معنی: تابع، مادون، جای کسی را گرفتن، جایگزین کردنمعانی دیگر: مخفف: substitute، submarine و subscription، پیشوند:، زیر، تحت، پایین، فرو - [submarine]، جز، کم اهمیت، دون پایه [subhead]، کمتر از [subhuman]، نزدیک به، در مرز [subalpine]، پیشوند خرده، فرع
[ترجمه گوگل] زیردریایی اژدرهای خود را به سمت کشتی دشمن نشانه رفت [ترجمه ترگمان] The torpedoes را به سوی کشتی دشمن نشانه گرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: a substitute. • مشابه: substitute
- Our English teacher was sick today, so we had a sub.
[ترجمه کامبیز] معلم انگلیسی ما امروز مریض بود برای همین یک نفر جایگزین او شده بود.
|
[ترجمه گوگل] معلم انگلیسی ما امروز مریض بود، بنابراین ما یک فرعی داشتیم [ترجمه ترگمان] معلم انگلیسی ما امروز مریض بود، واسه همین یه زیردریایی داشتیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3)تعریف: a submarine sandwich.
• (4)تعریف: a subscription.
فعل ناگذر ( intransitive verb )حالات: subs, subbing, subbed
• : تعریف: (informal) to take the place of another; substitute for another. • مشابه: double, fill in, substitute
- I can sub for your class on Friday, but not on Thursday.
[ترجمه گوگل] من می توانم برای کلاس شما در جمعه ثبت نام کنم، اما نه در پنجشنبه [ترجمه ترگمان] من می توانم روز جمعه به کلاس شما بروم، اما پنجشنبه هم نه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
1. The broken windows left us exposed to the sub - zero temperatures.
[ترجمه گوگل]پنجره های شکسته ما را در معرض دمای زیر صفر قرار می دهد [ترجمه ترگمان]پنجره های شکسته ما را در معرض دماهای زیر صفر قرار داده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I have to sub on her for the new car I want to buy.
[ترجمه گوگل]برای ماشین جدیدی که میخواهم بخرم باید او را زیر پا بگذارم [ترجمه ترگمان] من باید سوار اون ماشین جدید بشم که میخوام بخرم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. England brought on a sub in the second half.
[ترجمه گوگل]انگلیس در نیمه دوم یک بازی فرعی به ارمغان آورد [ترجمه ترگمان]انگلستان در نیمه دوم یک sub آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The waste water was piped up from the sub - stations to the central station for cleaning.
[ترجمه گوگل]فاضلاب از ایستگاه های فرعی به ایستگاه مرکزی برای پاکسازی لوله کشی شد [ترجمه ترگمان]آب زباله از زیر ایستگاه های فرعی به ایستگاه مرکزی برای تمیز کردن، لوله کشی شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. In Britain, cases which are sub judice cannot be publicly discussed in the media.
[ترجمه گوگل]در بریتانیا، پروندههایی که حکم فرعی دارند را نمیتوان به طور علنی در رسانهها مورد بحث قرار داد [ترجمه ترگمان]در بریتانیا، مواردی که فرعی هستند را نمی توان در رسانه ها به طور عمومی مورد بحث قرار داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Forms have gone out to all our sub - offices .
[ترجمه زباری] فرم ها به تمام زیرشاخه های ما فرستاده شده اند.
|
[ترجمه حسین کتابدار] فرم ها برای تمام دوایر زیر مجموعه ارسال شده اند.
|
[ترجمه گوگل]فرم ها به تمام دفاتر فرعی ما ارسال شده است [ترجمه ترگمان] تو کل دفتر ما رو هم تسخیر کردی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Have you paid your tennis-club sub yet?
[ترجمه گوگل]آیا هنوز پول زیربنای باشگاه تنیس خود را پرداخت کرده اید؟ [ترجمه ترگمان]با زیردریایی تنیس ت پول دادی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I had to sub for the referee, who was sick.
[ترجمه گوگل]مجبور شدم برای داور که بیمار بود، ساب بزنم [ترجمه ترگمان]، من باید دنبال داور باشم که مریض بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. You would be directly over a sub gravel filter is not recommended.
[ترجمه گوگل]شما می توانید به طور مستقیم بیش از یک فیلتر زیر شن توصیه نمی شود [ترجمه ترگمان]شما مستقیما از یک فیلتر sub عبور خواهید کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. We all imagine some invisible sub stance seeping away at death.
[ترجمه گوگل]همه ما تصور می کنیم که یک ماده نامرئی در هنگام مرگ از بین می رود [ترجمه ترگمان]همه ما تصور می کنیم که برخی از sub نامرئی در حال نفوذ به سوی مرگ هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It was hot money - nicked from a sub post office in Southend three weeks ago.
[ترجمه گوگل]این پول داغ بود - سه هفته پیش از یک اداره پست فرعی در ساوتند دریافت شد [ترجمه ترگمان]این پول از یک اداره فرعی در Southend سه هفته پیش به سرقت رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Vinnies home debut, came on as sub to huge cheers.
