• : تعریف: something kept as a reminder of a place, event, friendship, or the like; memento. • مترادف: keepsake, memento, token • مشابه: favor, relic, remembrance
جمله های نمونه
1. Love is a promise. Love is a souvenir. Once given, never forgotten. Never let it disappear.
[ترجمه iahmadrezam] عشق یه قوله. عشق یه سوغاتیه. وقتی که داده میشه، هیچ وقت فراموش نمیشه. هرگز اجازه نده عشق مخفی و ناپدید شه.
|
[ترجمه گوگل]عشق یک وعده است عشق یک سوغات است یک بار داده شده، هرگز فراموش نمی شود هرگز نگذارید ناپدید شود [ترجمه ترگمان]عشق یک قوله عشق یک یادگاری است یک بار دیگر هرگز فراموش نخواهم شد نذار ناپدید بشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Like most souvenir shops, it sells a lot of old tat.
[ترجمه گوگل]مانند بسیاری از مغازه های سوغاتی، تات های قدیمی زیادی را به فروش می رساند [ترجمه ترگمان]مانند بسیاری از مغازه های سوغاتی، این شهر تعداد زیادی از مردم را به فروش می رساند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Souvenir shops rely mainly on passing trade.
[ترجمه گوگل]سوغاتی فروشی ها عمدتاً به تجارت گذرا متکی هستند [ترجمه ترگمان]مغازه های Souvenir عمدتا متکی به تجارت هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I bought the ring as a souvenir of Greece.
[ترجمه گوگل]من انگشتر را به عنوان سوغات یونان خریدم [ترجمه ترگمان]من این انگشتر را به عنوان یادگاری از یونان خریدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I'll keep it for a souvenir.
[ترجمه پرشین] من این سوغاتی را نگه خواهم داشت
|
[ترجمه Niosha] من این را برای یک یادگاری نگه می دارم
|
[ترجمه گوگل]برای یادگاری نگهش می دارم [ترجمه ترگمان]این را برای یک یادگاری نگه می دارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Hand-made by top milliners, they represent a colourful souvenir of the sixties.
[ترجمه گوگل]آنها که توسط میلینرهای برتر ساخته شده اند، سوغاتی رنگارنگ دهه شصت هستند [ترجمه ترگمان]آن ها که توسط کلاه دوز بالا ساخته شده اند، یادگار colourful از دهه شصت هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The AK4was a highly prized souvenir and frequently traded by frontline troops to those in the rear for choice booty.
[ترجمه گوگل]AK4 یک سوغات بسیار ارزشمند بود و اغلب توسط نیروهای خط مقدم با کسانی که در عقب بودند برای غنیمت انتخابی مبادله می شد [ترجمه ترگمان]The یک سوغاتی بسیار باارزش است و اغلب توسط نیروهای خط مقدم برای غنایم انتخاب می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I feared souvenir stands selling bumper stickers and Austen joke books.
[ترجمه گوگل]می ترسیدم غرفه های سوغاتی که برچسب های ضربه گیر و کتاب های جوک آستن می فروشند [ترجمه ترگمان]فکر می کردم سوغاتی فروشی و کتاب های جک آستین [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. This towel is the only souvenir of Cancun that I bought.
[ترجمه گوگل]این حوله تنها سوغاتی کانکون است که من خریدم [ترجمه ترگمان]این حوله تنها یادگاری از کانکون است که خریده ام [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Local militia had to protect it against enthusiastic souvenir hunters.
[ترجمه گوگل]شبه نظامیان محلی باید از آن در برابر شکارچیان مشتاق سوغات محافظت می کردند [ترجمه ترگمان]شبه نظامیان محلی مجبور بودند از آن در برابر شکارچیان سوغاتی مشتاق محافظت کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. There were her souvenir mugs from the 1984 miners' strike.
[ترجمه گوگل]لیوان های سوغاتی او از اعتصاب معدنچیان در سال 1984 وجود داشت [ترجمه ترگمان]در اثر حمله معدنچیان در سال ۱۹۸۴، mugs یادگاری وجود داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He bought a model of a red London bus as a souvenir of his trip to London.
[ترجمه گوگل]او یک مدل اتوبوس قرمز رنگ لندن را به عنوان یادگاری از سفرش به لندن خرید [ترجمه ترگمان]او مدلی از اتوبوس قرمز لندن را به عنوان یادگاری از سفرش به لندن خرید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Congratulations on your success in the national college entrance examination. I beg you to take this little gift as a souvenir.
[ترجمه گوگل]موفقیت شما در کنکور سراسری را تبریک می گویم از شما خواهش می کنم این هدیه کوچک را به یادگار ببرید [ترجمه ترگمان]بهت تبریک می گم که توی امتحانات ورودی دانشگاه موفق شدی خواهش می کنم این هدیه کوچولو رو به عنوان سوغاتی بگیرین [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Tourists were led around like sheep, from shrine to souvenir shop.
[ترجمه گوگل]گردشگران مانند گوسفند از حرم به سوغات فروشی هدایت می شدند [ترجمه ترگمان]توریست ها مثل گوسفند از زیارتگاه به مغازه سوغاتی هدایت شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید