speedometer

/spiˈdɑːmətər//spiːˈdɒmɪtə/

معنی: سرعت سنج، کیلومتر شمار ساعتی
معانی دیگر: (اتومبیل و غیره) سرعت سنج، تندی نما، سرعت نما

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an instrument that measures the speed of a moving vehicle.

(2) تعریف: an instrument that measures the distance covered by a moving vehicle; odometer.

جمله های نمونه

1.
سرعت سنج

2. The speedometer showed that we were doing 50 miles per hour.
[ترجمه گوگل]سرعت سنج نشان می داد که 50 مایل در ساعت کار می کردیم
[ترجمه ترگمان]سرعت سنج نشان داد که ما ۵۰ مایل در ساعت کار می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The speedometer was rocking between 60 and 6
[ترجمه گوگل]سرعت سنج بین 60 تا 6 تکان می خورد
[ترجمه ترگمان]سرعت سنج بین ۶۰ تا ۶ تکان می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Daylight is worse; the red indicator on the speedometer fades out of sight, and the red illumination is invisible.
[ترجمه گوگل]نور روز بدتر است نشانگر قرمز روی سرعت سنج از دید خارج می شود و نور قرمز نامرئی است
[ترجمه ترگمان]روشنایی روز بدتر است؛ شاخص سرخ the از نظر محو می شود و روشنایی سرخ نامرئی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The speedometer is faulty.
[ترجمه گوگل]سرعت سنج معیوب است
[ترجمه ترگمان]سرعت سنج معیوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The speedometer was touching 120 mph.
[ترجمه گوگل]سرعت سنج 120 مایل در ساعت بود
[ترجمه ترگمان]سرعت سنج ۱۲۰ مایل بر ساعت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The speedometer was touching 90.
[ترجمه گوگل]سرعت سنج به 90 می رسید
[ترجمه ترگمان]سرعت سنج به ۹۰ می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Ralph squinted, straining to see the speedometer.
[ترجمه گوگل]رالف چشم دوخته بود و برای دیدن سرعت سنج زور می زد
[ترجمه ترگمان]رالف چشم هایش را تنگ کرد و سعی کرد کیلومتر شمار را ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The speedometer was indicating 95 mph.
[ترجمه گوگل]سرعت سنج 95 مایل در ساعت را نشان می داد
[ترجمه ترگمان]سرعت سنج ۹۵ مایل بر ساعت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The speedometer needle swung wildly back and forth.
[ترجمه گوگل]سوزن سرعت سنج به شدت به جلو و عقب می چرخید
[ترجمه ترگمان]عقربه سرعت سنج وحشیانه به جلو و جلو تاب می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The speedometer inched upwards as she drove faster.
[ترجمه گوگل]وقتی او با سرعت بیشتری رانندگی می کرد، سرعت سنج به سمت بالا رفت
[ترجمه ترگمان]وقتی تندتر حرکت می کرد کیلومتر شمار همچنان پیش می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Miguel traced the speedometer with a finger.
[ترجمه گوگل]میگل سرعت سنج را با انگشت دنبال کرد
[ترجمه ترگمان]میگوئل دنباله کتاب کیلومتر شمار را با انگشتش گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Our special speedometer shows that the relative speed between the two trains is 20 mph.
[ترجمه گوگل]سرعت سنج ویژه ما نشان می دهد که سرعت نسبی بین دو قطار 20 مایل در ساعت است
[ترجمه ترگمان]speedometer ویژه ما نشان می دهد که سرعت نسبی بین دو قطار ۲۰ مایل بر ساعت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The speedometer, tachometer, trip meter, fuel gauge and other indicators are set in optimum position to keep the field of vision clear.
[ترجمه گوگل]سرعت سنج، سرعت سنج، سفرسنج، گیج سوخت و سایر نشانگرها در موقعیت بهینه تنظیم شده اند تا میدان دید را شفاف نگه دارند
[ترجمه ترگمان]سرعت سنج، سرعت سنج، meter، درجه سوخت و دیگر شاخص ها در موقعیت بهینه برای حفظ میدان دید مشخص شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرعت سنج (اسم)
cyclometer, speedometer, tachometer

کیلومتر شمار ساعتی (اسم)
speedometer

تخصصی

[عمران و معماری] سرعت سنج وسله نقلیه
[مهندسی گاز] سرعت سنج، سرعت نما
[زمین شناسی] سرعت سنج

انگلیسی به انگلیسی

• device used to indicate velocity (in automobiles, bicycles, etc.)
a speedometer is an instrument in a vehicle which shows how fast the vehicle is moving.

