spidery

/ˈspaɪdəri//ˈspaɪdəri/

عنکبوت مانند، تنندوسان، رتیل وار، (مانند پاهای عنکبوت) دراز و باریک، عنکبوتی، شبیه عنکبوت، شبیه تار عنکبوت

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: like a spider, esp. in having long thin legs.

(2) تعریف: like a spider's web.

- his spidery handwriting
[ترجمه گوگل] دست خط عنکبوتی او
[ترجمه ترگمان] دستخط spidery
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He saw her spidery writing on the envelope.
[ترجمه گوگل]دید که عنکبوت او روی پاکت نوشته بود
[ترجمه ترگمان]او را دید که روی پاکت نوشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A few were connected with neighbouring towers by spidery bridges, 000 feet above ravines of deepest blue.
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از آنها توسط پل‌های عنکبوتی به برج‌های مجاور متصل می‌شدند، در ارتفاع 000 فوتی بالای دره‌های آبی عمیق
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از آن ها با برج های نیش، ۰۰۰ فوت بالاتر از دره های عمیق و عمیق، به برج های مجاور متصل بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The writing, spidery and pale brown, was illegible.
[ترجمه گوگل]نوشته، عنکبوتی و قهوه ای کم رنگ، ناخوانا بود
[ترجمه ترگمان]نوشته ها، spidery و قهوه ای کم رنگ، ناخوانا بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Spidery legs, rat eyes, whiffling whiskers: an unearthed hedgehog, part of the general exodus due to building developments nearby.
[ترجمه گوگل]پاهای عنکبوتی، چشم های موش، سبیل های خس خس: جوجه تیغی کشف شده، بخشی از مهاجرت عمومی به دلیل پیشرفت های ساختمانی در آن نزدیکی
[ترجمه ترگمان]پاهای spidery، چشمان موش، ریش whiffling: یک جوجه تیغی آشکار که بخشی از مهاجرت عمومی به دلیل تحولات در همان نزدیکی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Time lapse quickly and Lady Spidery was already sixteen years old. She was very beautiful and charming.
[ترجمه گوگل]زمان به سرعت گذشت و لیدی اسپایدری شانزده ساله بود او بسیار زیبا و جذاب بود
[ترجمه ترگمان]زمان به سرعت می گذشت و لیدی spidery شانزده سال داشت او بسیار زیبا و جذاب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Elderly Li women with their people's distinctive spidery blue tattoos on their faces and legs weave garments on simple lap looms and offer them for sale.
[ترجمه گوگل]زنان سالخورده لی با خالکوبی‌های آبی عنکبوتی متمایز مردم خود بر روی صورت و پاهای خود لباس‌هایی را روی دستگاه‌های بافندگی ساده می‌بافند و برای فروش عرضه می‌کنند
[ترجمه ترگمان]مرده ای مسن و مرده ای مسن با خالکوبی آبی خاص مردم خود بر روی صورت و پاها لباس های خود را بر روی زانوهای ساده بافت و آن ها را برای فروش عرضه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The brain and its long spidery neurons are essentially made of fat, but they communicate with each other via proteins.
[ترجمه گوگل]مغز و نورون‌های عنکبوتی بلند آن اساساً از چربی ساخته شده‌اند، اما از طریق پروتئین‌ها با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند
[ترجمه ترگمان]مغز و نورون های long آن اساسا از چربی ساخته شده اند، اما با یکدیگر از طریق پروتیین ها ارتباط برقرار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His handwriting is too spidery to read.
[ترجمه گوگل]دستخط او خیلی عنکبوتی است که نمی توان آن را خواند
[ترجمه ترگمان]دست خطش خیلی شبیه عنکبوت است که بتواند آن را بخواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. On the back cover spidery hands are outstretched towards Harry.
[ترجمه گوگل]روی جلد پشتی دست های عنکبوتی به سمت هری دراز شده اند
[ترجمه ترگمان]در قسمت عقب دست های عنکبوت به سمت هری دراز شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. " I can't read your spidery scrawl!
[ترجمه گوگل]"من نمی توانم خط عنکبوتی شما را بخوانم!
[ترجمه ترگمان]من خط خرچنگ قورباغه شما رو نمی تونم بخونم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She has spidery long legs .
[ترجمه گوگل]او پاهای بلند عنکبوتی دارد
[ترجمه ترگمان]اون پاهای درازی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Her hair is pure white, her face covered with spidery lines, but her eyes are absolutely clear, sparkling.
[ترجمه گوگل]موهایش سفید خالص است، صورتش با خطوط عنکبوت پوشیده شده است، اما چشمانش کاملاً شفاف و درخشان هستند
[ترجمه ترگمان]موهایش کاملا سفید است، صورتش با خطوط عنکبوت پوشانده شده، اما چشمانش کاملا شفاف و درخشان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She unfolded Marek's exercise book and began reading the spidery writing where she had been forced to stop.
[ترجمه گوگل]او دفتر تمرین مارک را باز کرد و شروع به خواندن نوشتار عنکبوتی کرد، جایی که مجبور شده بود متوقف شود
[ترجمه ترگمان]کتاب ورزش marek را باز کرد و شروع به خواندن نوشتن spidery کرد که مجبور شده بود بایستد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Lest anything should not be understood, each scene was accompanied by an explanatory sentence in spidery yellow paint.
[ترجمه گوگل]برای اینکه چیزی درک نشود، هر صحنه با یک جمله توضیحی با رنگ زرد عنکبوتی همراه بود
[ترجمه ترگمان]برای اینکه همه چیز درک نشود، هر صحنه با یک جمله توضیحی در رنگ زرد عنکبوت همراه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] تار عنکبوتی - شبیه تار عنکبوت

انگلیسی به انگلیسی

• resembling a spider; resembling a spider's web; infested with spiders
spidery handwriting consists of thin, angular lines and is hard to read.

پیشنهاد کاربران

spidery میتونه اشاره به یه دستخط داشته باشه که اصطلاحا توی فارسی بهش میگیم چه دستخط خرچنگ قورباغه ای داری
همینطور در مورد یه نقاشی هم میتونه به این شکل باشه.

بپرس