stool

/ˈstuːl//stuːl/

معنی: کرسی، عسلی، مدفوع، عن، چارپایه، صندلی مستراح فرنگی، پیخال، ادرار کردن
معانی دیگر: (کارکردن مزاج) یکدست، سرگین، گه، چهارپایه، صندلی بی پشتی، رجوع شود به: footstool، مستراح، آبریزگاه، مبال، (گیاه) ریشه ی اصلی (که ریشه های فرعی از آن منشعب می شوند)، سرریشه، ساقه، بیخ گیاه، بن درخت، جوانه زدن، چوبی که برای جلب پرندگان دیگر یک پرنده به آن می بندند، پرنده ی بسته شده به این چوب، مرغ گیرانداز، مرغ جاذب، سکوب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a seat without arms or a back, supported by legs or a pedestal.

(2) تعریف: a low, benchlike piece of furniture for standing upon to gain a slight height, or for resting the feet upon.

(3) تعریف: the bulk of a bowel movement.
مشابه: movement

(4) تعریف: a toilet bowl.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: stools, stooling, stooled
• : تعریف: (slang) to act as a stool pigeon; inform on one's associates.
مشابه: sing

جمله های نمونه

1. stool sample
نمونه ی مدفوع

2. loose stool
مدفوع شل

3. usually a stool does not have a back
معمولا سه پایه پشتی ندارد.

4. he was hurt by the upset of the stool upon which he stood
واژگونی چارپایه ای که روی آن ایستاده بود موجب آسیب دیدن او شد.

5. He was perched on a bar stool, ordering a beer.
[ترجمه احمد] او در حال ادرار کردن درخواست آب جوش کرد
|
[ترجمه یزدان] او روی صندلی ۳ پایه نشته بود و یک ابجو سفارش داد
|
[ترجمه احمد یکم عقلی فک کن چطور در حال ادرار درخواست اب جوش کنه 😂😑] او روی چهارپایه بار نشسته بود و یک آبجو سفارش می داد.
|
[ترجمه گوگل]او روی چهارپایه بار نشسته بود و یک آبجو سفارش می داد
[ترجمه ترگمان]روی چهارپایه ای نشسته بود و آبجو سفارش می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The little dog jumped over the short stool.
[ترجمه 💛] سگ کوچک روی سه پایه پرید
|
[ترجمه بک] سگ کوچولو از روی یک چهارپایه کوتاه پرید
|
[ترجمه گوگل]سگ کوچولو از روی چهارپایه کوتاه پرید
[ترجمه ترگمان]سگ کوچک روی چهار پایه کوتاه پرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He sat on the stool, swinging his legs.
[ترجمه پینار] پسر روی چهارپایه نشست و پاهایش رو تکان داد
|
[ترجمه گوگل]روی چهارپایه نشست و پاهایش را تاب داد
[ترجمه ترگمان]روی سه پایه نشست و پاهایش را تاب می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He perched on a tall stool by the bar.
[ترجمه گوگل]روی یک چهارپایه بلند کنار بار نشست
[ترجمه ترگمان]روی چهارپایه بلندی کنار بار نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She pulled up a stool next to me.
[ترجمه یکتا سادات حسنی] او چهار پایه ای را بالا آورد و کنار من گذاشت
|
[ترجمه گوگل]چهارپایه ای را کنار من بالا کشید
[ترجمه ترگمان]یک چهارپایه کنار من کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He hooked his foot under the stool and dragged it over.
[ترجمه گوگل]پایش را زیر چهارپایه قلاب کرد و آن را کشید
[ترجمه ترگمان]پایش را زیر چهارپایه قلاب کرد و آن را بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A stool had been jammed against the door.
[ترجمه گوگل]چهارپایه ای به در بسته شده بود
[ترجمه ترگمان]یک چهارپایه مقابل در گیر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He hitched himself onto the bar stool.
[ترجمه گوگل]خودش را به صندلی بار چسباند
[ترجمه ترگمان]خود را روی چهارپایه بار انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Gail hitched herself up onto the high stool.
[ترجمه گوگل]گیل خود را روی چهارپایه بلند چسباند
[ترجمه ترگمان]گیل خودش رو روی چهارپایه بلند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A young boy is standing on a stool, reaching for a cookie jar, and the stool is about to tip.
[ترجمه سسس] یک پسر جواب روی چهارپایه ایستاده است و دستش را دراز کرده تا یک ظرف کلوچه را بردارد و چهارپایه در حال افتادن ( سقوط کردن ) است
|
[ترجمه گوگل]پسر جوانی روی چهارپایه ایستاده است و دستش را به ظرف شیرینی می‌کشد و مدفوع در حال نوک است
[ترجمه ترگمان]یک پسر جوان روی چهارپایه ایستاده است و دستش را دراز می کند تا یک ظرف کلوچه را بگیرد و چهار پایه هم در شرف انعام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The stool had a torn, red plastic seat.
[ترجمه گوگل]صندلی پلاستیکی قرمز و پاره شده بود
[ترجمه ترگمان]چهار پایه یک صندلی پلاستیکی پاره شده داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He hoisted himself onto a high stool.
[ترجمه گوگل]خودش را روی یک چهارپایه بلند بلند کرد
[ترجمه ترگمان]خود را روی چهارپایه بلند بالا کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. He brushed past, toppling her from her stool.
[ترجمه گوگل]از کنارش گذشت و او را از روی مدفوع پایین آورد
[ترجمه ترگمان]از کنار او گذشت و او را از روی چهارپایه بلند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کرسی (اسم)
cathedra, stool