پیشنهاد کاربران

Check it out it hasn't been used yet دختر میگه
ببینش استفاده نشده هنوز
پسر میگه it's weird
Someone must have turned speedometer
back
ی نفر باید حتما برگردانده باشه کیلومتر شمار رو به عقب
speedometer = سرعت سنج ماشین
speedometer
قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی:
hood ( American ) / bonnet ( British ) = کاپوت
headlight / headlamp ( British ) = چراغ جلو
taillight / rear light ( British ) = چراغ عقب
front bumper = سپر جلو
...
[مشاهده متن کامل]

rear bumper = سپر عقب
windscreen ( British ) / windshield ( American ) = شیشه جلو
rear window = شیشه عقب
side window = شیشه بغل
windscreen wiper ( British ) / windshield wiper ( American ) = برف پاک کن
roof = سقف
sunroof = پنجره سقفی
roofrack = باربند

trunk ( American ) / boot ( British ) = صندوق عقب
antenna ( American ) / aerial ( British ) = آنتن
tailpipe / exhaust / exhaust pipe = لوله اگزوز
wing ( British ) / fender ( American ) = گلگیر
tire ( American ) / tyre ( British ) = چرخ
hubcap / wheel cover / wheel trim = قالپاق
spare tire / spare tyre = لاستیک زاپاس
chassis = شاسی
number plate ( British ) / license plate ( American ) = پلاک
gas pedal ( American ) / accelerator ( British ) = پدال گاز
brake pedal = پدال ترمز
clutch = کلاچ
emergency brake ( American ) / handbrake ( British ) = ترمز دستی
brake pad = لنت ترمز
wing mirror ( British ) / side - view mirror ( American ) = آینه بغل
rear - view mirror = آینه وسط
steering wheel = فرمان
horn = بوق
ignition = استارت
gear lever ( British ) / gear stick ( British ) / gear shift ( American ) = دسته دنده
instrument panel = صفحه نشانگر آمپر ها
milometer ( British ) / mileometer ( British ) / odometer ( American ) / the clock ( informal ) = کیلومتر شمار
speedometer = سرعت سنج
fuel gauge = آمپر سوخت
tachometer / rev counter = تاکومتر، دور سنج موتور
satnav / sat nav ( satellite navigation ) = مسیریاب، مکان یاب
glove compartment / glove box = جعبه داشبورد
dashboard = داشبورد
seat belt = کمربند ایمنی
door handle = دستگیره در
cooler = کولر
heater = بخاری
air vent = دریچه کولر ( و بخاری )
headrest = پشت سری صندلی
visor = آفتاب گیر
driver's seat = صندلی راننده
passenger seat = صندلی شاگرد
stop light / brake light = چراغ ترمز
reversing light ( British ) / backup light ( American ) = چراغ دنده عقب
turn signal ( American ) / indicator ( British ) / blinker ( informal ) = راهنما
oil filter = فیلتر روغن
air filter = فیلتر هوا
radiator = رادیاتور
fuel tank = باک بنزین
gas cap / filler cap = درپوش باک بنزین
spark plug / sparking plug = شمع
fuel injection system = کاربُراتور
radiator hose = شلنگ رادیاتور
fan belt / serpentine belt / alternator belt = تسمه پروانه، تسمه دینام
timing belt = تسمه تایم
alternator = دینام
cylinder = سیلندر
piston = پیستون
gearbox = گیربکس
coolant = مایع خنک کننده
airbag = کیسه هوا
automatic transmission ( AT ) = دنده اتوماتیک
manual transmission ( MT ) = گیربکس دستی، دنده دستی

بپرس