1. Well, he wanted me to kick the soccer ball with him.
[ترجمه گوگل]خوب، او می خواست من با او به توپ فوتبال ضربه بزنم
[ترجمه ترگمان] خب، اون ازم خواست که توپ فوتبال رو باه اش بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. There's a male and female couple kicking a soccer ball around.
[ترجمه گوگل]یک زوج زن و مرد در حال لگد زدن به توپ فوتبال هستند
[ترجمه ترگمان]یک زن و مرد زن در حال لگد زدن به یک توپ فوتبال هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The Ramblers pass a soccer ball back and forth, a display of agility and grace.
[ترجمه گوگل]رامبلرز یک توپ فوتبال را به جلو و عقب پاس می دهد که نشان از چابکی و ظرافت است
[ترجمه ترگمان]The یک توپ فوتبال را به عقب و جلو پاس می دهند، نمایش چابکی و وقار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Do you have a soccer ball?
5. There is a soccer ball under the table.
6. A soccer ball weighs about 400 grammes.
[ترجمه گوگل]یک توپ فوتبال حدود 400 گرم وزن دارد
[ترجمه ترگمان]یک توپ فوتبال در حدود ۴۰۰ گرم وزن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He joins the soccer ball club and he is the captain of the soccer ball team.
[ترجمه گوگل]او به باشگاه فوتبال می پیوندد و او کاپیتان تیم فوتبال است
[ترجمه ترگمان]او به باشگاه فوتبال فوتبال می پیوندد و او کاپیتان تیم فوتبال فوتبال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Haven't lost a soccer ball have you, Doc?
[ترجمه گوگل]آیا یک توپ فوتبال را از دست نداده اید، دکتر؟
[ترجمه ترگمان]دکتر، تو توپ فوتبال رو از دست ندادی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The soccer ball kept was rolling on, towards the goalkeeper.
[ترجمه گوگل]توپ فوتبال که نگه داشته شده بود به سمت دروازه بان می چرخید
[ترجمه ترگمان]توپ فوتبال به سمت دروازه بان پیش می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. After playgroup we drove to Sagaponack to swim, make sand castles and kick around a soccer ball.
[ترجمه گوگل]بعد از گروه بازی به سمت Sagaponack رفتیم تا شنا کنیم، قلعههای شنی درست کنیم و به دور یک توپ فوتبال ضربه بزنیم
[ترجمه ترگمان]بعد از playgroup به Sagaponack رفتیم تا شنا کنیم، قلعه های شنی بسازیم و به دور یک توپ فوتبال ضربه بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He threw a temper tantrum at school when two of the newcomers took his soccer ball.
[ترجمه گوگل]وقتی دو نفر از تازه واردها توپ فوتبالش را گرفتند، او در مدرسه عصبانی شد
[ترجمه ترگمان]وقتی دو نفر از تازه واردان توپ فوتبال او را گرفتند، او در مدرسه اوقات تلخی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A dying star's wheezing cough has puffed out a gas shell reminiscent of a big blue soccer ball, scientists say.
[ترجمه گوگل]دانشمندان می گویند سرفه خس خس یک ستاره در حال مرگ، پوسته گازی را که یادآور توپ آبی بزرگ فوتبال است، بیرون آورده است
[ترجمه ترگمان]دانشمندان می گویند که صدای خس خس کردن یک ستاره در حال مرگ یک توپ گاز را به خاطر توپ فوتبال آبی بزرگ به باد انداخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The balls chose leaders for their groups. They chose as their leaders the ping-pong ball, baseball, basketball, and soccer ball.
[ترجمه گوگل]توپ ها رهبران گروه های خود را انتخاب می کردند آنها توپ پینگ پنگ، بیسبال، بسکتبال و توپ فوتبال را به عنوان رهبر خود انتخاب کردند
[ترجمه ترگمان]این مجالس رهبران را برای گروه های خود انتخاب کردند آن ها به عنوان رهبر خود پینگ پونگ، بیس بال، بسکتبال و توپ فوتبال انتخاب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. To test for the ringing acoustic signatures of tiny bubbles, physicist Helen Czerski of University of Rhode Island has devised a specially-designed echo chamber about the size of a soccer ball.
[ترجمه گوگل]فیزیکدان هلن چرسکی از دانشگاه رود آیلند برای آزمایش نشانههای صوتی زنگ حبابهای کوچک، یک محفظه پژواک با طراحی خاص به اندازه یک توپ فوتبال ابداع کرده است
[ترجمه ترگمان]برای تست کردن signatures صوتی از حباب های کوچک، هلن Czerski از دانشگاه رود آیلند یک اتاق انعکاسی طراحی ویژه را در مورد اندازه توپ فوتبال ابداع کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید