sprawl

/ˈsprɒl//sprɔːl/

معنی: پهن نشستن، گشاد نشستن، هرزه روییدن، بی پروا دراز کشیدن یا نشستن، بطور غیر منظم پخش شدن
معانی دیگر: گل و گشاد نشستن، (روی صندلی یا زمین یا تختخواب و غیره) ولوشدن، خزیدن، با زحمت حرکت کردن، تقلاکنان کاری را انجام دادن، پخش و پلا شدن، بدون حساب و کتاب رشد کردن، هرزه رویی کردن، گل و گشاد نشینی، ولو شدگی، گسترش یا رشد بی رویه، پراکندگی

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: sprawls, sprawling, sprawled
(1) تعریف: to lie, sit, or fall with the arms and legs spread out loosely.
متضاد: huddle

- After a tough day at work, I sprawl on the couch and turn on the TV.
[ترجمه گوگل] بعد از یک روز سخت در محل کار، روی مبل پرت می‌شوم و تلویزیون را روشن می‌کنم
[ترجمه ترگمان] بعد از یک روز سخت کار، روی مبل ولو می شوم و تلویزیون را روشن می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to spread or extend in a loose, disordered manner.
مشابه: ramble

- The town sprawls across the valley floor.
[ترجمه گوگل] شهر در کف دره گسترده شده است
[ترجمه ترگمان] شهر در امتداد دره امتداد یافته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to spread (the limbs) loosely while sitting or lying.

- He sprawled his legs over the end of the couch.
[ترجمه گوگل] پاهایش را روی انتهای کاناپه کشید
[ترجمه ترگمان] پاهایش را روی مبل ولو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
(1) تعریف: a sprawling posture or position.

(2) تعریف: a loose, disordered spreading or extension, esp. of a city or suburb.

- I was dismayed to see the sprawl of ugly new buildings in my hometown.
[ترجمه گوگل] از دیدن پراکندگی ساختمان‌های جدید زشت در زادگاهم ناامید شدم
[ترجمه ترگمان] من از دیدن پخش شدن ساختمان های زیبای جدید در شهر خودم وحشت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. city sprawl
رشد بی رویه شهر،گسترش بی برنامه ی شهر

2. The beautifully landscaped gardens sprawl with lush vegetation.
[ترجمه گوگل]باغ‌هایی که به زیبایی مناظر شده‌اند با پوشش گیاهی سرسبز پراکنده شده‌اند
[ترجمه ترگمان]باغ های زیبا با پوشش گیاهی انبوه پخش می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He would take two aspirin and sprawl out on his bed.
[ترجمه گوگل]دو تا آسپرین می خورد و روی تختش می پرید
[ترجمه ترگمان]او دوتا آسپرین می خواست و روی تختش ولو می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Once lovely countryside is absorbed by urban sprawl.
[ترجمه گوگل]مناطق روستایی زمانی دوست‌داشتنی توسط پراکندگی شهری جذب می‌شوند
[ترجمه ترگمان]زمانی که حومه دوست داشتنی توسط گسترش شهری جذب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I found a refreshing absence of industrial sprawl.
[ترجمه گوگل]فقدان پرطراوت صنعتی را پیدا کردم
[ترجمه ترگمان]من یه absence جدید پیدا کردم که پخش و پلا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The town seemed to sprawl for miles.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید شهر کیلومترها پراکنده شده بود
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که شهر چند مایل پخش و پلا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We drove through miles of urban sprawl before we finally got out into the countryside.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه در نهایت به حومه شهر برویم، مایل ها را در پراکندگی شهری طی کردیم
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه بالاخره به حومه شهر برسیم، ما مایل ها از شهر را دور زدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The whole urban sprawl of Ankara contains over 6m people.
[ترجمه گوگل]کل پراکندگی شهری آنکارا بیش از 6 میلیون نفر را شامل می شود
[ترجمه ترگمان]کل شهر شهر آنکارا شامل بیش از ۶ میلیون نفر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He lay in a sprawl over the desk.
[ترجمه Edi.nozari] او ولو روی میز دراز کشید
|
[ترجمه گوگل]روی میز دراز کشیده بود
[ترجمه ترگمان]روی میز ولو شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They soon left the urban sprawl of roundabouts[Sentence dictionary], sodium streetlights and Wimpey homes and Dexter began to speed along country lanes.
[ترجمه گوگل]آنها به زودی پراکندگی شهری دوربرگردان [فرهنگ جملات]، چراغ های سدیم خیابان و خانه های ویمپی را ترک کردند و دکستر شروع به سرعت در امتداد خطوط روستایی کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها به زودی از گسترش شهر of (فرهنگ لغت نامه)، چراغ های خیابان ها و خانه های Wimpey و دکستر برای سرعت بخشیدن به خطوط هوایی خارج شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His sprawl makes me seem like a silent, precise insect.
[ترجمه گوگل]پراکندگی او باعث می شود که من مانند یک حشره ساکت و دقیق به نظر برسم
[ترجمه ترگمان]پاهایش مرا مانند یک حشره خاموش و ساکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Through the front window lay a sprawl of hills, but the window above my bed butted the neighbour's garage.
[ترجمه گوگل]از میان پنجره جلو، تپه‌های پراکنده‌ای وجود داشت، اما پنجره بالای تخت من به گاراژ همسایه چسبیده بود
[ترجمه ترگمان]از پنجره جلویی، انبوهی از تپه ها، اما پنجره بالای تختم در گاراژ همسایه، قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We're doing all we can to inhibit urban sprawl and maintain the city's identity.
[ترجمه گوگل]ما تمام تلاش خود را برای جلوگیری از گسترش شهری و حفظ هویت شهر انجام می دهیم
[ترجمه ترگمان]ما تمام تلاش خود را برای جلوگیری از گسترش شهر و حفظ هویت شهر انجام می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. More freeways will just mean more urban sprawl.
[ترجمه گوگل]آزادراه های بیشتر فقط به معنای گسترش بیشتر شهری خواهد بود
[ترجمه ترگمان]freeways بیشتر به معنی گسترش شهر بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The middle-class neighborhoods sprawl outward from the city center.
[ترجمه گوگل]محله های طبقه متوسط ​​از مرکز شهر به بیرون پراکنده شده اند
[ترجمه ترگمان]محله های میانی در بیرون از مرکز شهر پخش می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پهن نشستن (فعل)
grabble, sprawl