[ترجمه گوگل]Vinnies اولین بار در خانه، به عنوان زیر به تشویق بزرگ آمد [ترجمه ترگمان]اولین کار خانگی او به عنوان زیر تشویق جمعیت انجام شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. But he'd rather be an Ibrox sub than a top team star with any side south of the border.
[ترجمه گوگل]اما او ترجیح می دهد یک زیرمجموعه ایبروکس باشد تا یک ستاره برتر تیم با هر طرف جنوب مرز [ترجمه ترگمان]اما او ترجیح می دهد که به جای یک ستاره تیم برتر، در کنار هر دو طرف مرز، عضو تیم \"Ibrox\" باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Instead, Wait sneaked off the sub and went back to his quarters and changed into a uniform.
[ترجمه گوگل]در عوض، ویت یواشکی از زیردریایی خارج شد و به محل اقامت خود برگشت و لباس فرم کرد [ترجمه ترگمان]به جای آن، دزدکی از زیر زیردریایی بیرون رفت و به اتاقش برگشت و به یک یونیفرم مبدل شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
عبارت کامل: Student Union Building موضوع: مکان و موقعیت ساختمان دانشجویی اتحادیه
تخصصی
[ریاضیات] زیر، فرعی، پیشوندی به معنی تحت، زیر، کوچک
انگلیسی به انگلیسی
• (informal) substitute; submarine; subordinate; sublieutenant replace, act as a substitute for, take the place of under, beneath, below under, beneath, below; secondary, subordinate; indicating that an ingredient in a compound is present in only a small proportion (chemistry) a sub is a fixed amount of money that you pay regularly in order to belong to a club or society:an informal word. a sub is also the same as a submarine:an informal word. sub- combines with nouns to form other nouns. nouns formed in this way refer to things which are part of a larger thing. sub- is also used to form words that refer to or describe things that are beneath or lower down than something else. for example, a `subterranean' river flows underground. sub- is also used to form nouns and adjectives that refer to or describe people or things as inferior, smaller, or less powerful than someone or something else. for example, if a plane flies at a `subsonic' speed, it does not travel as fast as the speed of sound.
پیشنهاد کاربران
مادون ' زیرین ' فرودست ' تابع
همکارانِ گرامیِ آبادیس، در "کلماتِ اختصاری" معنیِ فارسیِ "Student Union Building"، به گمان ام، نادرست نوشته شده است. معنایِ درست می شود: [ساختمانِ اتحادیهٔ دانشجویان]
sub - micron : زیر میکرون sub - nanometer : زیر نانومتر
زیر دریایی
اندیس [ریاضی] یا پایین نویس در مقابل توان یا بالانویس
1 - A short for submarine sandwich: a long, thin loaf of bread filled with meat or cheese, and often lettuce, tomatoes, etc. مخفف برای ساندویچ دراز: یک نان بلند و نازک پر از گوشت یا پنیر و اغلب کاهو، گوجه فرنگی و غیره. ... [مشاهده متن کامل]
a meatball sub 2 - Short for submarine: a ship that can travel underwater مخفف زیردریایی a nuclear sub Compare U - boat
معلم جایگزین short for substitute teacher: a teacher who replaces teachers who are absent from work:
sub / sur / sus از نظر ریشه شناسی به معنای زیر هست. مثال: Sub aqua Sub judice Sub rosa Subculture Submarine Submerge Submission Submit Subordinate Subscribe Subtitle Subside Substructure Subterranean subsequent
بسته به واژه میتونه معانی متفاوت داشته باشه: مثال ؛ Subclavian: زیر ترقوه ای، تحت ترقوه ای Subterminal : نزدیک به انتها Subtropical : نیمه گرمسیری پس میشه معانی : �زیر، تحت، نیمه، نزدیک به� رو براش لحاظ کرد
sub به نِگَر می رِسَد با واژه یِ " سُف" که دَر زَبانِ اَرَبی به چِهرِ سُفلی / سُفلا = پایین ، زیر ، تَه ، اَسفَلُ السافِلین = که به پایین تَرین اِشکوب ( طَبَقه ) دَر دوزَخ گُفته می شَوَد پِیوَند داشته باشَد که بایَست پَژوهیده گَردَد که ریشه یِ ایرانی - اوروپایی دارَد یا سامی - حامی. اَگر آگاشت ( ثابِت ) شَوَد که اَسل پارسی دارَد می تَوان به شِکلِ " سُف " اَز آن بَهره گِرِفت. ... [مشاهده متن کامل]
برای غذا به معنی ته بندی
قسمتی از کل بزرگتر
مادون تابع
طرفدار، فالوور!!!
طرفدار، تابع
مادون . زیرین . تحتانی . تبعه . زیرمجموعه . یکی از انشعابات جریان اصلی . محدوده ی احاطه شده.
sub - linear: تقریباً خطی ( نزدیک به خطی )
زیرجمع کل
واسه لقب
فرو ، فرودست ، زیردست ، پایین دست کنار ، کناری ، کناردست زیرشاخه ، شاخه فرعی فرعی