عسلی (اسم)
stool, footstool, end table

مدفوع (اسم)
excrement, stool, excretion, faeces, feculence

عن (اسم)
excrement, stool, shit

چارپایه (اسم)
stool

صندلی مستراح فرنگی (اسم)
stool

پیخال (اسم)
stool

ادرار کردن (فعل)
stool, micturate, urinate

تخصصی

[معدن] پایه چوبی (نگهداری)

انگلیسی به انگلیسی

• seat or bench without arms or a back; bowel movement
a stool is a seat with legs but no back or arms.

پیشنهاد کاربران

معنی: چهار پایه
انگلیسی به انگلیسی: Seat or bench without arms or a back
- چهارپایه
- صندلی بدون پشت ( پشت کانتری )
- یک تیکه مدفوع سفت
- اولین مدفوعی که نوزاد می کند
stool : چهار پایه ، صندلی
چهارپایه ، سه پایه
stoolstool
1. a seat without a back or arms, typically resting on three or four legs or on a single pedestal
2. a piece of solid waste that is released from the body
3. a piece of furniture that supports the feet of a person who is sitting : footstool
...
[مشاهده متن کامل]

۱. صنلدی بدون تکیه گاه یا پشتی
۲. زیرپایه
۳. مدفوع

این کلمه در اصطلاح ' caught ( or fall ) between two stools' هم استفاده میشه که معنی اصطلاح هم میشه : بین دو حالت متضاد گیر کردن و هیچ کدوم رو هم برآورده نکردن، مثال:
' the car neither has good power nor gives good mileage it falls between two stools '
Stool - - - - - a sent that does not have aback or arms
stool ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: کُندۀ جست زا
تعریف: کُندۀ زنده ای که قادر به تولید کُنده جوش ( sprout ) است
معنی stool seat or bench without arms or a back; bowel movement
صندلی ای که معمولا پشتی و زیردستی نداره . و بر خلاف نظر برخی دوستان، فقط در فروشگاه ها استفاده نمیشه و برای نشستن هم بکار میره؛
مثلا در بعضی رستوران ها و فست فود ها.
کلمه der ) Stuhl ) که در زبان آلمانی معنای عام تر ی داره و بطور کلی به "صندلی" اطلاق میشه هم بوضوح با این کلمه هم خانواده ست.
چهار پایه
چهار پایه یا سه پایه ای که بوم نقاشی رو , روی اون میزارن

۱. چهارپایه ( صندلی که فقط پاهای فرد رو ساپورت میکنه و پشتی یا زیر دستی نداره )
۲. ادرار و به ندرت مدفوع
Dunking stool یعنی استخری که توش پر از آب بدبو و کثافت و آشغاله و فرد رو توش فرو میکنن که توش خفه بشه یا بعد مدت کوتاهی میکِشَنِش بیرون تا فقط عذاب بکشه. در واقع استخر یا چاه فاضلابی که برای شکنجه استفاده میشه
...
[مشاهده متن کامل]

بعضی وقتا معنی عن و گوه رو هم میده
گزینه8
در ساپلیمنتری6
Reach4
به معنای:چهارپایه ( صندلی )

چهار پایه هایی که بدون پشتی و دسته هستند و بیشتر مواقع در فروشگاه ها برای برداشتن یک چیزی استفاده میشود.
چهار پایه ای که پشتی نداره
جمله نمونه:My little cousin uses a stool to pick up things she can't reach.
. A seat that does not have a back or arms
صندلی بدون دسته یا پشتی
طبق این توصیف معنیش میشه: چهارپایه
a seat with legs but with nothing to support your back or arms
I put the stool on my favorite stool .
من گلدان را روی چهار پایه ی مورد علاقه ام گذاشتم.
this stool is made up of leather and wood
این چهار پایه از چرم و چوب درست شده است .
میشه همون چهار پایه خودمون یا a seat that does not have a back or arms
چهار پایه قدیمی

چهار پایه بدون دسته و پشتی
End table
چهار پایه😜
چهار پایه اما اکثرا برای نشستن استفاده نمیشه بلکه تو فروشگاه ها و مغازه ها برای جابه جا کردن وسایلی که دستشان بهشون نمیرسه ازش استفاده میکنند و روش می ایستند
صندلی بدون پشتی
چهار پایه
صندلی بدون دسته مثل صندلی پیانو
صندلی
کرسی
چارپایه
A seat that does not have a back or arms
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٤)

بپرس