so many

/ˈsoʊˈmeni//səʊˈmeni/

معنی: چندین، چندان، اینهمه، انیقدر زیاد
معانی دیگر: 1- آن همه، آن شمار زیاد، 2- تعداد نامعلوم

جمله های نمونه

1. So many men, so many minds.
[ترجمه علی اکبر منصوری] هرچه افراد بیشتر، افکار و عقاید بیشتر!
|
[ترجمه گوگل]این همه مرد، این همه ذهن
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردان، بسیاری از ذهن ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. So many countries, so many customs.
[ترجمه علی اکبر منصوری] هرچه کشورها بیشتر، آداب و رسوم بیشتر!
|
[ترجمه گوگل]این همه کشورها، آداب و رسوم زیاد
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کشورها، بسیاری از آداب و رسوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. So many men (or heads) so many minds (or wits).
[ترجمه علی اکبر منصوری] هرچه افراد ( ویا سرها ) بیشتر، افکار ( ویا عقل ها ) بیشتر!
|
[ترجمه گوگل]این همه مرد (یا سر) این همه ذهن (یا عقل)
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردان (یا سر)بسیاری از ذهن ها (یا هوش)را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This bookcase is too unstable to hold so many books.
[ترجمه گوگل]این قفسه کتاب برای نگهداری این همه کتاب بسیار ناپایدار است
[ترجمه ترگمان]این کتاب خیلی بی ثبات است که این همه کتاب ها را نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She wasn't at all the mindless little wife so many people perceived her to be.
[ترجمه گوگل]او اصلاً آن همسر کوچولوی بی فکری نبود که بسیاری از مردم او را چنین تصور می کردند
[ترجمه ترگمان]او به هیچ وجه همسر بی عقل نبود و بسیاری از مردم او را دیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was weighted with so many troubles all day.
[ترجمه گوگل]او تمام روز با مشکلات بسیار سنگین وزن شده بود
[ترجمه ترگمان]او تمام روز را با مشکلات فراوانی کنار گذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There are so many inaccuracies in this report that it will have to be written again.
[ترجمه گوگل]در این گزارش آنقدر نادرستی وجود دارد که باید دوباره نوشته شود
[ترجمه ترگمان]اشتباه ات زیادی در این گزارش وجود دارد که باید دوباره نوشته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Wimbledon has been a launch pad for so many players.
[ترجمه گوگل]ویمبلدون سکوی پرتاب برای بسیاری از بازیکنان بوده است
[ترجمه ترگمان]ویمبلدون برای بسیاری از بازیکنان یک سکوی پرتاب بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We've gone ex-directory because we were receiving so many unwanted calls.
[ترجمه گوگل]ما به دایرکتوری قبلی رفته ایم زیرا تماس های ناخواسته زیادی دریافت می کردیم
[ترجمه ترگمان]ما از دایرکتوری قبلی رفتیم چون ما تماس های ناخواسته بسیاری را دریافت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There seem to be so many rules and regulations these days.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد این روزها قوانین و مقررات بسیار زیادی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که مقررات و مقررات بسیار زیادی در این روزها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There were so many people in the doorway that we could hardly get out.
[ترجمه گوگل]آنقدر مردم در ورودی بودند که به سختی توانستیم بیرون بیاییم
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم در آستانه در بودند که به زحمت می توانستند از آنجا بیرون بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It's a hassle having to travel with so many bags.
[ترجمه گوگل]سفر با این همه چمدان دردسر است
[ترجمه ترگمان]این یک دردسر است که باید با چندین کیسه سفر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There are so many beautiful reasons to be happy.
[ترجمه گوگل]دلایل بسیار زیبایی برای شاد بودن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]دلایل بسیار زیبایی برای شاد بودن وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Success is a relative term. It brings so many relatives.
[ترجمه گوگل]موفقیت یک اصطلاح نسبی است اقوام زیادی به همراه دارد
[ترجمه ترگمان]موفقیت یک واژه نسبی است این موضوع بسیاری از اقوام را باخود می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چندین (قید)
many, some, so, several, so much, so many

چندان (قید)
very, so, so much, so many

اینهمه (قید)
so many

انیقدر زیاد (قید)
so many

پیشنهاد کاربران

so much
so many
برای چیزی حد مشخصی وجود دارد اما نمی گوییم این حد چیست
بسی
اکثرِ. . .
مثال:
so many areas of my life
اکثرِ قسمت های زنگیم. اکثرِ حوزه های زندگیم
اینقدر زیاد

بپرس