1. We need to call in an electrician to sort out the wiring.
[ترجمه گوگل]باید با یک برقکار تماس بگیریم تا سیم کشی را مرتب کند
[ترجمه ترگمان]باید به یه برق کار زنگ بزنیم تا سیم کشی رو جور کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]باید به یه برق کار زنگ بزنیم تا سیم کشی رو جور کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Sort out things you want to keep and throw everything else away.
[ترجمه Kh] چیزهایی که میخوایید نگه دارید را مرتب کنید و بقیه ی چیز ها را دور بریزید|
[ترجمه گوگل]چیزهایی را که می خواهید نگه دارید مرتب کنید و بقیه چیزها را دور بریزید[ترجمه ترگمان]یه چیزایی رو که دوست داری حفظ کنی و همه چیز رو پرت کنی کنار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Sort out all your bills, receipts, invoices and expenses as quickly as possible and keep detailed accounts.
[ترجمه گوگل]تمام صورتحساب ها، رسیدها، فاکتورها و هزینه های خود را در اسرع وقت مرتب کنید و حساب های دقیق را نگه دارید
[ترجمه ترگمان]همه قبض ها، رسیده ای، فاکتورها و هزینه ها را به سرعت ممکن مرتب کنید و حساب دقیقی داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همه قبض ها، رسیده ای، فاکتورها و هزینه ها را به سرعت ممکن مرتب کنید و حساب دقیقی داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. If you can sort out the drink for the party, I'll take care of the food.
[ترجمه مهدی] اگر بتوانی ترتیب نوشیدنی هارا بدهی من هم حواسم به غذا هست|
[ترجمه مرضیه اذریان] تو اگه بتونی نوشیدنی مهمونی رو جور کنی ، تهیه غذا با من|
[ترجمه Ali Moarebi] اگه برا مهمونی مشروب ردیف کنی غذا با من|
[ترجمه گوگل]اگر می توانید نوشیدنی را برای مهمانی مرتب کنید، من مراقب غذا هستم[ترجمه ترگمان]اگر می توانید نوشیدنی را برای مهمانی آماده کنید، من از غذا مراقبت می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. We must sort out the good apples from the bad ones.
[ترجمه Melissa] ما باید سیب های خوب را از سیب های بد جدا و دسته بندی کنیم|
[ترجمه گوگل]ما باید سیب های خوب را از سیب های بد جدا کنیم[ترجمه ترگمان]باید سیب های خوب را از آدم های بد پاک کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The police were called to sort out a domestic.
[ترجمه گوگل]پلیس برای جور کردن یک خانواده فراخوانده شد
[ترجمه ترگمان]پلیس را احضار کرده بودند تا خانه را ترک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پلیس را احضار کرده بودند تا خانه را ترک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We brought in a management consultant to sort out the mess.
[ترجمه گوگل]ما یک مشاور مدیریت آوردیم تا مشکل را حل کند
[ترجمه ترگمان]ما یک مشاور مدیریتی را آوردیم تا اوضاع را مرتب کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما یک مشاور مدیریتی را آوردیم تا اوضاع را مرتب کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It took ages to sort out the documentation needed to get into the country - what a business!
[ترجمه گوگل]زمان زیادی طول کشید تا اسناد مورد نیاز برای ورود به کشور را مرتب کنیم - چه کاری!
[ترجمه ترگمان]سال ها طول کشید تا اسناد مورد نیاز برای وارد کردن به کشور را مشخص کنند - چه کاری!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سال ها طول کشید تا اسناد مورد نیاز برای وارد کردن به کشور را مشخص کنند - چه کاری!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Our accountant finally managed to sort out the muddle.
[ترجمه مهدی] نهایتا حسابدار ما توانست از ادغام سر درآورد|
[ترجمه گوگل]حسابدار ما بالاخره موفق شد این درهم و برهم را حل کند[ترجمه ترگمان]بالاخره حسابدار ما موفق شد که گیج و سردرگم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Sort out any clothes you want to throw away and give them to me.
[ترجمه samane] هر کدوم از لباسا رو ک میخای بندازی دور، به من بده.|
[ترجمه گوگل]هر لباسی را که می خواهید دور بریزید مرتب کنید و به من بدهید[ترجمه ترگمان]لباسی را که دوست داری دور بیندازی و آن ها را به من بدهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I need a professional to sort out my finances.
[ترجمه گوگل]من به یک متخصص نیاز دارم تا امور مالی من را تنظیم کند
[ترجمه ترگمان]من به یک متخصص نیاز دارم که امور مالی خود را مرتب کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من به یک متخصص نیاز دارم که امور مالی خود را مرتب کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. We urged them to sort out the problem sooner rather than later.
[ترجمه گوگل]ما از آنها خواستیم که مشکل را زودتر حل کنند
[ترجمه ترگمان]ما آن ها را تشویق کردیم که زودتر مساله را حل کنند و نه دیرتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما آن ها را تشویق کردیم که زودتر مساله را حل کنند و نه دیرتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. There are one or two things to sort out before I leave.
[ترجمه samane] قبل از رفتن یکی دو تا چیزه ک باید بهشون رسیدگی کنم|
[ترجمه گوگل]قبل از رفتن من باید یکی دو چیز را حل کنم[ترجمه ترگمان]قبل از رفتن، دو یا دو چیز هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I'm leaving the solicitors to sort out the paperwork.
[ترجمه گوگل]من وکیلها را میسپارم تا کارهای اداری را مرتب کنند
[ترجمه ترگمان]من دارم از شرکت حقوقی بیرون می روم تا کاره ای اداری را انجام دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من دارم از شرکت حقوقی بیرون می روم تا کاره ای اداری را انجام دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. She needed time and space to sort out her life.
[ترجمه رحمان ناصری] اون به فضا و زمان احتیاج داشت تا بتونه زندگیش و جمع و جور کنه ( به خودش بیاد/سر و سامون بده )|
[ترجمه گوگل]او به زمان و مکان نیاز داشت تا زندگی خود را مرتب کند[ترجمه ترگمان]او به زمان و فضا نیاز داشت تا زندگی او را تکمیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید