stowaway

/ˈstoʊəweɪ//ˈstəʊəweɪ/

معنی: مسافر قاچاق
معانی دیگر: (کسی که به خاطر نداشتن پول یا گذرنامه و غیره قاچاقی سوار کشتی یا هواپیما و غیره می شود و یا خود را از پیش در آن پنهان می کند) مسافر قاچاق، مسافر مخفی، 1- (در جای امن) انبار کردن، پنهان کردن، نهان کردن یا شدن 2- در خوراک یا نوشابه زیاده روی کردن، شتری بار کردن، پرخوری کردن، تا خرخره خوردن یا نوشیدن، 3- (به ویژه کشتی و هواپیما) قاچاقی سوار شدن، (برای مسافرت مجانی یا بی پاسپورت) در کشتی (یا هواپیما و غیره) پنهان شدن، مسافرت قاچاقی کردن باکشتی وغیره، مسافر قاچاق

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a passenger who conceals himself or herself aboard a ship or airplane in order to ride free or elude pursuit.
عبارت ( phrase )
• : تعریف: to be a concealed passenger, as on a ship or airplane.

جمله های نمونه

1. The stowaways are trying to raise the stakes by refusing to eat until they are given money and aid.
[ترجمه گوگل]راهروها سعی می کنند با امتناع از خوردن تا زمانی که پول و کمک به آنها داده شود، سهام را بالا ببرند
[ترجمه ترگمان]The تلاش می کنند با امتناع از غذا تا زمانی که به آن ها پول و کمک داده شود، از خوردن غذا جلوگیری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The crew discovered the stowaway about two days into their voyage.
[ترجمه گوگل]خدمه هواپیمای بدون سرنشین را حدود دو روز پس از سفر خود کشف کردند
[ترجمه ترگمان]خدمه کشتی قاچاقی را در حدود دو روز در طول سفر خود کشف کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The stowaway masqueraded as a crew member.
[ترجمه بهرام] مسافر قاچاقی خودش را به عنوان خدمه کشتی جا زده بود
|
[ترجمه گوگل]راننده در نقش یک خدمه ظاهر شد
[ترجمه ترگمان] بار مسافرای قاچاق به عنوان عضوی از اعضای گروه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The journey's scarcely begun when he discovers a stowaway: Russell, a chubby, maladroit Wilderness Explorer Scout who's out to earn his Elderly Assistance Badge.
[ترجمه بهرام] وقتی که مسافری قاچاقی رو پیدا می کرد سفر را به تعویق می انداخت.
|
[ترجمه گوگل]سفر به سختی آغاز می شود زمانی که او یک غارباز را کشف می کند: راسل، یک پیشاهنگ کاوشگر وحشی چاق و بد اخلاق که می خواهد نشان کمک به سالمندان خود را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]سفر به ندرت شروع می شود که او یک stowaway بار کشف کرد: راسل، یک ماشین chubby که بیرون آمده بود تا Elderly را به او نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The pathogen is able to travel like a stowaway, remaining viable in the mud on shoes or tires and on crates and cages in which birds have been transported.
[ترجمه گوگل]پاتوژن می‌تواند مانند یک آدم‌گرد سفر کند و در گل و لای روی کفش‌ها یا لاستیک‌ها و روی جعبه‌ها و قفس‌هایی که پرندگان در آن جابجا شده‌اند زنده بماند
[ترجمه ترگمان]پاتوژن ها قادر به سفر به صورت قاچاقی، باقی ماندن در گل بر روی کفش یا تایر و در جعبه های و قفس هستند که در آن ها پرنده ها منتقل شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I'm trying to be a Cross Cultural Stowaway. . .
[ترجمه بهرام] من دارم سعی میکنم یک پناهنده چندفرهنگی باشم
|
[ترجمه گوگل]من سعی می‌کنم یک گردشگر متقابل فرهنگی باشم
[ترجمه ترگمان]من دارم سعی می کنم توی بار فرهنگی \"Cross بار\" باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Stowaway may be a rattle stake. This is Virginia high school rowing coach that he was emptying a bag after a trip of South Carolina .
[ترجمه گوگل]راهرو ممکن است یک چوب جغجغه باشد این مربی قایقرانی دبیرستان ویرجینیا است که پس از سفر به کارولینای جنوبی در حال خالی کردن کیف بود
[ترجمه ترگمان]Stowaway ممکن است یک شرط rattle باشد این مربی rowing دبیرستان ویرجینیا است که بعد از سفر کارولینای جنوبی در حال خالی کردن یک کیف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Airlines took the view that stowaway incidents should not happen.
[ترجمه گوگل]خطوط هوایی بر این عقیده بودند که حوادث مسافربری نباید اتفاق بیفتد
[ترجمه ترگمان]خطوط هوایی این نظر را داشتند که حوادث ناخواسته نباید رخ دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The stowaway was found in a stairwell of the coach after it passed through the gates of Sandhurst, reports The Sun.
[ترجمه بهرام] سان گزارش داده است که مسافر قاچاقی در زیرپله ی واگن حین گذر از دروازه های ( ورودی ) ساندرست پیدا شده است
|
[ترجمه گوگل]به گزارش سان، این مسافر پس از عبور از دروازه های سندهرست در راه پله های اتوبوس پیدا شد
[ترجمه ترگمان]روزنامه سان گزارش داد که این مسافر قاچاقی پس از گذشتن از دروازه of در یک راه پله از کالسکه پیدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Stowaway baby rattlesnake bit a Virginia high school rowing coach as he was emptying a bag after a trip to South Carolina. The coach is recovering from the bite on his hand.
[ترجمه گوگل]بچه مار زنگی مار زنگی یک مربی قایقرانی دبیرستانی ویرجینیا را هنگام خالی کردن کیسه پس از سفر به کارولینای جنوبی گاز گرفت مربی در حال نقاهت از گاز گرفتن دستش است
[ترجمه ترگمان]مار زنگی بچه مار زنگی یک مربی rowing دبیرستان ویرجینیا را که بعد از سفر به کارولینای جنوبی در حال خالی کردن یک کیف بود، کمی جا به جا کرد مربی از گاز گرفتن دست در حال بهبودی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Stowaway baby rattlesnake bit a Virginia high school rowing coach as he was emptying a bag after a trip to South Carolina.
[ترجمه گوگل]بچه مار زنگی مار زنگی یک مربی قایقرانی دبیرستانی ویرجینیا را هنگام خالی کردن کیسه پس از سفر به کارولینای جنوبی گاز گرفت
[ترجمه ترگمان]مار زنگی بچه مار زنگی یک مربی rowing دبیرستان ویرجینیا را که بعد از سفر به کارولینای جنوبی در حال خالی کردن یک کیف بود، کمی جا به جا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Have you found any stowaway?
[ترجمه علی حاضری] آیا تاکنون پناهجوئی رایافت های اید؟
|
[ترجمه علی حاضری] آیا هیچ پناهجوئی راپیدا کرده اید؟
|
[ترجمه علی حاضری] آیا هیچ مسافر قاچاقی رهیافت های اید؟
|
[ترجمه علی حاضری] آیا تاکنون هیچ مسافر قاچاقی رایافته اید؟
|
[ترجمه گوگل]آیا هیچ رهگذری پیدا کرده اید؟
[ترجمه ترگمان]تو هیچ مسافری پیدا نکردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. An exception to this solemnity comes when Mr Raban breaks his own rule and allows stowaways on board.
[ترجمه گوگل]یک استثنا از این احترام زمانی است که آقای رابان قانون خود را زیر پا می گذارد و به مسافران اجازه ورود به کشتی را می دهد
[ترجمه ترگمان]یک استثنا برای این وقار، هنگامی صورت می گیرد که آقای Raban قانون خودش را می شکند و اجازه می دهد که stowaways سوار شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Once one understands that a text message travels wirelessly as a stowaway within a control channel, one sees the carriers' pricing plans in an entirely new light.
[ترجمه گوگل]به محض اینکه شخص بفهمد که یک پیام متنی به صورت بی سیم در یک کانال کنترل حرکت می کند، برنامه های قیمت گذاری اپراتورها را در نوری کاملاً جدید می بیند
[ترجمه ترگمان]زمانی که شخص درک می کند که یک پیام متنی بدون سیم به عنوان یک قاچاقی در یک کانال کنترل به طور بی سیم حرکت می کند، یکی از آن ها برنامه قیمت گذاری حامل را در یک نور کاملا جدید می بیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I'm very hungry, and I can now stow away an ox.
[ترجمه بهرام] من خیلی گرسنه ام و الان میتونم یک گاو رو هاپالو کنم
|
[ترجمه گوگل]من خیلی گرسنه هستم و اکنون می توانم یک گاو را انبار کنم
[ترجمه ترگمان]من خیلی گرسنه ام و حالا می توانم گاو را کنار بگذارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. A boy was caught trying to stow away on a plane.
[ترجمه گوگل]پسربچه ای که در حال جابجایی در هواپیما بود دستگیر شد
[ترجمه ترگمان]یک پسر دستگیر شده بود و سعی می کرد با هواپیما فرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. He would have time to stow away the kohlrabi, the offal and the edenwort.
[ترجمه گوگل]او وقت داشت سرمه، کله پاچه و بوته را کنار بگذارد
[ترجمه ترگمان]وقت آن را داشت که the و offal و the را کنار بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The door closed, and Renwick could safely stow away his cigarette case.
[ترجمه گوگل]در بسته شد و رنویک با خیال راحت می‌توانست جعبه سیگارش را کنار بگذارد
[ترجمه ترگمان]در بسته شد و Renwick قوطی سیگارش را بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. I still keep a filing cabinet, and even stow away things like receipts in little yellow envelopes.
[ترجمه گوگل]من هنوز یک کمد بایگانی نگه می‌دارم، و حتی چیزهایی مانند رسید را در پاکت‌های کوچک زرد نگه می‌دارم
[ترجمه ترگمان]من هنوز یک کمد بایگانی دارم، و حتی چیزهایی مثل receipts را در پاکت های کوچک زرد پنهان می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Nichols. Stow away some money for a future business or career change.
[ترجمه گوگل]نیکولز مقداری پول برای کسب و کار یا تغییر شغلی در آینده ذخیره کنید
[ترجمه ترگمان]ناخدا نیکلس استو مقداری پول برای یک کسب وکار یا تغییر شغلی در آینده بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Stow away some money for a future business or career change.
[ترجمه گوگل]مقداری پول برای کسب و کار یا تغییر شغلی در آینده ذخیره کنید
[ترجمه ترگمان]استو مقداری پول برای یک کسب وکار یا تغییر شغلی در آینده بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Two kids from a small town accidentally stow away aboard an airplane owned by the mob.
[ترجمه گوگل]دو بچه از یک شهر کوچک به طور تصادفی در هواپیمای متعلق به اوباش غوطه ور می شوند
[ترجمه ترگمان]دو کودک از یک شهر کوچک به طور تصادفی سوار هواپیما شده بودند که متعلق به توده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Fire ants often stow away in dirt in nursery stock or on pallets or earth-moving equipment.
[ترجمه گوگل]مورچه های آتشین اغلب در خاک در انبارهای مهد کودک یا روی پالت ها یا تجهیزات جابجایی زمین قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]مورچه های آتش نشانی اغلب در انبار یا روی تخت یا تجهیزات در حال حرکت، پنهان می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. More recently, a small bat seemingly tried to stow away on the space shuttle Discovery when it launched into space last March.
[ترجمه گوگل]اخیراً، یک خفاش کوچک ظاهراً سعی کرد در مارس گذشته شاتل فضایی دیسکاوری را که به فضا پرتاب کرد، جابجا کند
[ترجمه ترگمان]اخیرا، یک خفاش کوچک به ظاهر تلاش کرد تا شاتل فضایی دیسکاوری را زمانی که مارس گذشته به فضا پرتاب شد، پنهان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. With no money, his only hope of getting to New York was to stow away on the next ship.
[ترجمه حسین کتابدار] با جیب خالی، تنها امیدش برای رفتن به نیویورک، قاچاقی سوار قطار بعدی شدن است
|
[ترجمه گوگل]بدون پول، تنها امید او برای رسیدن به نیویورک این بود که در کشتی بعدی بنشیند
[ترجمه ترگمان]تنها امید او به رفتن به نیویورک این بود که کشتی بعدی را ترک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Use display space for colorful and attractive items and stow away the more homely basics.
[ترجمه گوگل]از فضای نمایش برای اقلام رنگارنگ و جذاب استفاده کنید و وسایل اولیه خانگی تر را کنار بگذارید
[ترجمه ترگمان]از فضای نمایش برای موارد جذاب و جذاب استفاده کنید و اصول ساده homely را کنار بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Use the Crowbar to enter the Drivers Quarters, sneak through Into the Vehicle Compound, and then stow away In the back of a truck .
[ترجمه گوگل]از Crowbar برای ورود به محله رانندگان استفاده کنید، دزدکی از داخل خودرو عبور کنید، و سپس در پشت کامیون قرار بگیرید
[ترجمه ترگمان]از the استفاده کنید تا وارد the Drivers شوید، یواشکی به داخل وسیله نقلیه وارد شوید، و سپس در پشت یک کامیون پنهان کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. It was all fitted with lockers from top to bottom, so as to stow away the officer's belongings and part of the ship's store.
[ترجمه گوگل]همه آن با کمدهایی از بالا به پایین تعبیه شده بود تا وسایل افسر و بخشی از انبار کشتی را در خود جای دهد
[ترجمه ترگمان]همه چیز با قفسه ها از بالا تا پایین قرار داشت، بنابراین برای پنهان کردن وسایل و قسمتی از مغازه کشتی ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مسافر قاچاق (اسم)
stowaway

