1. 'Stop,' she said, 'I can hear something. ' Sure enough, in the distance we could hear the sound of a car approaching. WHICH WORD?
[ترجمه علی] او گفت : صبر کن ، من صدای چیزی را میشنوم ، طبق انتظار ، در فاصله ما توانستیم بشنویم صدای اتومبیلی که نزدیک میشد، کدام حرف؟|
[ترجمه گوگل]او گفت: "بس کن، من می توانم چیزی بشنوم مطمئناً، از دور صدای نزدیک شدن ماشینی را میشنیدیم کدام کلمه؟[ترجمه ترگمان]او گفت: صبر کن، من می توانم یک چیزی بشنوم به اندازه کافی مطمئن بودیم که صدای اتومبیلی که نزدیک می شد را بشنویم چه حرفی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He said he would come, and sure enough he came.
[ترجمه 🐾 مهدی صباغ] او گفت خواهد آمد، و همانطور که انتظار میرفت او آمد.|
[ترجمه گوگل]او گفت که می آید و مطمئناً آمده است[ترجمه ترگمان]او گفت که او خواهد آمد و مطمئن شد که او خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Sure enough, Steve turned up like the proverbial bad penny .
[ترجمه گوگل]مطمئناً، استیو مثل همان پنی بد ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی مطمئن بودم که \"استیو\" به عنوان یه پنی بد تبدیل به یه پنی بد بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی مطمئن بودم که \"استیو\" به عنوان یه پنی بد تبدیل به یه پنی بد بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He said he would come, and sure enough he come.
[ترجمه گوگل]او گفت که می آید و مطمئناً می آید
[ترجمه ترگمان]او گفت که او خواهد آمد و مطمئن است که او خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او گفت که او خواهد آمد و مطمئن است که او خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. 'Stop,' she said, 'I can hear something. ' Sure enough, in the distance we could hear the sound of a car approaching.
[ترجمه گوگل]او گفت: "بس کن، من می توانم چیزی بشنوم مطمئناً، از دور صدای نزدیک شدن ماشینی را میشنیدیم
[ترجمه ترگمان]او گفت: صبر کن، من می توانم یک چیزی بشنوم به اندازه کافی مطمئن بودیم که صدای اتومبیلی که نزدیک می شد را بشنویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او گفت: صبر کن، من می توانم یک چیزی بشنوم به اندازه کافی مطمئن بودیم که صدای اتومبیلی که نزدیک می شد را بشنویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. would happen, and sure enough it did.
[ترجمه محمد نظریان] اتفاق خواهد افتاد و طبق انتظار، افتاد|
[ترجمه گوگل]اتفاق خواهد افتاد، و مطمئناً این اتفاق افتاد[ترجمه ترگمان]این اتفاق می افتاد، و مطمئن می شدم که کافی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I said he'd forget, and sure enough he did.
[ترجمه گوگل]گفتم فراموش می کند و مطمئناً فراموش می کند
[ترجمه ترگمان]گفتم که فراموش کرده و مطمئن باشد که این کار را کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گفتم که فراموش کرده و مطمئن باشد که این کار را کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Sure enough, Mike managed to get lost.
[ترجمه گوگل]مطمئناً، مایک موفق شد گم شود
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی مطمئن بودم که مایک از دست رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی مطمئن بودم که مایک از دست رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Sure enough, we were soon catching bonito, a fish in the tunny family which resembles a huge mackerel.
[ترجمه گوگل]مطمئناً، ما به زودی در حال صید بونیتو بودیم، ماهی از خانواده تن ماهی که شبیه یک ماهی خال مخالی بزرگ است
[ترجمه ترگمان]مطمئن باشید که ما به زودی یک ماهی می گیریم و ماهی در خانواده tunny که شبیه ماهی huge است صید می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مطمئن باشید که ما به زودی یک ماهی می گیریم و ماهی در خانواده tunny که شبیه ماهی huge است صید می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Argue for your limitations and, sure enough, they're yours. Richard Bach
[ترجمه گوگل]برای محدودیتهای خود استدلال کنید و مطمئناً، آنها مال شما هستند ریچارد باخ
[ترجمه ترگمان]به خاطر محدودیت های خودت، و به اندازه کافی مطمئن باش، آن ها مال تو هستند ریچارد باخ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به خاطر محدودیت های خودت، و به اندازه کافی مطمئن باش، آن ها مال تو هستند ریچارد باخ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Sure enough, it turned out they were from Minnesota, heading south to try and stay ahead of the cold.
[ترجمه گوگل]مطمئناً، معلوم شد که آنها اهل مینهسوتا بودند و به سمت جنوب میرفتند تا سعی کنند جلوی سرما را بگیرند
[ترجمه ترگمان]مطمئن بودم که آن ها از مینه سوتا رفتند که به سمت جنوب بروند و در مقابل سرما بایستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مطمئن بودم که آن ها از مینه سوتا رفتند که به سمت جنوب بروند و در مقابل سرما بایستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Sure enough, a guy showed up at Zia on the day of the break-in with a stack of the stolen goods.
[ترجمه گوگل]مطمئناً، در روز سرقت، یک مرد با انبوهی از کالاهای دزدیده شده در ضیا حاضر شد
[ترجمه ترگمان]البته به اندازه کافی، یک نفر در روز دزدی با یک بسته از اجناس دزدی سر و کله اش پیدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]البته به اندازه کافی، یک نفر در روز دزدی با یک بسته از اجناس دزدی سر و کله اش پیدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Sure enough, the enraged and grief-stricken Roper is forbidden to work on the case.
[ترجمه گوگل]مطمئناً، روپر خشمگین و غمگین از کار کردن روی پرونده منع شده است
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی، آدم خشمگین و غمگین - برای کار در این مورد ممنوعه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی، آدم خشمگین و غمگین - برای کار در این مورد ممنوعه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Sure enough, right in front of her astonished onlookers, she set about disembowelling a dead chick.
[ترجمه گوگل]مطمئناً، درست در مقابل تماشاگران حیرتزدهاش، اقدام به بیرون آوردن جوجه مرده کرد
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی مطمئن بود که جلوی تماشاچیان حیرت زده او یک دختر مرده را پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی مطمئن بود که جلوی تماشاچیان حیرت زده او یک دختر مرده را پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Sure enough, the enemy mortars were bursting in the fields on both sides of the road.
[ترجمه گوگل]مطمئناً خمپاره های دشمن در مزارع دو طرف جاده می ترکید
[ترجمه ترگمان]گلوله های دشمن در هر دو طرف جاده منفجر می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گلوله های دشمن در هر دو طرف جاده منفجر می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید