابه: endure, live, outlast, outwear, pull through, ride out, withstand
• مترادف: outlive, weather
• مشابه: endure, live, outlast, outwear, pull through, ride out, withstand
- She survived serious illness last winter.
[ترجمه گوگل] او زمستان گذشته از بیماری سخت جان سالم به در برد
[ترجمه ترگمان] زمستون قبل از بیماری جدی جون سالم به در برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] زمستون قبل از بیماری جدی جون سالم به در برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Two of the teenagers survived the car crash.
[ترجمه گوگل] دو تن از این نوجوانان از این تصادف جان سالم به در بردند
[ترجمه ترگمان] دو تن از نوجوانان از سقوط خودرو جان سالم به در بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دو تن از نوجوانان از سقوط خودرو جان سالم به در بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Parts of the building survived the fire.
[ترجمه امیر عباس] قسمتی از ساختمان از اتش سوزی سالم ماند|
[ترجمه گوگل] بخش هایی از ساختمان از آتش سوزی جان سالم به در بردند[ترجمه ترگمان] بخش هایی از ساختمان از آتش جان سالم به در بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to outlive (someone).
• مترادف: outlive
• مشابه: outlast
• مترادف: outlive
• مشابه: outlast
- She survived her husband by ten years.
[ترجمه M] او ده سال بیشتر از شوهرش زنده مانده است|
[ترجمه گوگل] او ده سال از شوهرش زنده ماند[ترجمه ترگمان] اون تا ۱۰ سال دیگه از شوهرش جون سالم بدر برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید