• : تعریف: (informal) an exact likeness; spit and image. • مشابه: image, likeness
- He's the spitting image of his father.
[ترجمه گوگل] او تصویر تف کردن پدرش است [ترجمه ترگمان] او تصویر spitting از پدرش است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Nina looks the spitting image of Sissy Spacek.
[ترجمه مرجان] نینا کاملاً شبیه سیسی اسپیسک است.
|
[ترجمه گوگل]نینا شبیه سیسی اسپیسک است که در حال تف کردن است [ترجمه ترگمان]نینا تصویر تف of را نگاه می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He's the spitting image of his mother.
[ترجمه سینا] او کپی مادرش است
|
[ترجمه گوگل]او تصویر تف مادرش است [ترجمه ترگمان]او تصویر spitting مادرش است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She's the spitting image of her mother.
[ترجمه گوگل]او تصویر تف کردن مادرش است [ترجمه ترگمان]او تصویر spitting مادرش است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Josie is the spitting image of her granny at the same age.
[ترجمه گوگل]جوزی تصویر تف کردن مادربزرگش در همان سن است [ترجمه ترگمان]جوزی مثل مادر بزرگش در یک سن داره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He's the spitting image of his father.
[ترجمه گوگل]او تصویر تف کردن پدرش است [ترجمه ترگمان]او تصویر spitting از پدرش است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She was the spitting image of her mother.
[ترجمه گوگل]او تصویر تف مادرش بود [ترجمه ترگمان]او تصویر spitting مادرش بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. On reflection, Marti's the spitting image of a panto baddie.
[ترجمه گوگل]در تأمل، مارتی تصویر یک پانتو بددی است که در حال تف کردن است [ترجمه ترگمان]با توجه به تصویر من، این تصویر، تصویر spitting برای من است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Barry now parodies himself even better than Spitting Image.
[ترجمه گوگل]بری در حال حاضر خود را حتی بهتر از Spitting Image تقلید می کند [ترجمه ترگمان]اکنون بری خود را حتی بهتر از تصویر Spitting تقلید می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. They've even invited Michael Heseltine, care of Spitting Image, to cast his eyes over the exhibition.
[ترجمه گوگل]آنها حتی از مایکل هسلتین، سرپرست Spitting Image دعوت کرده اند تا نگاه خود را به نمایشگاه بیندازد [ترجمه ترگمان]آن ها حتی از مایکل Heseltine، مراقب تصویر Spitting، دعوت کرده اند تا به نمایشگاه نگاه کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It was the spitting image of him.
[ترجمه گوگل]این تصویر تف کردن او بود [ترجمه ترگمان]تصویر spitting از او بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Max, according to Charlie, was the spitting image of Beau.
[ترجمه گوگل]مکس، به گفته چارلی، تصویر تف کردن بو بود [ترجمه ترگمان]طبق گفته چارلی تصویر spitting از بو بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Your kid is the spitting image of you.
[ترجمه گوگل]بچه شما تصویر تف کردن شماست [ترجمه ترگمان] بچه تو تصویر spitting از توئه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. That man is the spitting image of Ronald Reagan. He must be very proud.
[ترجمه گوگل]آن مرد تصویر رونالد ریگان است او باید بسیار مغرور باشد [ترجمه ترگمان]این تصویر چهره spitting رونالد ریگان است باید خیلی مغرور باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I'd know you anywhere. You're the spitting image of your mother.
[ترجمه گوگل]من تو را هر جا می شناسم تو تصویر تف مادرت هستی [ترجمه ترگمان]من تو رو هر جایی می شناسم تو شبیه مادر تو هستی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He simply is spitting image of his father.
[ترجمه گوگل]او به سادگی تصویر پدرش را تف می دهد [ترجمه ترگمان]او به سادگی تصویر پدرش را تف می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• identical copy, similar to a wild image
پیشنهاد کاربران
لنگه هم بودن
درست شبیهِ. . . بودن
مو نزدن با هم
عین هو
همسان
کاملا شبیه به
مثل سیبی که از وسط دو نصف کردن و اینقدر شبیه هم بودن.