stand for

/stænd fɔr//stænd fɔː/

معنی: طرفدار بودن
معانی دیگر: 1- نشانه ی چیزی بودن، علامت بودن، معنی بخصوص داشتن، 2- (عامیانه) تحمل کردن، سر کردن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: to symbolize or represent.
مترادف: represent, signify, symbolize
مشابه: denote, designate, express, mean

- The letters stand for numbers in the equation.
[ترجمه محمد] حروف نشان دهنده اعداد در معادله هستند
|
[ترجمه گوگل] حروف مخفف اعداد در معادله هستند
[ترجمه ترگمان] حروف مربوط به اعداد در معادله هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- As a politician, he wanted his name to stand for lasting reform.
[ترجمه گوگل] به عنوان یک سیاستمدار، او می خواست نامش برای اصلاحات پایدار باشد
[ترجمه ترگمان] او به عنوان یک سیاست مدار، می خواست که نامش برای اصلاحات پایدار بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to tolerate.
مترادف: consent to, tolerate
مشابه: accept, approve of, countenance, hear, permit, sanction

- How can we continue to stand for such injustice?
[ترجمه حسن] چگونه میتوانیم به حمایت از چنین بی عدالتی ای ادامه دهیم؟
|
[ترجمه محمد رومزی] چگونه می توانیم به تحمل کردنِ چنین بی عدالتی ای ادامه دهیم؟
|
[ترجمه گوگل] چگونه می توانیم در برابر چنین بی عدالتی ایستادگی کنیم؟
[ترجمه ترگمان] چگونه می توانیم به تحمل چنین injustice ادامه دهیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She won't stand for that kind of disruptive behavior in her classroom.
[ترجمه گوگل] او این نوع رفتار مخرب در کلاس درس خود را تحمل نخواهد کرد
[ترجمه ترگمان] او به خاطر رفتار disruptive در کلاس حاضر نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. I wouldn't stand for that sort of behaviour from him, if I were you.
[ترجمه sara.p] اگه من جای تو بودم، اصلاً این نوع رفتارش رو تحمل نمی کردم.
|
[ترجمه گوگل]من اگر جای شما بودم تحمل چنین رفتاری از او را نداشتم
[ترجمه ترگمان]اگر جای تو بودم این چنین رفتاری را تحمل نمی کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I would like to see him stand for re-election.
[ترجمه حسن] ترجیح میدم اونو برای انتخاب مجدد ببینم.
|
[ترجمه pooyam20] من دوست دارم که اون رو برای انتخابات بعدی ببینم.
|
[ترجمه Mmm] من دوست دارم اورا در انتخابات ببینم
|
[ترجمه گوگل]من دوست دارم او را برای انتخاب مجدد ببینم
[ترجمه ترگمان]دوست دارم او را برای انتخاب مجدد ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I won't stand for this rudeness, do you hear?
[ترجمه حسن] من دیگه تحمل این بی ادبی رو ندارم، میشنوی؟
|
[ترجمه گوگل]من این بی ادبی را تحمل نمی کنم، می شنوی؟
[ترجمه ترگمان]من این گستاخی رو تحمل نمی کنم، می شنوی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She announced her intention to stand for Parliament.
[ترجمه گوگل]او اعلام کرد که قصد دارد در مجلس شرکت کند
[ترجمه ترگمان]او اعلام کرد که قصد دارد مجلس را ترک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I cannot stand for talking in my class.
[ترجمه حسن] من سر کلاسم نمیتونم برا صحبت کردن بایستم.
|
[ترجمه Bbb] من نمیتوانم در کلاس صحبت کنم
|
[ترجمه Aida] من نمیتونم صحبت کردن در کلاس رو تحمل کنم
|
[ترجمه گوگل]نمی توانم در کلاسم حرف بزنم
[ترجمه ترگمان]من نمیتونم تو کلاس خودم حرف بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It's outrageous, and we won't stand for it any more.
[ترجمه گوگل]این ظالمانه است و ما دیگر از آن حمایت نخواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]این ظالمانه است و ما بیشتر از این تحمل نخواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The new teacher won't stand for any nonsense.
[ترجمه zey] معلم جدیدهیچ مزخرفی راتحمل نمیکند
|
[ترجمه گوگل]معلم جدید هیچ مزخرفی را تحمل نمی کند
[ترجمه ترگمان]معلم جدید به هیچ وجه حاضر به حرف زدن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He cajoled Mr Dobson to stand for mayor.
[ترجمه گوگل]او از آقای دابسون خواست تا برای شهرداری نامزد شود
[ترجمه ترگمان]او از آقای دابسون تقاضا کرد که به عنوان شهردار ایستادگی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mix the batter and let it stand for twenty minutes.
[ترجمه گوگل]خمیر را مخلوط کنید و بگذارید بیست دقیقه بماند
[ترجمه ترگمان]خمیر را مخلوط کنید و بگذارید بیست دقیقه بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What does'T. G. ' stand for in 'T. G. Smith'?
[ترجمه موسوی] حروف "T" و "G" در "T. G. Smith" مخفف چه کلماتی هستند؟
|
[ترجمه گوگل]چه کاری انجام نمی دهد G مخفف 'T جی اسمیت؟
[ترجمه ترگمان]تی جی در تی جی اسمیت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He will stand for Parliament in this autumn.
[ترجمه گوگل]او در پاییز امسال به پارلمان راه پیدا خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]او در پاییز در مقابل پارلمان خواهد ایستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The soldiers had to stand for hours without changing position.
[ترجمه گوگل]سربازان مجبور بودند ساعت ها بدون تغییر موضع بایستند
[ترجمه ترگمان]سربازها باید ساعت ها بدون تغییر موضع توقف می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He certainly wouldn't stand for being publicly humiliated like that.
[ترجمه گوگل]او مطمئناً تحمل نمی‌کند که علناً چنین تحقیر شود
[ترجمه ترگمان]مسلما او حاضر نبود در برابر عموم مردم را تحقیر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Pardon my ignorance, but what does OPEC stand for?
[ترجمه sara] به خاطر ناآگاهیم عذرخواهی می کنم، اما OPEC مخفف چیست؟
|
[ترجمه گوگل]نادانی من را ببخشید، اما اوپک چه چیزی را مطرح می کند؟
[ترجمه ترگمان]از نادانی و نادانی من چه انتظاری می توان داشت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They had to stand for hours without changing position.
[ترجمه گوگل]آنها مجبور بودند ساعت ها بدون تغییر موقعیت بایستند
[ترجمه ترگمان]ساعت ها بدون تغییر موضع می گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طرفدار بودن (فعل)
adhere, stand for, sympathize, be in favor of

