sprung

/ˈsprəŋ//sprʌŋ/

معنی: با فنر
معانی دیگر: زمان گذشته و اسم مفعول: spring، دارای فنر شکسته یا کشیده یا خراب، تاب برداشته، کج، قر، زمان ماضی فعل spring

بررسی کلمه

( verb )
• : تعریف: a past tense and past participle of spring.

جمله های نمونه

1. the door has sprung
در تاب برداشته است.

2. the battalion got caught in an ambush sprung from behind
گردان از عقب مورد حمله از کمینگاه قرار گرفت.

3. A range of buildings have sprung up along the river.
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از ساختمان ها در امتداد رودخانه پدید آمده اند
[ترجمه ترگمان]تعدادی از ساختمان ها در امتداد رودخانه پدیدار شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The boy has really sprung up this summer; I hardly recognized him.
[ترجمه گوگل]پسر واقعاً تابستان امسال رشد کرده است من به سختی او را شناختم
[ترجمه ترگمان]این تابستان پسر واقعا از پا در آمده است؛ به زحمت او را شناختم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Another superhigh building has sprung in our city.
[ترجمه گوگل]یک ساختمان فوق العاده دیگر در شهر ما ظهور کرده است
[ترجمه ترگمان]یه ساختمون \"superhigh\" دیگه توی شهر ما نفوذ کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The pipe has sprung a leak.
[ترجمه گوگل]لوله نشتی داشته است
[ترجمه ترگمان]لوله داره نشتی پیدا می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Tom sprung out of bed and ran downstairs.
[ترجمه گوگل]تام از رختخواب بیرون آمد و به طبقه پایین دوید
[ترجمه ترگمان]تام از تخت بیرون آمد و به طبقه پایین دوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her anxiety has sprung from a misinterpretation of the report.
[ترجمه گوگل]اضطراب او ناشی از تفسیر نادرست از گزارش است
[ترجمه ترگمان]تصور نمی کنم که اضطراب او ناشی از این گزارش باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Your children have sprung up now.
[ترجمه گوگل]بچه های شما الان رشد کرده اند
[ترجمه ترگمان] بچه هات الان بلند شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Johnson sprung a surprise by beating the favourite in the first round.
[ترجمه گوگل]جانسون با شکست دادن محبوب در دور اول شگفتی ساز شد
[ترجمه ترگمان]جانسون با شکست دادن مورد علاقه اش در راند اول، غافلگیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The boat had sprung a leak .
[ترجمه گوگل]قایق نشت کرده بود
[ترجمه ترگمان]کشتی نشتی پیدا کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. My left foot was sprung in the match.
[ترجمه sakineh tebbi] پای چپم در مسابقه پیچ خورد.
|
[ترجمه گوگل]پای چپم در مسابقه فنر شده بود
[ترجمه ترگمان]پای چپم در مسابقه شروع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He is sprung from the common family.
[ترجمه گوگل]او از خانواده مشترک منشعب شده است
[ترجمه ترگمان]او از خانواده مشترک بیرون آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was sprung from my loins.
[ترجمه گوگل]او از کمر من بیرون آمد
[ترجمه ترگمان] از کمر من اومده بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Has anything new sprung up today?
[ترجمه گوگل]آیا امروز چیز جدیدی ظهور کرده است؟
[ترجمه ترگمان]امروز چیز جدیدی پیدا شده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

با فنر (صفت)
sprung

انگلیسی به انگلیسی

• sprung is the past participle of spring.

پیشنهاد کاربران

شیفته و شیدای یک نفر شدن ( در یک رابطه رمانتیک )
خراب - کج اندیش

بپرس