stratagem

/ˈstrætədʒəm//ˈstrætədʒəm/

معنی: حیله جنگی، تدبیر جنگی، لشکرارایی
معانی دیگر: (در جنگ) ترفند، حیله ی رزمی، ستاوه، ترفنده، تمجید

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a plan or trick to deceive, surprise, or outwit an opponent, esp. as a military maneuver.
مترادف: maneuver, tactic
مشابه: contrivance, deceit, deception, ploy, trap, trick

- The opossum's stratagem of playing dead discourages certain predators.
[ترجمه گوگل] مکر اپوسوم در بازی مرده شکارچیان خاصی را دلسرد می کند
[ترجمه ترگمان] حیله ای که در حال بازی کردن از مرگ است و هیچ شکاری را از خود بروز نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: any trick or ruse used to accomplish something.
مترادف: artifice, deceit, maneuver, ploy, ruse, subterfuge, trick, wile
مشابه: chicanery, contrivance, deception, device

جمله های نمونه

1. Her stratagem for dealing with her husband's infidelities was to ignore them.
[ترجمه گوگل]ترفند او برای مقابله با خیانت های شوهرش نادیده گرفتن آنها بود
[ترجمه ترگمان]حیله و دوز و دوز و دوز و دوز و دوز و دوز و کلک شوهرش این بود که آن ها را نادیده بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was a master of stratagem.
[ترجمه گوگل]او استاد تدبیر بود
[ترجمه ترگمان]او استاد stratagem بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Trade discounts may be used as a competitive stratagem to secure customer loyalty.
[ترجمه گوگل]تخفیف های تجاری ممکن است به عنوان یک استراتژی رقابتی برای تضمین وفاداری مشتری استفاده شود
[ترجمه ترگمان]تخفیف های تجاری می تواند به عنوان یک حیله رقابتی برای تضمین وفاداری مشتری به کار رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Even with this stratagem the blue of sky and the green of palm trees is darkened considerably.
[ترجمه گوگل]حتی با این مکر آبی آسمان و سبز درختان خرما تا حد زیادی تیره می شود
[ترجمه ترگمان]حتی با این حیله آبی آسمان و درختان نخل به طور قابل توجهی تیره شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They fell for the stratagem and the plot was resumed.
[ترجمه گوگل]آنها به این مکر افتادند و نقشه از سر گرفته شد
[ترجمه ترگمان]به دنبال حیله و نقشه افتادند و نقشه آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His stratagem was to cross Riverside Drive and enter the first building, as if he lived there.
[ترجمه گوگل]نقشه او این بود که از ریورساید درایو عبور کند و وارد اولین ساختمان شود، انگار که آنجا زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]حیله او عبارت بود از عبور از جاده ریورساید و ورود به ساختمان اول، انگار که آنجا زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Any apparent fragmentation is a ruling class stratagem designed to divide exploited classes which develop revolutionary or reformist consciousness.
[ترجمه گوگل]هرگونه تکه تکه شدن ظاهری، یک ترفند طبقه حاکم است که برای تقسیم طبقات استثمار شده که آگاهی انقلابی یا اصلاح طلبانه را توسعه می دهند، طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]هر گونه تجزیه و تحلیل آشکار، یک تدبیر برای طبقه حاکم است که برای تقسیم طبقاتی که آگاهی انقلابی یا اصلاح طلب را توسعه می دهد، طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A stratagem I learnt early in my life was to hoard every emblem of success and destroy all evidence of failure.
[ترجمه گوگل]ترفندی که در اوایل زندگی ام آموختم این بود که تمام نشانه های موفقیت را احتکار کنم و همه شواهد شکست را از بین ببرم
[ترجمه ترگمان]حیله ای که در زندگی خود آموخته بودم این بود که هر نشانه موفقیت را جمع آوری کنم و تمام آثار شکست را از بین ببرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Actually, neither stratagem is likely to do much.
[ترجمه مریم سالک زمانی] هیچکدام از این ترفندها، در عمل کارساز نیست.
|
[ترجمه گوگل]در واقع، هیچ یک از این دو استراتژی کار زیادی انجام نمی دهند
[ترجمه ترگمان]در واقع، هیچ کلکی در کار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The stratagem on the whole worked and served to defuse hostility to colonial rule.
[ترجمه گوگل]این حیله در مجموع برای خنثی کردن خصومت علیه حکومت استعماری کارآمد بود
[ترجمه ترگمان]این حیله و حیله در همه جا موثر بود و برای خنثی کردن دشمنی با حکومت استعماری کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sustainable development is fundamentality stratagem of the development of Chinese social economy.
[ترجمه گوگل]توسعه پایدار استراتژی اساسی توسعه اقتصاد اجتماعی چین است
[ترجمه ترگمان]توسعه پایدار، طرحی برای توسعه اقتصاد اجتماعی چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Adopted the framework analysis of the enterprise stratagem management theory, this paper has provided the growth strategy, academic basis as well as action projects for Sanlu Group.
[ترجمه گوگل]این مقاله با استفاده از تحلیل چارچوب تئوری مدیریت استراتژی سازمانی، استراتژی رشد، پایه دانشگاهی و همچنین پروژه های اقدام را برای گروه سانلو ارائه کرده است
[ترجمه ترگمان]این مقاله با استفاده از تجزیه و تحلیل چارچوب نظریه مدیریت نوآوری های سازمانی، استراتژی رشد، اساس آکادمیک و نیز پروژه های عملیاتی گروه Sanlu را ارایه نموده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It will come true unitization of development stratagem of enterprise, organization structure and administration management finally by mechanism innovation driving modulation of organization structure.
[ترجمه گوگل]این یکپارچه سازی استراتژی توسعه شرکت، ساختار سازمانی و مدیریت اداری در نهایت با نوآوری مکانیزم تعدیل ساختار سازمان محقق خواهد شد
[ترجمه ترگمان]این امر در نهایت با استفاده از مکانیسم نوآوری در ساختار سازمانی، ساختار سازمان و مدیریت اجرایی در نهایت به وسیله مکانیسم محرک نوآوری در ساختار سازمانی به وجود خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The adjustment of economy structure is important stratagem to national economy development.
[ترجمه گوگل]تعدیل ساختار اقتصاد راهبرد مهمی برای توسعه اقتصاد ملی است
[ترجمه ترگمان]تعدیل ساختار اقتصادی برای توسعه اقتصاد ملی، برای توسعه اقتصاد ملی، بسیار مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. To trap or ensnare, as by a stratagem.
[ترجمه گوگل]به دام انداختن یا به دام انداختن، مانند مکر
[ترجمه ترگمان]به دام یا به دام انداختن، به وسیله یک حیله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حیله جنگی (اسم)
stratagem

تدبیر جنگی (اسم)
stratagem

لشکرارایی (اسم)
stratagem

انگلیسی به انگلیسی

• strategy, maneuver, plan, trick, ruse
a stratagem is a plan or tactic; a formal word.

پیشنهاد کاربران

حیله. ترفند. کلک. حقه
مثال:
Did he not make their stratagems go away?
آیا او حیله آنها را از بین نبرد؟
حیله/تدبیر جنگی
1 -
a carefully planned way of achieving or dealing with something, often involving a trick
روشی با دقت برنامه ریزی شده برای دستیابی یا برخورد با چیزی که اغلب شامل یک ترفند است، تدبیر
Her stratagem for dealing with her husband's infidelities was to ignore them.
...
[مشاهده متن کامل]

He was a master of stratagem.
2 -
a plan or trick to achieve something
نقشه یا فوت و فن و ترفند برای رسیدن به چیزی
Barry devised several stratagems for escape.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/stratagem
شگرد - نقشه
حیله، ترفند، کلک، حقه
( از فرهنگ پویا )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : strategize
✅️ اسم ( noun ) : strategy / strategist / stratagem
✅️ صفت ( adjective ) : strategic
✅️ قید ( adverb ) : strategically
همون استراتژی خودمونه
تدبیر یا راه کار

بپرس