• (1)تعریف: the condition, quality, or fact of being spiritual.
• (2)تعریف: the spiritual nature or tendencies of a person. • متضاد: animality
جمله های نمونه
1. Spirituality to me is a conscious mind.
[ترجمه مائده حوایی] معنویت از نظر من یک ذهن آگاه است
|
[ترجمه گوگل]معنویت برای من یک ذهن آگاه است [ترجمه ترگمان]معنویت به من ذهن خودآگاه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. It made spirituality an exciting quest for nonconformists!
[ترجمه گوگل]این امر معنویت را به یک جستجوی هیجان انگیز برای ناسازگاران تبدیل کرد! [ترجمه ترگمان]این کار به معنویت یک جستجوی هیجان انگیز برای nonconformists تبدیل کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She sees them as a manifestation of spirituality.
[ترجمه گوگل]او آنها را مظهر معنویت می داند [ترجمه ترگمان]او آن ها را به عنوان تجلی معنویت می بیند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. This public display of spirituality throws a lot of people off their game.
[ترجمه گوگل]این نمایش عمومی معنویت افراد زیادی را از بازی خود دور می کند [ترجمه ترگمان]این نمایش عمومی از معنویت، بسیاری از مردم را از بازی خارج می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Spirituality does not exist only in ancient times, or in books.
[ترجمه گوگل]معنویت فقط در دوران باستان یا در کتاب ها وجود ندارد [ترجمه ترگمان]معنویت تنها در دوران باستان یا در کتاب ها وجود ندارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. After an eight-day silent retreat at the Jesuit spirituality center in Wernersville, she came home knowing she wanted to study theology.
[ترجمه گوگل]پس از یک استراحت هشت روزه در سکوت در مرکز معنویت یسوعی در Wernersville، او به خانه آمد که می دانست می خواهد الهیات بخواند [ترجمه ترگمان]پس از هشت روز عقب نشینی خاموش در مرکز روحانیت Jesuit در Wernersville، او به خانه آمد تا بداند که می خواهد الهیات بخواند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Second, his spirituality was based on the Epistles of St Paul.
[ترجمه گوگل]دوم، معنویت او بر اساس رسالات سنت پولس بود [ترجمه ترگمان]دوم، معنویت او مبتنی بر رساله های بولس حواری بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. There is a vertical line in spirituality that goes from the beast to the angel, and on which we oscillate.
[ترجمه گوگل]یک خط عمودی در معنویت وجود دارد که از وحش به فرشته می رسد و ما روی آن نوسان می کنیم [ترجمه ترگمان]یک خط عمودی در معنویت وجود دارد که از حیوان به فرشته می رود و ما در آن نوسان می کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Women used their supposedly greater spirituality as a further justification for transcending the confines of the private sphere.
[ترجمه گوگل]زنان از معنویت ظاهراً بیشتر خود به عنوان توجیهی بیشتر برای فراتر رفتن از محدودیت های حوزه خصوصی استفاده کردند [ترجمه ترگمان]زنان از معنویت به عنوان توجیهی بیشتر برای فراتر رفتن از محدوده فضای خصوصی استفاده می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The story provides a wonderful introduction to Jewish spirituality.
[ترجمه گوگل]این داستان مقدمه شگفت انگیزی برای معنویت یهودی ارائه می دهد [ترجمه ترگمان]این داستان مقدمه ای شگفت انگیز برای معنویت یهودیان فراهم می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It is true that Franciscan spirituality put new stress on the necessity for integrating action and contemplation.
[ترجمه گوگل]درست است که معنویت فرانسیسکن تاکید جدیدی بر ضرورت یکپارچه کردن عمل و تفکر می کند [ترجمه ترگمان]این درست است که معنویت Franciscan بر لزوم یکپارچگی فعالیت ها و تفکر تاکید می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In place of his spirituality and incandescence, Solti offers only the momentary frisson.
[ترجمه گوگل]سولتی به جای معنویت و شعله ور بودنش، فقط فریسون لحظه ای را ارائه می دهد [ترجمه ترگمان]به جای معنویت و incandescence، Solti فقط لرزش زودگذر را پیشنهاد می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A real growth in your spirituality.
[ترجمه گوگل]رشد واقعی در معنویت شما [ترجمه ترگمان]رشد واقعی در معنویت شما [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Spirituality is a genuinely different dimension to reality.
[ترجمه گوگل]معنویت یک بعد واقعی متفاوت از واقعیت است [ترجمه ترگمان]معنویت یک بعد واقعی متفاوت از واقعیت است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. It has a threefold purpose: Spirituality, Apostolate and Friendship.
[ترجمه گوگل]این هدف سه جانبه دارد: معنویت، رسالت و دوستی [ترجمه ترگمان]یک هدف سه جانبه دارد: معنویت، دوستی و دوستی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
the quality that involves deep feelings and beliefs of a religious nature, rather than the physical parts of life معنوی و معنویت به هر آنچه شامل یا مربوط به معنی و روح باشد گفته می شود و مقابل ظاهری و مادی است. معنویت یعنی وجود معنا و هر آنچه مادی نباشد را معنوی گویند. از دین به معنویت استعاره می شود. ... [مشاهده متن کامل]
معنوی در مقابل لفظی است و در معنی روحانی در مقابل مادی و باطنی در مقابل ظاهری هم بکار می رود. معنویت می تواند امر قدسی یا غیبی، ارزش های اخلاقی، دین، عرفان و . . . هر نوع معنابخشی به زندگی را دربرگیرد.