• : تعریف: to remain loyal to. • مترادف: adhere to • متضاد: desert, forsake • مشابه: abide by, adhere, back, bolster, hold, support
جمله های نمونه
1. The two lovers pledged to stick by each other in fair weather or foul.
[ترجمه گوگل]این دو عاشق متعهد شدند که در هوای مناسب یا نامساعد به یکدیگر بچسبند [ترجمه ترگمان]دو عاشق به هم قول داده بودند که همدیگر را در هوای عادلانه و یا متعفن به هم بزنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I love him and whatever happens I'll stick by him.
[ترجمه Shirinbahari] دوستش دارم و هر اتفاقی بیفتد از او حمایت می کنم.
|
[ترجمه گوگل]من او را دوست دارم و هر اتفاقی بیفتد به او پایبند خواهم بود [ترجمه ترگمان]دوستش دارم و هر اتفاقی که بیفته کنارش می مونم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. We must stick by our decision.
[ترجمه Shirinbahari] باید همان طور که تصمیم گرفتیم عمل کنیم.
|
[ترجمه گوگل]ما باید به تصمیم خود پایبند باشیم [ترجمه ترگمان]باید به تصمیم خود عمل کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. They vowed to stick by one another no matter what happened.
[ترجمه گوگل]آنها قول دادند که هر اتفاقی بیفتد به یکدیگر بچسبند [ترجمه ترگمان]آن ها قول دادند که بدون توجه به اتفاقی که افتاده، از هم جدا شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I will stick by you through thick and thin.
[ترجمه گوگل]من از ضخامت و نازک به شما می چسبم [ترجمه ترگمان]از میان انبوه و نازک کنارت خواهم ماند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. But as the story goes I try to stick by it.
[ترجمه گوگل]اما همانطور که داستان پیش می رود، سعی می کنم به آن پایبند باشم [ترجمه ترگمان]اما همچنان که داستان ادامه دارد، سعی می کنم از آن پیروی کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Thass why I still stick by him.
[ترجمه گوگل]به همین دلیل من هنوز به او پایبند هستم [ترجمه ترگمان]این طور است که من هنوز او را دوست دارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. So they may stick by him longer than they would, ordinarily, have done.
[ترجمه گوگل]بنابراین ممکن است بیشتر از آنچه که معمولاً انجام میدادند به او بچسبند [ترجمه ترگمان]بنابراین آن ها ممکن است بیش از آنچه که در صورت عادی انجام داده باشند، او را نگه دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. But boss Wenger looks sure to stick by his youngsters.
[ترجمه گوگل]اما به نظر می رسد سرمربی ونگر مطمئناً از جوانان خود حمایت می کند [ترجمه ترگمان]اما boss boss از stick مراقبت می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. If you stick by your system, you may find yourself pleasantly surprised.
[ترجمه گوگل]اگر به سیستم خود پایبند باشید، ممکن است شگفت زده شوید [ترجمه ترگمان]اگر به روش خود عمل کنی، ممکن است خیلی تعجب کنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Stick by the truth and law, strictly abide the profession ethics and practice discipline.
[ترجمه گوگل]به حقیقت و قانون پایبند باشید، اخلاق حرفه ای را به شدت رعایت کنید و انضباط را تمرین کنید [ترجمه ترگمان]از حقیقت و قانون پایبند باشید، اصول اخلاقی حرفه ای و نظم عمل را رعایت کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. His family can be trusted to stick by him whatever happened.
[ترجمه گوگل]می توان به خانواده اش اعتماد کرد که هر اتفاقی که بیفتد از او حمایت می کنند [ترجمه ترگمان]خانواده اش می توانند به او اعتماد کنند که هر اتفاقی که افتاده با او کنار بیاید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Did he stick by him when the Yankees came?
[ترجمه گوگل]آیا وقتی یانکی ها آمدند به او پایبند بود؟ [ترجمه ترگمان]وقتی یانکی ها اوم دن ازش ون استفاده کردن؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I would stick by her whatever she decided.
[ترجمه گوگل]هر چه تصمیم بگیرد به او پایبند می مانم [ترجمه ترگمان]من حاضرم هر کاری که او می خواهد بکنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• remain loyal to -, remain faithful to -
پیشنهاد کاربران
هوای کسی ر اداشتن نگران نباش من هواتو دارم.
در کنار کسی بودن و از او حمایت کردن، بقول خود عمل کردن، to continue to support someone, or to not change your mind about something: He stuck by his earlier statements and never changed his story. ... [مشاهده متن کامل]
To do what you promised or decided to do; stick by a decision/promise etc He has stuck by his radical plans for economic reform.
حمایت کردن از کسی یا وفا داری I love him and whatever happens I'll stick by him