sterility

/stəˈrɪləti//stəˈrɪlɪti/

معنی: بی باری، عقیمی، سترونی
معانی دیگر: نازایی

جمله های نمونه

1. The disease can cause sterility in men and women.
[ترجمه گوگل]این بیماری می تواند باعث عقیمی در مردان و زنان شود
[ترجمه ترگمان]این بیماری می تواند باعث نازایی در مردان و زنان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She contemplated the sterility of her life.
[ترجمه ش.] غرق در اندیشه ی عمر بی ثمرش.
|
[ترجمه گوگل]او به عقیم بودن زندگی خود فکر می کرد
[ترجمه ترگمان]او به the زندگی خود فکر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This disease causes sterility in both males and females.
[ترجمه من] این بیماری سبب نازایب در میان زنان و مردان میود
|
[ترجمه Ak] این بیماری باعث نازایی در مردان و زنان می شود
|
[ترجمه گوگل]این بیماری هم در مردان و هم در زنان باعث عقیمی می شود
[ترجمه ترگمان]این بیماری باعث ایجاد نازایی در میان مردان و زنان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sterility itself can not be selected for, as success would spell the automatic end of the line involved.
[ترجمه ش.] ممکن نیست ناباروری ( به خاطر شایستگی تکاملی ) انتخاب شود، چراکه در این صورت موفقیت، به ناچار به معنی پایان نسل خواهد بود. .
|
[ترجمه گوگل]خود عقیمی نمی تواند برای آن انتخاب شود، زیرا موفقیت به معنای پایان خودکار خط درگیر است
[ترجمه ترگمان]خود Sterility را نمی توان برای آن انتخاب کرد، چون موفقیت منجر به پایان اتوماتیک خط درگیر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some of the chemicals cause cancer, some sterility.
[ترجمه گوگل]برخی از مواد شیمیایی باعث ایجاد سرطان و برخی دیگر باعث عقیمی می شوند
[ترجمه ترگمان]برخی از مواد شیمیایی باعث سرطان، و نوعی استریل کردن می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The basic reason for such sterility is that the two parents contain different numbers of chromosomes.
[ترجمه ش.] دلیل اصلی نازایی های کاملی از این قبیل، تعداد متفاوت کروموزوم های گامت های والدی است.
|
[ترجمه گوگل]دلیل اصلی چنین عقیمی این است که دو والدین دارای تعداد متفاوت کروموزوم هستند
[ترجمه ترگمان]دلیل اصلی برای چنین sterility این است که این دو والد تعداد مختلفی از کروموزوم ها را شامل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The problem of sterility is solved when seen through the eyes of kinship.
[ترجمه گوگل]مشکل عقیمی زمانی حل می شود که به چشم خویشاوندی نگاه شود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که از دید خویشاوندی دیده می شود مساله استریل کردن حل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Can cause paranoia, psychosis, sterility and flashbacks several years after the drug is taken.
[ترجمه گوگل]چندین سال پس از مصرف دارو می تواند باعث پارانویا، روان پریشی، عقیمی و فلاش بک شود
[ترجمه ترگمان]ممکن است منجر به جنون، جنون، نازایی و یادآوری چندین سال پس از مصرف مواد مخدر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A sterility test method for the Compound Sulfadiazine Zinc Cream was established.
[ترجمه گوگل]یک روش تست عقیمی برای کرم روی ترکیبی سولفادیازین ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]یک روش تست استریل برای ترکیب Sulfadiazine Zinc روی، ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. All are the major causes of ovulatory dysfunetional sterility.
[ترجمه گوگل]همه عوامل اصلی عقیمی نارسایی تخمک گذاری هستند
[ترجمه ترگمان]همه اینها عوامل اصلی of dysfunetional sterility هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Discovery, Inheritance and Utilization of Genic Male Sterility with Genetic Marker in Maize.
[ترجمه گوگل]کشف، وراثت و استفاده از عقیمی ژنتیک نر با نشانگر ژنتیکی در ذرت
[ترجمه ترگمان]کشف، وراثت و کاربرد of مرد با استفاده از Marker ژنتیکی در ذرت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Male - sterility mainly results from the abnormality of mesospore, tapetum tissue and vascular bundle.
[ترجمه گوگل]مردانه - عقیمی عمدتاً ناشی از ناهنجاری مزوسپور، بافت تاپتوم و بسته عروقی است
[ترجمه ترگمان]استریل کردن به مرد عمدتا ناشی از ناهنجاری of، بافت tapetum و دسته آوندی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The phenomenon of female sterility is common in plant.
[ترجمه گوگل]پدیده عقیمی ماده در گیاه شایع است
[ترجمه ترگمان]پدیده of زنی در گیاه رایج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A scummy sterility hanging over the town, a fog of book - learning.
[ترجمه گوگل]عقیمی کثیفی که بر فراز شهر آویزان است، مه کتاب - یادگیری
[ترجمه ترگمان]یک sterility scummy که روی شهر اویزان شده بودند، مه از دانش اموزان را فرا گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Conclusion: This method can be used for sterility test of Rifamycin Sodium for Injection.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: از این روش می توان برای تست استریلی ریفامایسین سدیم تزریقی استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: این روش می تواند برای تست استریل کردن سدیم Rifamycin برای تزریق به کار رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی باری (اسم)
infertility, sterility

عقیمی (اسم)
sterility

سترونی (اسم)
sterilization, sterility

انگلیسی به انگلیسی

• infertility, inability to bear offspring; state of being free of live bacteria or other microorganisms; barrenness; fruitlessness

پیشنهاد کاربران

sterility ( پزشکی )
واژه مصوب: سترونی 1
تعریف: عاری بودن از باکتری و قارچ و ویروس و دیگر ریزاندامگان های بیماری‏زا و غیربیماری‏زا
sterility of =
Lacking imagination, creativity, or vitality
Lacking Emotion
Lacking. . .
فاقدِ. . . بودن
نا . . .
نداشتنِ. . . .
بی . . . بودن
عدم وجودِ . . . .

استریل بودن
نازایی، عقیمی

بپرس