گشاد نشستن (فعل)
straddle, sprawl, scrawl

هرزه روییدن (فعل)
straggle, sprawl

بی پروا دراز کشیدن یا نشستن (فعل)
sprawl

بطور غیر منظم پخش شدن (فعل)
sprawl

انگلیسی به انگلیسی

• act of sprawling, act of lounging; area characterized by irregularly arranged buildings
stretch out one's legs and arms in a relaxed manner (while sitting or lying); spread out, extend
if you sprawl somewhere, you sit or lie down with your legs and arms spread out in a careless way.
a place that sprawls covers a large area of land.
you can use sprawl to refer to an area where a city has expanded in an uncontrolled way.
see also sprawled.

پیشنهاد کاربران

نقش زمین شدن / کردن
گسترش پیدا کردن ( معمولا بطور نامنظم و بی رویه )
پخش شدن
● ولو شدن
● منطقه وسیعی را با ساختمان ها در برگرفتن
این معنی رو از سایت کمبریج گرفتم، نوشته وقتی هنگام نشستن یا لم دادن، دستا و پاهات به شکل نامنظمی باز میشن ( یعنی دست خودته، پس ترجمه نقش بر زمین شدن شاید اونقدرا نزدیک نباشه بهش، البته باز اگر اشتباه میکنم ممنون میشم راهنمایی کنید )
...
[مشاهده متن کامل]

البته میتونی بگی کسی رو ولو کردی رو زمین

spreading over too much area
it usually has to do with a city that keeps getting bigger and not stop
از دست دادن تعادل، افتادن، واژگون شدن
رشد سرسام آور
گسترش بی رویه
پخش شدن رو زمین
در اقتصاد شهری : پراکنده رویی
در بعضی متون معنی ازدحام و هم چنین تعدد می دهد. دو حالت را در نظر بگیرید:
تعدد: وقتی تعداد بیش از حد دستگاه، مثلا تعداد بیش از حد رک سرور در یک دیتاسنتر داشته باشیم، ازدحام یا اصطلاحا Sprawl داریم.
...
[مشاهده متن کامل]

تنوع: وقتی تعداد معقولی دستگاه داریم، ولی از برندها و تامین کنندگان متنوعی هستند - که کار تعمیر و نگه داری آن ها را به شدت دشوار می کند - مجددا Sprawl داریم؛ منتها در این جا به آن اصطلاحاً Vendor Sprawl می گویند.

در شهرسازی:
مثل علف هرز روییدن ( فعل )
The town seemed to sprawl [v] for miles.
ساخت ساز نامنظم و بدریخت ( اسم )
We call it "suburban sprawl" because of the way the houses are kind of spread out all over the countryside.
پراکنده رویی
پهنه ( زمین )
پراکندگی
طاق باز خوابیدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس