storage device

/ˈstɔːrədʒdɪˈvaɪs//ˈstɔːrɪdʒdɪˈvaɪs/

دستگاه انبارش

جمله های نمونه

1. The retention of data in a storage device.
[ترجمه گوگل]نگهداری داده ها در یک دستگاه ذخیره سازی
[ترجمه ترگمان]نگهداری داده ها در یک دستگاه ذخیره سازی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Sales of large-scale data storage devices also increased strongly, while earnings from computer maintenance services hardly changed.
[ترجمه گوگل]فروش دستگاه های ذخیره سازی داده در مقیاس بزرگ نیز به شدت افزایش یافت، در حالی که درآمد حاصل از خدمات تعمیر و نگهداری رایانه به سختی تغییر کرد
[ترجمه ترگمان]فروش وسایل نگهداری داده در مقیاس بزرگ نیز به شدت افزایش یافته است، در حالی که درآمد خدمات نگهداری از کامپیوتر به سختی تغییر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Connected to the computer is some form of storage device which enables information to be accessed and updated quickly.
[ترجمه گوگل]اتصال به رایانه نوعی دستگاه ذخیره‌سازی است که امکان دسترسی و به‌روزرسانی سریع اطلاعات را فراهم می‌کند
[ترجمه ترگمان]اتصال به کامپیوتر نوعی از ابزار ذخیره سازی است که به اطلاعات امکان دسترسی و به روز رسانی شده را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Cheaper memory, faster processors, and larger storage devices, come on to the market with increasing rapidity.
[ترجمه گوگل]حافظه ارزان‌تر، پردازنده‌های سریع‌تر و دستگاه‌های ذخیره‌سازی بزرگ‌تر، با سرعت فزاینده‌ای به بازار می‌آیند
[ترجمه ترگمان]حافظه ارزان تر، پردازنده های سریع تر و دستگاه های نگهداری بزرگ تر، با سرعت فزاینده ای به بازار می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Carrying a portable mass storage device is a potential security risk.
[ترجمه گوگل]حمل یک دستگاه ذخیره سازی انبوه قابل حمل یک خطر امنیتی بالقوه است
[ترجمه ترگمان]حمل یک ابزار ذخیره سازی جمعی قابل حمل، یک خطر امنیتی بالقوه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Servo system of the compact disc storage device is the combination of fine machine and computer control, gathering high tech such as laser measure or tracking position and DSP application.
[ترجمه گوگل]سیستم سروو دستگاه ذخیره سازی دیسک فشرده ترکیبی از کنترل ماشین و کامپیوتر خوب، جمع آوری فن آوری بالا مانند اندازه گیری لیزری یا موقعیت ردیابی و کاربرد DSP است
[ترجمه ترگمان]سیستم Servo دستگاه ذخیره سازی دیسک فشرده ترکیبی از کنترل رایانه ای و کنترل کامپیوتر است که تکنولوژی بالا مانند اندازه گیری لیزر یا موقعیت ردیابی و کاربرد DSP را جمع آوری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. ROM: Read only memory; internal storage device in which information is permanent.
[ترجمه گوگل]ROM: حافظه فقط خواندنی دستگاه ذخیره سازی داخلی که اطلاعات در آن دائمی است
[ترجمه ترگمان]حافظه فقط خواندنی only یا حافظه فقط خواندنی internal
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These devices include paper, tape, disc, VCD, semi-transistor storage device, integrated circuit chip and any other form which has the capacity to store information.
[ترجمه گوگل]این دستگاه ها شامل کاغذ، نوار، دیسک، VCD، دستگاه ذخیره سازی نیمه ترانزیستوری، تراشه مدار مجتمع و هر شکل دیگری است که قابلیت ذخیره اطلاعات را داشته باشد
[ترجمه ترگمان]این دستگاه ها شامل کاغذ، نوار، دیسک، VCD، دستگاه ذخیره سازی ترانزیستور نیمه ترانزیستور، تراشه مدار مجتمع و هر فرم دیگری است که قابلیت ذخیره اطلاعات را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The present invention provides a portable mass storage device for use in two factor authentication systems and methods.
[ترجمه گوگل]اختراع حاضر یک دستگاه ذخیره سازی انبوه قابل حمل را برای استفاده در سیستم ها و روش های احراز هویت دو عاملی ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]اختراع موجود یک ابزار ذخیره سازی جمعی قابل حمل برای استفاده در دو سیستم تایید عامل و روش ها فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A hard - disk storage device with its own network address.
[ترجمه گوگل]یک دستگاه ذخیره سازی دیسک سخت با آدرس شبکه خاص خود
[ترجمه ترگمان]یک دستگاه ذخیره هارد دیسک با آدرس شبکه خودش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To convey data as a whole from one storage device to another.
[ترجمه گوگل]برای انتقال داده ها به طور کلی از یک دستگاه ذخیره سازی به دستگاه دیگر
[ترجمه ترگمان]انتقال داده ها به عنوان یک کل از یک ابزار ذخیره سازی به دیگری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is mainly study the blktap virtual block storage device simulation which XEN provided, and it realized it on the two distributed systems of HDFS and Hbase.
[ترجمه گوگل]این به طور عمده شبیه سازی دستگاه ذخیره سازی بلوک مجازی blktap است که XEN ارائه کرده است، و آن را در دو سیستم توزیع شده HDFS و Hbase محقق کرده است
[ترجمه ترگمان]این تحقیق عمدتا the مجازی سازی بلوک مجازی را مورد مطالعه قرار می دهد که XEN آن را ارایه کرده و آن را بر روی دو سیستم توزیع شده of و Hbase محقق کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A bistable storage device which stores binary data as states of flip - flop elements.
[ترجمه گوگل]یک دستگاه ذخیره‌سازی دوپایه که داده‌های باینری را به صورت حالت‌های عناصر فلیپ فلاپ ذخیره می‌کند
[ترجمه ترگمان]یک دستگاه ذخیره سازی bistable که داده های باینری را به عنوان حالات مولفه های فلیپ فلاپ ذخیره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Hard disk drive is a permanent storage device.
[ترجمه گوگل]هارد دیسک یک دستگاه ذخیره سازی دائمی است
[ترجمه ترگمان]دیسک هارد دیسک یک دستگاه ذخیره دایم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The action of placing data into a storage device.
[ترجمه گوگل]عمل قرار دادن داده ها در یک دستگاه ذخیره سازی
[ترجمه ترگمان]عمل قرار دادن داده ها به دستگاه ذخیره سازی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] دستگاه انباره، انباره ف دستگاه ذخیره سازی، دستگاه ذخیره .
[نساجی] وسیله آماده سازی و ذخیره سازی پود

انگلیسی به انگلیسی

• general term used to describe devices that store data in a computers (such as a disk)

پیشنهاد کاربران

storage device ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: ذخیره‏ساز
تعریف: محل ذخیره‏سازی دائمی یا نیمه‏دائمی داده‏های رقمی، که بیشتر به دیسک یا نوار اطلاق می‏شود

بپرس