stifling

/ˈstaɪfl̩ɪŋ//ˈstaɪfl̩ɪŋ/

(هوا یا محیط) خفقان آور، خفه کننده، طاقت فرسا

جمله های نمونه

1. a stifling political atmosphere
محیط خفقان آور سیاسی

2. the stifling air of a crowded room
هوای خفقان آور یک اتاق شلوغ

3. the stifling heat of ghom
گرمای خفقان آور قم

4. gradually he became inured to that stifling environment
کم کم به آن محیط خفقان آور خو گرفت.

5. The stifling heat of the little room was beginning to make me nauseous.
[ترجمه گوگل]گرمای خفه کننده اتاق کوچک داشت حالت تهوعم را در می آورد
[ترجمه ترگمان]گرمای خفه کننده اتاق کوچک شروع به حالت تهوع می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We were stifling in that hot room with all the windows closed.
[ترجمه نسرین رنجبر] در آن اتاق گرم با آن پنجره های بسته داشتیم خفه میشدیم.
|
[ترجمه گوگل]ما در آن اتاق گرم با تمام پنجره ها خفه می شدیم
[ترجمه ترگمان]در آن اتاق گرم، با تمام پنجره ها، خفه کننده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Teachers have been attacked for stifling creativity in their pupils.
[ترجمه گوگل]معلمان به دلیل خفه کردن خلاقیت در دانش‌آموزان مورد حمله قرار گرفته‌اند
[ترجمه ترگمان]معلمان برای سرکوب خلاقیت در دانش آموزان خود مورد حمله قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. 'It's stifling in here-can we open a window?'
[ترجمه گوگل]اینجا خفه‌کننده است، آیا می‌توانیم پنجره‌ای را باز کنیم؟
[ترجمه ترگمان]اینجا خفه کننده است - می توانیم یک پنجره باز کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Several hundred people were crammed into the stifling room.
[ترجمه گوگل]چند صد نفر داخل اتاق خفه شده بودند
[ترجمه ترگمان]صدها نفر در اتاق خفه کننده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It's stifling in here; open a window!
[ترجمه گوگل]اینجا خفه می شود یک پنجره باز کن
[ترجمه ترگمان]اینجا خفه کننده است، پنجره باز کن!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I can't bear this stifling humidity.
[ترجمه گوگل]طاقت این رطوبت خفه کننده را ندارم
[ترجمه ترگمان]تحمل این هوای خفه کننده را نمی توانم تحمل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was killed by stifling.
[ترجمه گوگل]او با خفگی کشته شد
[ترجمه ترگمان]او با خفه شدن به قتل رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A clever way of stifling discussion and few could have done it so well.
[ترجمه گوگل]روشی هوشمندانه برای خفه کردن بحث و کمتر کسی می توانست آن را به این خوبی انجام دهد
[ترجمه ترگمان]راه زیرکانه ای که داشت خفه می شد، چند نفری هم می توانستند این کار را به خوبی انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was difficult to work in the stifling heat of the warehouse.
[ترجمه گوگل]کار در گرمای خفه کننده انبار سخت بود
[ترجمه ترگمان]در گرمای خفه کننده انبار کار دشواری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We were well aware of him stifling cries of pain, but there was nothing for it but to proceed.
[ترجمه گوگل]ما به خوبی می‌دانستیم که او فریادهای درد را خفه می‌کند، اما چیزی جز ادامه دادن وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]ما به خوبی از او آگاهی داشتیم که از درد و رنج و رنج و رنج، جز این که ادامه دهد، خبری نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• act of smothering; act of suppressing
tending to repress; smothering, suffocating
if the air or atmosphere is stifling, it is so hot that you feel as if you cannot breathe properly.

پیشنهاد کاربران

فضا یا اتاقی که بر اثر گرما یا نبود هوا خفه کننده باشه
شرایطی که یاعث جلو رفتن و پیشرفت شما بشه
از پای درآورنده
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : stifle
✅️ اسم ( noun ) : _
✅️ صفت ( adjective ) : stifling
✅️ قید ( adverb ) : stiflingly
oppressive
سلطه گرایانه
Despair hangs heavy in the stifling air
یاس/ناامیدی به وضوح نمایان بود/احساس میشد تو اون فضای خفقان آور

بپرس