تخصصی

[ریاضیات] قرار دادن به جای

انگلیسی به انگلیسی

• be a symbol of; support-; represent; tolerate; allow (in a negative way; e.g.: "young lady, you better start behaving and watching what you say, i will not stand for your language and behavior any longer")

پیشنهاد کاربران

نماینده ی چیزی بودن، نمایش دهنده و نشان دهنده چیزی
Stand for:���� پای چیزی ایستادن ( حمایت کردن ) ۲ - نشانه ( سمبل ) چیزی بودن
در انتخابات شرکت کردن
WHO stands for world health organization
Stand for:������������������������������ شرکت کردن یا نامزد شدن در انتخابات
...
[مشاهده متن کامل]

در این حالت معنای stand دگرگون نمی شود لذاphrasal verb نیست
یعنی شخص می ایستد برای انتخابات ( شرکت می کند در انتخابات )
I'll stand for next election

معنی اول ؛ نماد یا اختصار چیزی بودن
WHO stands for world health organization
معنی دوم؛ شرکت کردن یا نامزد شدن انتخاباتی
I'll stand for next election
حرف حساب
بیانگر
نمایانگر
معنایی که بهش توجه نکردن دوستان، حمایت کردن و برای جیزی تلاش کردنه:
what do you want to stand for
برای چه چیزی میخوای تلاش کنی؟ یا زندگیتو پای چی میخوای بذاری؟
خود کلمه stand به تنهایی معنی تحمل میده زیاد ربطی نداره به for
این کله معنیش میشه
"نماد "نشانه"ی یک چیزی
This girl stands for love
این دختر نماد عشق است
به معنی نشانه یا سمبل یا بیانگر چیزی بودن است
The white color stands for peace
رنگ سفید نشانه یا سمبل صلح است
Un stand for united. nation
یو ان مخفف سازمان ملل است
PE stand for physical education
نشان دهنده
کوته نوشت - مخفف
جایگزین شدن
نمایندۀ چیزی یا جایی بودن؛ مثلاً
standing for Latin America
تحمل کردن ؛ حمایت کردن ؛ بیانگر چیزی بودن
# I won't stand for any nonsense
# I wouldn't stand for that sort of behaviour from him, if I were you
# We stand for animal welfare
# This party stands for low taxes and individual freedom
# BBC stands for British Broadcasting Corporation
represent or mean
نشانه اختصاری
مخفف بودن
تحمل کردن
داوطلب بودن
هواخواه بودن
Tolerate و stand for یه معنیه و عامیانه یعنی تحمل کردن
به جای چیزی به کار بردن یا به جای چیزی به کار رفتن
ایستادن برای چیزی
حاکی بودن، حکایت داشتن، بیانگر بودن
To support a cause or principle.
To defend
To advocate
حمایت کردن ( از مبادی/اصول/قواعدهای اخلاقی - اهداف و آرمان ها شخصی یا جمعی )

represent
به نظر من که مدیریت خوندم تو خیلی از متون مدیریتی به معنی فلسفه وجودی شرکت میاد یعنی اون چیزی که شرکت برای اون ایجاد شده مثلاً
. we stand for satisfying customers
پشتیبانی کردن
مخفف چیزی بودن
پا برجا بودن
در شرف چیزی بودن
ایستادن یا از جا برخاستن برای. . .
معادل
بر چیزی دلالت داشتن
بیانگر چیزی بودن
معرف کسی یا چیزی بودن
بیانگر چیزی بودن
روکش دندان ( در بحث دندانپزشکی )
دلالت داشتن
مخفف بودن، تحمل کردن، اعتقاد داشتن، نامزد شدن
مخفف ، علامت چیزى بودن
به جای
نشانه چیزی بودن
نشانه اختصاری
سمبل، نماد، مظهر، جلوه گر ( چیزی ) بودن
Mother Mary stands for compassion , mercy and unconditional love.
1 - اسم ) مخفف، سمبل، علامت
مثال: US stands for the Uncle Sam
US مخفف عمو سام است.
2 - فعل ) تحمل کردن، حمایت کردن، تایید کردن، به معنای
مثال: Maybe you think his behavior is OK, but I won’t stand for it.
شاید شما فکر کنید که رفتارش طبیعی است، اما من آنرا تحمل نخواهم کرد.
نشان دادن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٢)

بپرس