stay put


(عامیانه) آب از آب تکان نخوردن، کاری نکردن

جمله های نمونه

1. The policeman ordered him to stand up and stay put.
[ترجمه محمدرضا شریفی] پلیس به او دستور داد که بایستد و دست به کاری نزند.
|
[ترجمه سعید رحمتی] پلیس به او دستور داد که بایستد و از جای خود جُم نخورد
|
[ترجمه گوگل]پلیس به او دستور داد که بایستد و سر جایش بماند
[ترجمه ترگمان]پاسبان به او دستور داد بلند شود و در آنجا بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Just stay put with the cases, while I go and find a taxi.
[ترجمه Fahime Araabi] تا زمانی که من می روم تاکسی پیدا کنم به موارد کاری نداشته باشید.
|
[ترجمه گوگل]فقط با کیس ها کنار بیای تا من بروم تاکسی پیدا کنم
[ترجمه ترگمان]فقط موارد را کنار بگذارید، در حالی که من می روم تاکسی پیدا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The baby wouldn't stay put long enough for the photo to be taken.
[ترجمه گوگل]کودک به اندازه کافی در جای خود نمی ماند تا عکس گرفته شود
[ترجمه ترگمان]کودک برای عکس گرفتن به اندازه کافی دراز نخواهد ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Then he tried to get the mirror to stay put.
[ترجمه گوگل]سپس سعی کرد آینه را در جای خود نگه دارد
[ترجمه ترگمان]سپس سعی کرد آینه را بردارد و در همان جا بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Stay put until I get back.
[ترجمه گوگل]بمون تا برگردم
[ترجمه ترگمان] صبر کن تا من برگردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He chose to stay put while the rest of us toured the area.
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت تا زمانی که ما بقیه منطقه را گشتیم، بماند
[ترجمه ترگمان]او تصمیم گرفت در حالی که بقیه ما به منطقه سفر کرده بود، اقامت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The egg in the mixture makes it stay put, instead of running all over the place as most cheese mixtures do.
[ترجمه گوگل]تخم‌مرغ موجود در مخلوط باعث می‌شود به جای این‌که مانند اکثر مخلوط‌های پنیر در همه جا بچرخد، بماند
[ترجمه ترگمان]تخم مرغ درون مخلوط باعث می شود که به جای آن که تمام مخلوط های خود را در جای خود قرار دهند در جای خود باقی بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You expected them to stay put.
[ترجمه گوگل]انتظار داشتید که سر جایشان بمانند
[ترجمه ترگمان] تو انتظار داشتی که همونجا بمونن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A reporter's job is to stay put and tell us what she can(sentence dictionary), even if it means crawling to objectionable people.
[ترجمه گوگل]وظیفه یک خبرنگار این است که در جای خود بماند و به ما بگوید که چه چیزی می تواند (فرهنگ جملات) حتی اگر به معنای خزیدن برای افراد مذموم باشد
[ترجمه ترگمان]کار یک خبرنگار این است که بمانید و به ما بگویید که چه چیزی می تواند (فرهنگ لغت را مجازات کند)، حتی اگر به معنی سینه خیز رفتن به افراد مساله دار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If we stay put they can stay up there and fry the valley bottom, and us with it.
[ترجمه گوگل]اگر ما سر جایمان بمانیم، می توانند آنجا بمانند و کف دره را سرخ کنند و ما را با آن
[ترجمه ترگمان]اگر ما بمانیم، آن ها می توانند در آنجا بمانند و پایین دره را آتش بزنند و ما را با آن آتش بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He won't stay put long enough for me to take his photo.
[ترجمه گوگل]او آنقدر در جای خود نمی ماند تا من عکسش را بگیرم
[ترجمه ترگمان]او به اندازه کافی برای من نخواهد ماند تا عکس او را بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I've decided to stay put until after Christmas, but after that I want to start looking for a new apartment.
[ترجمه گوگل]من تصمیم گرفتم تا بعد از کریسمس بمانم، اما بعد از آن می خواهم شروع به جستجوی یک آپارتمان جدید کنم
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفتم تا بعد از کریسمس اینجا بمانم، اما بعد از آن می خواهم به دنبال یک آپارتمان جدید بگردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If you stay put, you'll be even more miserable in a year's time.
[ترجمه گوگل]اگر سر جای خود بمانید، یک سال دیگر بدبخت تر خواهید شد
[ترجمه ترگمان]اگر اینجا بمانید، در یک سال بیشتر بدبخت خواهید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I'm just going to stay put unless you need me to help you.
[ترجمه گوگل]من فقط می مانم مگر اینکه به کمک من نیاز داشته باشی
[ترجمه ترگمان]من فقط می خوام بمو نم، مگر اینکه تو به من احتیاج داشته باشی تا کمکت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Charman, who decided to stay put, began logging gigs in a tour diary.
[ترجمه گوگل]چارمن که تصمیم گرفت در جای خود بماند، شروع به ثبت کنسرت ها در دفتر خاطرات تور کرد
[ترجمه ترگمان]Charman، که تصمیم به ماندن گرفت، در یک دفترچه خاطرات سفر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• remain in one place

پیشنهاد کاربران

همان جا بمان /ماندن در همان مکان یا موقعیت بدون حرکت
معمولاً برای پیشنهاد ماندن در یک وضعیت امن یا پایدار استفاده می شود، به ویژه زمانی که حرکت ممکن است خطرناک یا غیرضروری باشد.
مترادف؛ Remain، Stay
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
The weather is bad, so we should stay put until it clears up.
The doctor advised him to stay put and rest.
Even though she wanted to explore new opportunities, she decided to stay put for a while.

همین جا بمون ، از جات تکون نخور
stay in one place or position
=stay still
در جای خود ماندن
تکان نخوردن
حرکت نکردن
جایی نرو.
جُم نخور.
بی حرکت!
تکون نخور
ماندگار بودن یا شدن
تکون نخوردن - همونجایی که ایستادی باقی ماندن
If you are coronavirus positive stay put اگه کرونا داری نزدیک نیا و جم نخور
ثابت ماندن در یک جا یاپست ، ( محل کار ) ،
ماندن، نرفتن
جم نخور، تکون نخور، سرجات بمون، حرکت نکن.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس