1. For all his famous steadfastness, Assad lacked the toughest quality of all: the courage to change.
[ترجمه گوگل]اسد علیرغم تمام استواری معروفش، سخت ترین ویژگی را نداشت: شجاعت تغییر
[ترجمه ترگمان]برای تمامی steadfastness، اسد از همه مهم تر بود: شهامت تغییر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای تمامی steadfastness، اسد از همه مهم تر بود: شهامت تغییر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Then I look for imagination and perseverance, steadfastness of purpose.
[ترجمه گوگل]سپس به دنبال تخیل و پشتکار، استواری هدف هستم
[ترجمه ترگمان]سپس به دنبال تخیل و پشت کار، استواری هدف می گردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سپس به دنبال تخیل و پشت کار، استواری هدف می گردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. They are the lessons of steadfastness and trust, honor and humor and, above all, grace under pressure.
[ترجمه گوگل]آنها درس استواری و اعتماد، شرف و شوخ طبعی و بالاتر از همه، لطف تحت فشار هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها درس هایی از ثبات و اعتماد، شرف و بذله گویی و بالاتر از همه، گریس تحت فشار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها درس هایی از ثبات و اعتماد، شرف و بذله گویی و بالاتر از همه، گریس تحت فشار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. We gain a new sense of loyalty, steadfastness and fidelity that are not our own.
[ترجمه گوگل]ما حس جدیدی از وفاداری، استواری و وفاداری به دست می آوریم که متعلق به خود ما نیست
[ترجمه ترگمان]ما حس جدیدی از وفاداری، ثبات و وفاداری به دست می آوریم که متعلق به خودمان نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما حس جدیدی از وفاداری، ثبات و وفاداری به دست می آوریم که متعلق به خودمان نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. We too can learn from his example of steadfastness in the face of opposition.
[ترجمه گوگل]ما نیز میتوانیم از نمونه استواری او در برابر مخالفتها درس بگیریم
[ترجمه ترگمان]ما نیز می توانیم از نمونه ای از ثبات در مواجهه با مخالفان یاد بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما نیز می توانیم از نمونه ای از ثبات در مواجهه با مخالفان یاد بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Morale is a state of mind. It is steadfastness and courage and hope.
[ترجمه علی جادری] روحیه یک حالت روحی است. استواری و شهامت و امید است|
[ترجمه گوگل]روحیه یک حالت روحی است این استواری و شجاعت و امید است[ترجمه ترگمان]Morale یک حالت ذهنی است آن ثبات و شجاعت و امید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. But he was attacked with increasing boldness and steadfastness.
[ترجمه گوگل]اما او با جسارت و استواری فزاینده مورد حمله قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]اما او با جسارت و استقامت فزاینده مورد حمله قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما او با جسارت و استقامت فزاینده مورد حمله قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The steadfastness of the wise is only the art of locking their agitation up inside them.
[ترجمه گوگل]استواری خردمندان فقط هنر حبس کردن هشیاری خود در درونشان است
[ترجمه ترگمان]استواری عقل تنها هنر قفل کردن آشفتگی درون آن ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]استواری عقل تنها هنر قفل کردن آشفتگی درون آن ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Unity of the flexibility of steadfastness and tactics of adhering to principles.
[ترجمه گوگل]وحدت انعطاف پذیری و تاکتیک پایبندی به اصول
[ترجمه ترگمان]اتحاد انعطاف پذیری استقامت و تاکتیک پیروی از اصول
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اتحاد انعطاف پذیری استقامت و تاکتیک پیروی از اصول
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. There was an unceremonious directness, a searching, decided steadfastness in his gaze now.
[ترجمه گوگل]اکنون در نگاهش یک صراحت بی تشریفات، یک استواری جست و جوگر و قاطع وجود داشت
[ترجمه ترگمان]حالا نوعی حالت تدافعی بدون تشریفات بود، حالتی searching و مصمم در نگاهش مشاهده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حالا نوعی حالت تدافعی بدون تشریفات بود، حالتی searching و مصمم در نگاهش مشاهده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Stone stands for steadfastness.
[ترجمه گوگل]سنگ مخفف استواری است
[ترجمه ترگمان]سنگ نماد ایستادگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سنگ نماد ایستادگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Rather than being denigrated and despised, he was admired for his courage, his steadfastness, his devotion to family.
[ترجمه گوگل]او به جای تحقیر و تحقیر، به خاطر شجاعت، استواری و فداکاری اش به خانواده مورد تحسین قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]به جای خالی بودن و تحقیر، به خاطر شجاعت، steadfastness، devotion و اخلاص او، تحسین می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به جای خالی بودن و تحقیر، به خاطر شجاعت، steadfastness، devotion و اخلاص او، تحسین می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Each sunset shall be a flaming beacon to remind all men of their burning steadfastness.
[ترجمه گوگل]هر غروب خورشید باید چراغی شعله ور باشد تا استواری سوزان را به همه انسانها یادآوری کند
[ترجمه ترگمان]هر غروب آفتاب برای یاد همه مردان of شعله ور خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هر غروب آفتاب برای یاد همه مردان of شعله ور خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. By now the government was well aware of the steadfastness and strength of his resistance.
[ترجمه گوگل]اکنون دولت به خوبی از استواری و قدرت مقاومت او آگاه بود
[ترجمه ترگمان]اکنون دولت به خوبی از ثبات و استحکام مقاومت خود آگاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اکنون دولت به خوبی از ثبات و استحکام مقاومت خود آگاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید