1. I've been so busy I haven't had a square meal in three days.
[ترجمه Tae-swr] [از بس] سرم خیلی شلوغ بوده سه روزه که غذای درست حسابی نداشتم[نخوردم]|
[ترجمه گوگل]آنقدر سرم شلوغ بود که سه روز است یک وعده غذای مربعی نخوردم[ترجمه ترگمان]این قدر سرم شلوغ بود که سه روز هم غذای مفصل نخوردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. They haven't had a square meal for four or five days.
[ترجمه Mohammad Zardosht] آن ها چهار یا پنج روز هست که غذای مفصل نخورده اند.|
[ترجمه گوگل]چهار پنج روز است که غذای مربعی نخورده اند[ترجمه ترگمان]چهار یا پنج روز است که غذا نخورده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He looks as though he hasn't had a square meal for weeks.
[ترجمه Mohammad Zardosht] به نظر میرسه که چند هفته هست که غذای درست حسابی نخورده.|
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد هفته هاست که یک وعده غذایی مربعی نخورده است[ترجمه ترگمان]طوری به نظر می رسد که انگار چند هفته است غذای مربع ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She hadn't had a square meal for days.
[ترجمه گوگل]روزها بود که یک وعده غذایی مربعی نخورده بود
[ترجمه ترگمان]چند روز بود که غذای خوبی نخورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چند روز بود که غذای خوبی نخورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He looks as though he hasn't had a square meal for months, ie looks underfed.
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسد که انگار ماه ها است که یک وعده غذای مربعی نخورده است، یعنی کم غذا به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]طوری به نظر می رسد که انگار ماه ها غذا نخورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]طوری به نظر می رسد که انگار ماه ها غذا نخورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. We haven't had a square meal for a week.
[ترجمه گوگل]یک هفته است که غذای مربعی نخورده ایم
[ترجمه ترگمان]یک هفته است که غذای مربعی نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک هفته است که غذای مربعی نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I have not had a good square meal for a fortnight, I am living nuts.
[ترجمه گوگل]من یک دو هفته است که یک غذای مربع خوبی نخورده ام، آجیل زنده هستم
[ترجمه ترگمان]دو هفته است که غذای خوبی ندارم، دارم دیوانه می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دو هفته است که غذای خوبی ندارم، دارم دیوانه می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. If you're only eating a chocolate bar for lunch, you need a good square meal in the evening.
[ترجمه گوگل]اگر فقط یک تخته شکلات برای ناهار می خورید، به یک وعده غذایی مربع خوب در شب نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]اگر شما فقط برای ناهار خوردن یک کافه شکلات را می خورید، به یک غذای حسابی در شب احتیاج دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر شما فقط برای ناهار خوردن یک کافه شکلات را می خورید، به یک غذای حسابی در شب احتیاج دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Indeed he often gave them whatever was in the till, feeling they looked in need of a square meal.
[ترجمه گوگل]در واقع، او اغلب به آنها هرچه در ظرف بود می داد، و احساس می کرد که به یک وعده غذایی مربعی نیاز دارند
[ترجمه ترگمان]در واقع بارها هر چه را که در آن بود به آن ها می داد که احساس می کردند به یک غذای مربع نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در واقع بارها هر چه را که در آن بود به آن ها می داد که احساس می کردند به یک غذای مربع نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید