فعل گذرا ( transitive verb )حالات: sprains, spraining, sprained
• : تعریف: to twist or overstrain (a body joint) so that ligaments are stretched or torn. • مشابه: turn, twist, wrench
اسم ( noun )
• (1)تعریف: the wrenching of a body joint so that ligaments are stretched or torn.
• (2)تعریف: the condition resulting from such wrenching. • مشابه: twist, wrench
جمله های نمونه
1. "It's only a sprain," Paula said brusquely.
[ترجمه گوگل]پائولا با بی حوصلگی گفت: «این فقط یک رگ به رگ شدن است [ترجمه ترگمان]\" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. That's a bad sprain.
[ترجمه گوگل]این یک پیچ خوردگی بد است [ترجمه ترگمان]پیچ بدی هم هست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Sharks officials said it was a slight sprain.
[ترجمه گوگل]مقامات کوسه می گویند این یک رگ به رگ شدن خفیف بوده است [ترجمه ترگمان]مقامات کوسه ها گفتند که این یک رگ به رگ شدگی خفیف است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A sprain or a broken leg.
[ترجمه علیرضا رحمتی] پای مصدوم ( توسط پیچ خوردگی ) یا شکسته
|
[ترجمه گوگل]رگ به رگ شدن یا شکستگی پا [ترجمه ترگمان]یک پیچ خوردگی یا یک پای شکسته [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A sprain usually takes longer to heal than a broken bone.
[ترجمه ریحانه سلطانیها] یک پیچ خوردگی معمولا بیشتر از یک استخوان شکستگی طول میکشد تا درمان شود
|
[ترجمه گوگل]رگ به رگ شدن معمولا بیشتر از شکستگی استخوان طول می کشد تا بهبود یابد [ترجمه ترگمان]رگ به رگ شدگی معمولا بیشتر طول می کشد تا استخوان شکسته التیام یابد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Did you sprain it badly?
[ترجمه گوگل]بد رگ به رگ شدی؟ [ترجمه ترگمان]بدجوری رگ به رگ شده؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Heel is exorbitant, walk flabby, easy sprain gambrel, cause sufficient painful, lumbago.
[ترجمه گوگل]پاشنه گزاف، راه رفتن شل، رگ به رگ شدن آسان گامبرل، باعث درد کافی، کمر [ترجمه ترگمان]نوک پا خیلی گزاف راه می رود، پای سست و شل و کمر درد می کند و کمر درد کمر درد کمر درد می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Acupuncture treatments of Scapulohumeral Periarthritis and Elbow Sprain.
[ترجمه گوگل]درمان طب سوزنی پری آرتریت کتف استخوانی و رگ به رگ شدن آرنج [ترجمه ترگمان]روش درمانی طب سوزنی of Periarthritis و Elbow Sprain [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A sprain or wrench as of an ankle.
[ترجمه گوگل]پیچ خوردگی یا آچار مانند مچ پا [ترجمه ترگمان]پیچ و پیچ و پیچ و پیچ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. And main types of injuries are contusion, scratch, sprain and strain.
[ترجمه گوگل]و انواع اصلی آسیب ها کوفتگی، خراش، رگ به رگ شدن و کشیدگی است [ترجمه ترگمان]انواع مختلفی از جراحات عبارتند از: contusion، خراش، پیچ و پیچ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A many month after crural sprain is hurt still is oedema, how to do?
[ترجمه گوگل]پس از گذشت چندین ماه از صدمه به رگ به رگ شدن کروال هنوز ادم دارد، چگونه باید انجام داد؟ [ترجمه ترگمان]یک ماه پس از رگ به رگ شدن crural هنوز آسیب دیده است، چگونه باید این کار را انجام دهید؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Crural sprain ( ligament is pulled, fracture ) how to restore quickly?
[ترجمه گوگل]رگ به رگ شدن جمجمه (رباط کشیده می شود، شکستگی) چگونه به سرعت ترمیم کنیم؟ [ترجمه ترگمان]رگ به رگ شدگی Crural (که به رباط کشیده می شود)چگونه به سرعت بازیابی شود؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The sprain of ankle could result in chronic instability without appropriate treatment.
