stamped

جمله های نمونه

1. a stamped envelope
پاکت تمبر خورده

2. he stamped up the stairway
با گام های سنگین از پله بالا رفت.

3. the courage that stamped him as a hero
شجاعتی که او را به عنوان قهرمان مشخص می کرد

4. the event was stamped in her memory
آن رویداد در حافظه اش نقش بسته بود.

5. the rebellion was stamped on by the army
ارتش شورش را سرکوب کرد.

6. the horse snorted and stamped its foot
اسب صفیر کشید و سم بر زمین کوفت.

7. the deed was signed and stamped
قباله امضا و مهر شده بود.

8. They beat him down to the ground and stamped him on his body.
[ترجمه گوگل]او را به زمین زدند و بر بدنش زدند
[ترجمه ترگمان]او را به زمین کوبید و روی بدنش کوبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He threw his doll car and stamped on it.
[ترجمه گوگل]ماشین عروسکی اش را پرت کرد و روی آن مهر زد
[ترجمه ترگمان]اتومبیل عروسک خود را پرت کرد و روی آن مهر زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Without the right date stamped on it, your ticket will be invalid.
[ترجمه مهرداد] بلیط شما بدونثبت تاریخ درست نامعتبر خواهد بود
|
[ترجمه گوگل]بدون درج تاریخ مناسب، بلیط شما نامعتبر خواهد بود
[ترجمه ترگمان]بدون تاریخ مناسب، بلیت شما هم علیل خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A'use by'date must be stamped on all perishable goods.
[ترجمه مهرداد] تاریخ انقضا باید بر روی تمام اجناس فاسد شدنی درج گردد
|
[ترجمه گوگل]تاریخ مصرف باید روی همه کالاهای فاسد شدنی مهر شود
[ترجمه ترگمان]استفاده از تاریخ باید از هر جنس فاسد شدنی استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The lawyer stamped the certificate with her seal.
[ترجمه گوگل]وکیل گواهی را با مهر خود ممهور کرد
[ترجمه ترگمان]وکیل شناسنامه را با مهر تایید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The hinges are stamped out of sheets of metal.
[ترجمه گوگل]لولاها از ورق های فلزی مهر و موم شده اند
[ترجمه ترگمان]The از ورقه های فلزی آویزان شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The cow stamped on his side, winding him.
[ترجمه گوگل]گاو به پهلویش کوبید و او را پیچید
[ترجمه ترگمان]گاو پهلو به پهلو به زمین کوفت و او را پیچ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The armed rebellion was stamped out by the government army.
[ترجمه گوگل]شورش مسلحانه توسط ارتش دولتی خنثی شد
[ترجمه ترگمان]شورش مسلحانه توسط ارتش دولتی قطع شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. I enclose a stamped addressed envelope for your reply.
[ترجمه گوگل]من یک پاکت نشانی مهر شده برای پاسخ شما ضمیمه می کنم
[ترجمه ترگمان]یک پاکت مهر شده را برای جواب تو جا گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• having a postage stamp affixed; marked with a seal
a stamped envelope or parcel has a stamp stuck on it.

پیشنهاد کاربران

کوبید
حک شده ، کوبیده شده ، مهر زده شده، مهر شده

بپرس