انگلیسی به انگلیسی

• one who hides himself on a ship or airplane in order to secure free transportation
a stowaway is a person who hides in a ship, plane, or other vehicle in order to make a journey without paying.

پیشنهاد کاربران

نام یک فیلم محصول سال 2021
An invisible stowaway
یک راهرو ( راه ) کریدور نامریی
راهرو
conceal oneself on a ship, aircraft, or other passenger vehicle in order to travel secretly or without paying the fare
فعل/قاچاقی ( پنهانی ) یا بدون پرداخت کرایه سوار هواپیما، قطار یا سایر وسایل نقلیه شدن.
...
[مشاهده متن کامل]

"He stowed away on a ship bound for South Africa. "
He was caught trying to stowaway on the train.
The refugees stowed away on the cargo ship in order to escape the war - torn country.
She was arrested for attempting to stowaway on the airplane.
2 -
a person who hides on a ship, aircraft, or other vehicle
اسم/ شخصی که در یک کشتی، هواپیما یا وسیله نقلیه دیگر پنهان می شود.
The stowaway managed to stow away on the ship undetected.

منابع• https://www.merriam-webster.com/dictionary/stowaway• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/stowaway
مسافرقاچاق
مسافر قاچاقی. مسافر پنهان شده در هواپیما و قطار. . .
Stowaway found on plane

بپرس