[ترجمه گوگل]پیچ خوردگی مچ پا می تواند بدون درمان مناسب منجر به بی ثباتی مزمن شود [ترجمه ترگمان]کاهش قوزک پا می تواند منجر به عدم ثبات مزمن بدون درمان مناسب شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Crural sprain two years, how should treat?
[ترجمه گوگل]رگ به رگ شدن استخوان دو سال چگونه باید درمان شود؟ [ترجمه ترگمان]دو سال بعد از این رگ به رگ شدگی چه طور باید رفتار کرد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Sprain of several months chela, why to return now swollen? The meeting when crouching aches.
[ترجمه گوگل]رگ به رگ شدن چند ماهه چلا، چرا الان متورم برگشته؟ جلسه هنگام خمیدن درد [ترجمه ترگمان]چند ماه پیش، چرا حالا باید ورم کرد؟ در این جلسه که به شدت درد گرفته بود، [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
رگ برگ شدگی (اسم)
sprain
بدرد آوردن (فعل)
hurt, sprain
پیچ خوردن (فعل)
loop, turn, wry, wreathe, wrench, sprain
رگ به رگ کردن یا شدن (فعل)
sprain
تخصصی
[بهداشت] رگ به رگ کردن
انگلیسی به انگلیسی
• injury caused by twisting or straining the ligaments of a joint injure by twisting or straining the ligaments of a joint if you sprain your ankle or wrist, you accidentally damage it by twisting it, for example when you fall. a sprain is the injury caused by spraining a joint.
پیشنهاد کاربران
[verb] پیچ خوردن مفاصل بدن - رگ به رگ شدن - در رفتن مفاصل wrench or twist the ligaments of ( an ankle, wrist, or other joint ) violently so as to cause pain and swelling but not dislocation. ... [مشاهده متن کامل]
💠 My dad fell and sprained his knee. 💠 She sprained her ankle playing squash. 💠 He stumbled and sprained a knee. ⭐⭐⭐ [noun] پیچ خوردگی مفاصل بدن - رگ به رگ شدگی - در رفتگی مفاصل an injury to a joint ( = a place where two bones are connected ) caused by a sudden movement 💠 He twisted his ankle and suffered a bad sprain. 💠 She continued to play despite an ankle sprain. 💠 Hospitals were filled with patients who had suffered sprains or broken bones after slipping on ice. 💠 He hasn't broken anything - it's just a bad sprain. 💠 Most of the injuries are sprains and strains consistent with lifting. 💠 The doctor diagnosed a sprain and prescribed a boot and crutches. ⭐⭐⭐ Broken bone استخوان شکسته شکستگی استخوان ⭐⭐⭐ Spain= کشور اسپانیا sprain= پیچ خوردگی دست - پا - زانو و مفاصل بدن
پیچ خوردن ( مفصل ) در رفتن ( مفصل ) تفاوت انگلیسی با فارسی: ما میگیم پام پیچ خورد ( ما لازم بکار می بریم فعل را ) آنها میگویند پام را پیچ دادم ( متعدی بکار می برند فعل را ) She sprained her ankle playing squash ... [مشاهده متن کامل]
او قوزک پاش در رفت هنگام اسکواش بازی کردن He stumbled and sprained a knee ا و تلو تلو خورد و زانوش پیچ خورد.
sprain ( اَرتاپزشکی ) واژه مصوب: کشیدگی رباط تعریف: کشیده شدن شدید رباط ( ligament ) که به صدمۀ کامل یا ناکامل منجر شود
کشیدگی یا پارگی رباط ( یا موجب آن شدن )
هرگونه آسیب مفصلی میشه Sprain ( اعم از پیچ خوردگی و کشیدگی تاندوم و. . . ) پیچ خوردگی به طور خاص و دقیق میشه Twist
توی پزشکی ( medical ) : مطالب مرتبط با ارتوپدی: sprain دقیقا به معنی "پیچ خوردگی مفصل" هست. یعنی پارگی رباط ها ی مفصل strain دقیقا به معنی "کشیدگی" یا "رگ به رگ شدگی" هست پس دقت بشه که ترجمه ی رگ به رگ شدن برای sprain غلطه
گرفتگی عضله مثال: Is it sprained? گزفتگی عضله است؟
injure by suddenly turning it too much My grandma sprained her knee