supplementation


معنی: هم اوری، تکمیل، پس اوری
معانی دیگر: اتمام

جمله های نمونه

1. The product provided inadequate vitamin and mineral supplementation.
[ترجمه مهیار تفوق] محصول مکمل های ویتامینی و مواد معدنی ناکافی را فراهم کرد.
|
[ترجمه گوگل]این محصول مکمل ویتامین و مواد معدنی ناکافی داشت
[ترجمه ترگمان]این فراورده حاوی ویتامین و مکمل معدنی کافی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Oral supplementation with L-carnitine can correct the deficiency.
[ترجمه گوگل]مکمل خوراکی با ال کارنیتین می تواند کمبود را اصلاح کند
[ترجمه ترگمان]مکمل Oral با L - carnitine می تواند این کمبود را اصلاح کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Other studies suggest supplementation at 400 to 800 International Units.
[ترجمه گوگل]مطالعات دیگر مصرف مکمل را در 400 تا 800 واحد بین المللی نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]مطالعات دیگر مکمل استفاده از مکمل ها در ۴۰۰ تا ۸۰۰ واحد بین المللی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Even if vitamin supplementation did not prevent neural tube defects, what specific harm would result?
[ترجمه گوگل]حتی اگر مکمل‌های ویتامینی از نقص لوله عصبی جلوگیری نکند، چه آسیب خاصی در پی خواهد داشت؟
[ترجمه ترگمان]حتی اگر مکمل ویتامین از نقص لوله عصبی جلوگیری نکرده باشد، چه آسیب ویژه ای منجر خواهد شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These findings indicate that prolonged supplementation with vitamin C may reduce the recurrence of adenomatous polyps.
[ترجمه گوگل]این یافته ها نشان می دهد که مکمل های طولانی مدت با ویتامین C ممکن است عود پولیپ آدنوماتوز را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]این یافته ها نشان می دهند که مکمل طولانی مدت با ویتامین C ممکن است باعث کاهش مجدد of adenomatous شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Discussion Our results suggest that oxygen supplementation decreased the intensity of dyspnoea in patients with terminal cancer.
[ترجمه گوگل]بحث: نتایج ما نشان می دهد که مکمل اکسیژن شدت تنگی نفس را در بیماران مبتلا به سرطان پایانی کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]بحث ما نشان می دهد که مکمل اکسیژن شدت of در بیماران مبتلا به سرطان پایانه را کاهش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Short term supplementation with vitamin C reduces the cell proliferation to normal values possibly by reducing the S-phase duration.
[ترجمه گوگل]مکمل کوتاه مدت با ویتامین C، تکثیر سلولی را به مقادیر طبیعی کاهش می دهد، احتمالاً با کاهش مدت زمان فاز S
[ترجمه ترگمان]مکمل کوتاه مدت با ویتامین C گسترش سلول به مقادیر نرمال را احتمالا با کاهش طول فاز S کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Calcium supplementation increased the intestinal concentrations of insoluble phosphate, which indicates formation of insoluble calcium phosphate.
[ترجمه گوگل]مکمل کلسیم باعث افزایش غلظت فسفات نامحلول در روده می شود که نشان دهنده تشکیل فسفات کلسیم نامحلول است
[ترجمه ترگمان]استفاده از مکمل ها باعث افزایش غلظت روده فسفات غیرقابل حل شد که نشان از تشکیل فسفات کلسیم هیدروکسید دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The patients were given supplementation for one month and colonic biopsy specimens were taken before and at the end of the trial.
[ترجمه گوگل]به بیماران به مدت یک ماه مکمل داده شد و نمونه های بیوپسی کولون قبل و در پایان کارآزمایی گرفته شد
[ترجمه ترگمان]بیماران برای یک ماه supplementation داده شدند و نمونه برداری از نمونه ها قبل و در پایان محاکمه انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. However, some breeders advocate supplementation with a protein source such as evaporated milk, eggs, meat or liver.
[ترجمه گوگل]با این حال، برخی از پرورش دهندگان از مکمل های پروتئینی مانند شیر تبخیر شده، تخم مرغ، گوشت یا جگر حمایت می کنند
[ترجمه ترگمان]با این حال، برخی از پرورش دهندگان از مکمل ها با یک منبع پروتئین مانند شیر و شیر، تخم مرغ، گوشت و کبد استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Carnosine supplementation decreased the production of serum lactic acid, serum urea, muscle MDA, and the consumption of liver glycogen, muscle GSH and SOD.
[ترجمه گوگل]مکمل کارنوزین تولید اسید لاکتیک سرم، اوره سرم، MDA عضلانی و مصرف گلیکوژن کبد، GSH ماهیچه و SOD را کاهش داد
[ترجمه ترگمان]مکمل Carnosine، تولید اسید لاکتیک، urea سرم، ماهیچه و مصرف گلیکوژن کبد، ماهیچه GSH و sod را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Subjects received multivitamin supplementation in addition to their lutein or placebo throughout the trial.
[ترجمه گوگل]آزمودنی ها علاوه بر لوتئین یا دارونما، مکمل مولتی ویتامین را در طول کارآزمایی دریافت کردند
[ترجمه ترگمان]این افراد مکمل استفاده از مکمل ها و یا lutein (placebo)خود در طول محاکمه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To investigate whether supplementation might alleviate myalgia, the researchers conducted a pilot study in 44 patients who were randomized to coenzyme Q10 or placebo for 12 weeks.
[ترجمه گوگل]برای بررسی اینکه آیا مکمل ممکن است درد عضلانی را کاهش دهد، محققان یک مطالعه مقدماتی را روی 44 بیمار انجام دادند که به‌مدت 12 هفته به طور تصادفی به کوآنزیم Q10 یا دارونما تقسیم شدند
[ترجمه ترگمان]محققان برای بررسی اینکه آیا مکمل ها ممکن است myalgia را کاهش دهند، محققان یک مطالعه آزمایشی در ۴۴ بیمار انجام دادند که برای ۱۲ هفته از coenzyme Q۱۰ یا دارونما استفاده کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective To study the effects of supplementation of protein diet on immune function in starvation rat.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه تأثیر مکمل‌های غذایی پروتئینی بر عملکرد سیستم ایمنی در موش‌های صحرایی گرسنگی بود
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه اثرات مکمل رژیم پروتئین در عملکرد سیستم ایمنی در موش گرسنگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هم اوری (اسم)
antagonism, competition, reproduction, rivalry, supplementation

تکمیل (اسم)
improvement, fulfillment, completion, repletion, supplementation, complementarity, modernization

پس اوری (اسم)
supplementation

تخصصی

[فوتبال] تکمیل-اتمام

انگلیسی به انگلیسی

• act of supplementing

پیشنهاد کاربران

مکمل یاری
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : supplement
اسم ( noun ) : supplement / supplementation
صفت ( adjective ) : supplementary / supplemental
قید ( adverb ) : _
supplementation ( تغذیه )
واژه مصوب: مکمل افزایی
تعریف: ← مکمل‏افزایی غذایی
فراهم کردن یک ماده ی مغذی یا دارو از طریق خوراکی. بعبارتی دادن مکملی که حاوی یک یا چند نوع ماده ی مغذی باشد
مکمل

بپرس