• (1)تعریف: to provide financial assistance for; support with money. • مترادف: finance, fund, underwrite • مشابه: back, bankroll, capitalize, endow, invest, maintain, patronize, stake, support
- His parents subsidized his family while he was out of work.
[ترجمه گوگل] والدینش در زمانی که او بیکار بود به خانواده اش یارانه پرداخت کردند [ترجمه ترگمان] پدر و مادرش در حالی که از کار بی کار بود، خانواده اش را تامین می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: to secure the cooperation or assistance of by paying a subsidy to. • مشابه: bribe, buy, tip
جمله های نمونه
1. She's not prepared to subsidize his gambling any longer.
[ترجمه حسین درستی] او دیگر نمی تواند تاوان قمار وی را بپردازد.
|
[ترجمه گوگل]او دیگر حاضر نیست به قمار او یارانه بدهد [ترجمه ترگمان]او حاضر نیست بیش از این قمار کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. £50 would help to subsidize the training of an unemployed teenager.
[ترجمه گوگل]50 پوند به آموزش یک نوجوان بیکار کمک می کند [ترجمه ترگمان]۵۰ پوند کمک خواهد کرد تا به آموزش یک نوجوان بی کار کمک کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. If you don't subsidize ballet and opera, seat prices will have to go up to pay for it.
[ترجمه حسین درستی] اگر شما به باله و اپرا یارانه ندهید، قیمت بلیط باید باید افزایش یابد.
|
[ترجمه گوگل]اگر به باله و اپرا یارانه ندهید، قیمت صندلی ها برای پرداخت آن باید افزایش یابد [ترجمه ترگمان]اگر به باله و اپرا یارانه نمی دهید، قیمت صندلی ها باید برای پرداخت آن بالا برود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Many companies subsidize meals for their workers.
[ترجمه حسین درستی] بسیاری از شرکت ها برای غذای کارگران خود کمک هزینه می پردازند
|
[ترجمه گوگل]بسیاری از شرکت ها برای وعده های غذایی کارگران خود یارانه می دهند [ترجمه ترگمان]بسیاری از شرکت ها به کارگران خود غذا یارانه می دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The county could subsidize the longer hauls from North County through a discount on tip fees.
[ترجمه گوگل]این شهرستان میتواند از طریق تخفیف در هزینههای انعام، به مسافتهای طولانیتر از شهرستان شمالی یارانه بدهد [ترجمه ترگمان]این استان می تواند یارانه پرداخت هزینه دریافتی از بخش شمالی را از طریق تخفیف در هزینه های انعام پرداخت کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Oil revenue has allowed the government to subsidize housing, gasoline and cars.
[ترجمه گوگل]درآمد نفتی به دولت این امکان را داده است که به مسکن، بنزین و خودرو یارانه بدهد [ترجمه ترگمان]درآمده ای نفتی به دولت اجازه داده است تا یارانه مسکن، بنزین و اتومبیل را تامین کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Or does the government subsidize the increased costs?
[ترجمه گوگل]یا دولت به افزایش هزینه ها یارانه می دهد؟ [ترجمه ترگمان]یا دولت به هزینه های افزایش یافته یارانه پرداخت می کند؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Average working people subsidize the affluent to play golf and tennis or moor their boats.
[ترجمه گوگل]کارگران متوسط به افراد مرفه برای بازی گلف و تنیس یا پهلوگیری قایق هایشان یارانه می دهند [ترجمه ترگمان]متوسط افرادی که کار می کنند به ثروتمندان کمک می کنند تا گلف و تنیس یا moor را بازی کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. They even subsidize rural fire districts through property tax payments.
[ترجمه گوگل]آنها حتی به مناطق آتش نشانی روستایی از طریق پرداخت مالیات دارایی یارانه می دهند [ترجمه ترگمان]آن ها حتی به مناطق آتش سوزی روستایی از طریق پرداخت مالیات بر املاک کمک می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Various exemptions and exclusions subsidize sugar growers or bee keepers.
[ترجمه گوگل]معافیت ها و معافیت های مختلف به تولیدکنندگان شکر یا زنبورداران یارانه می دهد [ترجمه ترگمان]معافیت های مختلفی و استثنا به پرورش دهندگان و or زنبور کمک می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The implicit contract: quietly subsidize her holiday.
[ترجمه گوگل]قرارداد ضمنی: بی سر و صدا به او یارانه بدهید [ترجمه ترگمان]قرارداد ضمنی: به آرامی به تعطیلات او کمک می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The government has refused to subsidize the car industry.
[ترجمه گوگل]دولت از پرداخت یارانه به صنعت خودرو خودداری کرده است [ترجمه ترگمان]دولت از پرداخت یارانه به صنعت خودرو خودداری کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Nationally, unequal terms of trade between the agricultural and industrial sectors serve to subsidize manufacturing.
[ترجمه گوگل]در سطح ملی، شرایط نابرابر تجارت بین بخشهای کشاورزی و صنعتی در خدمت یارانه دادن به تولید است [ترجمه ترگمان]به لحاظ ملی، شرایط نابرابر تجاری بین بخش های کشاورزی و صنعتی به یارانه تولید کمک می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The government levies a capital tax with the proceeds being used to subsidize wages, so that and.
[ترجمه گوگل]دولت با عواید حاصل از آن برای پرداخت یارانه دستمزدها مالیات بر سرمایه وضع می کند، به طوری که و [ترجمه ترگمان]دولت مالیات بر سرمایه را با عواید مورد استفاده برای پرداخت یارانه پرداخت می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Yet it is equally ludicrous for a city to ask its taxpayers to subsidize a private good such as golf.
[ترجمه گوگل]با این حال، برای یک شهر به همان اندازه مضحک است که از مالیات دهندگان خود بخواهد به کالاهای خصوصی مانند گلف یارانه بدهند [ترجمه ترگمان]با این حال، به همین اندازه برای شهری مضحک است که از مالیات دهندگان خود بخواهد تا یارانه خصوصی مانند گلف را تامین کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
کمک هزینه دادن (فعل)
subsidize
کمک خرج دادن (فعل)
subsidize
انگلیسی به انگلیسی
• provide financial assistance (also subsidise) if a government subsidizes a public service or an industry, they pay part of its costs.