اسم ( noun )
•  (1) تعریف: a strong, forceful forward motion, like that of a wave; rush.
• مترادف: gush, rush
• مشابه: billow, pulse, wave
• مترادف: gush, rush
• مشابه: billow, pulse, wave
- The storm caused a sudden surge of flood water.
 [ترجمه عباس] جنت آب ( در خودرو )| 
 [ترجمه گوگل] طوفان باعث افزایش ناگهانی سیل شد[ترجمه ترگمان] طوفان باعث ایجاد موج ناگهانی آب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
•  (2) تعریف: an increase, swelling, or rush of something.
• مترادف: swell, upsurge, wave
• مشابه: flush, roll
• مترادف: swell, upsurge, wave
• مشابه: flush, roll
- Hearing this, she experienced a surge of emotion.
 [ترجمه brhnaz] با شنیدین این خبر او موجی از احساسات شدید را تجربه کرد.| 
 [ترجمه گوگل] او با شنیدن این حرف موجی از احساسات را تجربه کرد[ترجمه ترگمان] با شنیدن این خبر، موجی از احساسات را احساس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
•  (3) تعریف: a sudden increase or rush of electric current.
• مشابه: transient
• مشابه: transient
- The device will protect your computer against surges.
 [ترجمه بهروز مددی] این دستگاه از رایانه شما در مقابل نوسانات برق محافظت خواهد کرد.| 
 [ترجمه گوگل] این دستگاه از رایانه شما در برابر ولتاژ محافظت می کند[ترجمه ترگمان] این دستگاه از کامپیوترتان در مقابل surges محافظت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: surges, surging, surged
حالات: surges, surging, surged
•  (1) تعریف: to move or swell in or like a wave; billow.
• مترادف: billow
• مشابه: roll, rush, stream, swell
• مترادف: billow
• مشابه: roll, rush, stream, swell
- The troops surged over the hill.
 [ترجمه گوگل] نیروها بر فراز تپه حرکت کردند
[ترجمه ترگمان] سربازان از بالای تپه به حرکت درآمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] سربازان از بالای تپه به حرکت درآمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
•  (2) تعریف: to rise rapidly or suddenly.
• مترادف: well
• مشابه: erupt, gush, jump, rise, swell
• مترادف: well
• مشابه: erupt, gush, jump, rise, swell
- Prices surged after news of the crop failure.
 [ترجمه حسینربیعی(مترجم)] بعد از خبر �خرابی محصولات�، قیمت ها افزایش یافت.| 
 [ترجمه گوگل] پس از اخبار مربوط به شکست محصول، قیمت ها افزایش یافت[ترجمه ترگمان] پس از خبر شکست محصول قیمت ها افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The number of geese in this region has surged in recent years.
 [ترجمه گوگل] تعداد غازها در این منطقه در سالهای اخیر افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان] تعداد غازها در این منطقه در سال های اخیر افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] تعداد غازها در این منطقه در سال های اخیر افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
•  (3) تعریف: of electric current, to suddenly increase.