staging

/ˈsteɪdʒɪŋ//ˈsteɪdʒɪŋ/

معنی: نمایش، اسکلت، چوب بست، رانندگی کالسکه، برصحنه اوری
معانی دیگر: چفته بندی، سکوب بندی موقت، داربست، اداره ی امور کالسکه ها و دلیجان های پستی و مسافر بر، سفر با دلیجان، باکالسکه سفر ردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of preparing or putting on a theatrical production.
مشابه: production

(2) تعریف: scaffolding erected temporarily for support, as in construction.

جمله های نمونه

1. The museum is staging an exhibition of Picasso's work.
[ترجمه رضا] موزه نمایشگاهی از آثار پیکاسو را برپامی کند
|
[ترجمه نیما ناصری مقدم] موزه در حال ارائه نمایشگاهی از کارهای پیکاسو است.
|
[ترجمه گوگل]این موزه نمایشگاهی از آثار پیکاسو برپا می کند
[ترجمه ترگمان]موزه نمایشگاهی از آثار پیکاسو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Privatisation is a necessary staging post to an open market.
[ترجمه گوگل]خصوصی‌سازی یک پایگاه ضروری برای رسیدن به بازار آزاد است
[ترجمه ترگمان]خصوصی سازی یک پست هوایی ضروری برای یک بازار آزاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We're staging a revival of a 1950s play.
[ترجمه گوگل]ما در حال اجرای احیای یک نمایشنامه دهه 1950 هستیم
[ترجمه ترگمان]ما شاهد احیای بازی ۱۹۵۰ هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Many hotels are showing enterprise and imagination by staging special events.
[ترجمه گوگل]بسیاری از هتل ها با برپایی رویدادهای ویژه، کار و تخیل خود را نشان می دهند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از هتل ها با برگزاری رویداده ای خاص، شرکت و نیروی تخیل را نمایش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hong Kong is often used as a staging post on flights from Melbourne to London.
[ترجمه گوگل]هنگ کنگ اغلب به عنوان ایستگاه ایستگاه در پروازهای ملبورن به لندن استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]هنگ کنگ اغلب به عنوان یک پست هوایی برای پرواز از ملبورن به لندن استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Members of an environmental group are staging a protest inside a chemical plant.
[ترجمه گوگل]اعضای یک گروه محیط زیست در داخل یک کارخانه مواد شیمیایی دست به اعتراض زدند
[ترجمه ترگمان]اعضای یک گروه محیط زیستی در حال اجرای اعتراضی در داخل یک کارخانه مواد شیمیایی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The mechanics of staging a play are very complicated.
[ترجمه گوگل]مکانیک اجرای نمایشنامه بسیار پیچیده است
[ترجمه ترگمان]مکانیک صحنه نمایش خیلی پیچیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Almeida theatre's recent staging of the opera had critics foaming at the mouth.
[ترجمه گوگل]صحنه‌سازی اخیر اپرا در تئاتر آلمیدا، منتقدان را برانگیخت
[ترجمه ترگمان]نمایش اخیر تئاتر آلمیدا در اپرا باعث کف زدن منتقدان شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The local theatre group is staging a production of 'Hamlet'.
[ترجمه گوگل]گروه تئاتر محلی نمایش «هملت» را روی صحنه می برد
[ترجمه ترگمان]گروه تئاتر محلی تولید هملت را برگزار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The gallery is staging a special exhibition of Monet's early works.
[ترجمه گوگل]این گالری نمایشگاه ویژه ای از آثار اولیه مونه برپا می کند
[ترجمه ترگمان]نگارخانه یک نمایشگاه ویژه از کاره ای اولیه مو نه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The production is a modern staging of the fairy tale 'Cinderella'.
[ترجمه گوگل]این تولید یک صحنه سازی مدرن از افسانه "سیندرلا" است
[ترجمه ترگمان]تولید یک مراسم مدرن برای سیندرلا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The local drama group is staging a production of the musical 'Grease'.
[ترجمه گوگل]گروه نمایش محلی در حال اجرای نمایش موزیکال "گریس" است
[ترجمه ترگمان]گروه نمایش محلی، تولید of های موسیقی را اجرا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The new charters were to be a staging post.
[ترجمه گوگل]منشورهای جدید قرار بود یک پست صحنه سازی باشند
[ترجمه ترگمان]قرارداد جدید قرار بود یه قرارگاه نظامی باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Progress at the staging area has been slow.
[ترجمه گوگل]پیشرفت در منطقه صحنه آهسته بوده است
[ترجمه ترگمان]پیشرفت در منطقه staging کند بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The city is currently staging it's first ever lesbian and gay festival with events like plays,[sentence dictionary] cabaret and films.
[ترجمه گوگل]این شهر در حال حاضر اولین جشنواره لزبین ها و همجنس گرایان را با رویدادهایی مانند نمایشنامه، [فرهنگ جملات] کاباره و فیلم برگزار می کند
[ترجمه ترگمان]این شهر در حال حاضر اولین جشنواره همجنس گرا و همجنس باز را با رویدادهایی مانند نمایشنامه های کمدی و کاباره و فیلم برگزار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نمایش (اسم)
amusement, performance, play, display, show, appearance, demonstration, ostentation, histrionics, representation, presentation, exhibition, portrayal, parade, presentment, staging, showing, exposure, drama, flare, spectacle

اسکلت (اسم)
frame, skeleton, chassis, staging

چوب بست (اسم)
framework, scaffold, staging, scaffolding

رانندگی کالسکه (اسم)
staging

برصحنه اوری (اسم)
staging

تخصصی

[عمران و معماری] چوببست - سکوی کار - مرحله بندی
[زمین شناسی] چوب بست، سکوی کار، مرحله بندی

انگلیسی به انگلیسی

• scaffolding; process of producing a play; in-flight detachment of a section from a multi-stage rocket

پیشنهاد کاربران

چینه بندی
تعیین مرحله
در پزشکی، دومین اصل از تشخیص بیماری سرطان، �تعیین مرحله� یا مرحله بندی است که به معنای تعیین میزان گسترش سرطان است.
برپا کردن
دکوپاژ ( استقرار و حرکت دوربین )
در نرم افزار : همگام سازی گام به گام
فرض کنید شما تغییراتی در محیط توسعه بر روی نرم افزار خود انجام می دهید. این تغییرات باید با یک ترتیب مشخص و عینا بر روی نرم افزاری که در محیط واقعی در حال اجرا می باشد اعمال شوند.
the process of classifying malignant tumor for diagnosis , tratment and prognosis
در مهندسی عمران:
فیکس کردن قالب بندی تیرها ستونها دالها و . . . توسط پایه ها و شمع ها و یا جک هایی انجام میپذیرد که به آنها staging میگویند و اغلب به صورت عمود یا مایل قالب بندی را نگه میدارد.
ناحیه بندی شده
- صحنه پردازی کردن
- صحنه آرایی کردن
میزانسن ( تئاتر )
مرحله بندی
ارائه
روی هم انباشته شدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس