• : تعریف: of, relating to, or designating a slouch or one that slouches.
جمله های نمونه
1. She's a large, slouchy lady with a big pot belly which she doesn't try to hide.
[ترجمه زینب سرآمد] او یک خانم درشت هیکل تنبل، با شکمی بزرگ قابلمه ای است که تلاشی برای پنهان کردن آن نمی کند.
|
[ترجمه گوگل]او یک خانم درشت اندام و شلخته با شکم قابلمه ای بزرگ است که سعی نمی کند آن را پنهان کند [ترجمه ترگمان]اون یه خانم بزرگ و slouchy با یه قابلمه بزرگ که سعی نمی کنه پنهانش کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Slouchy denim bucket shape with suede trim.
[ترجمه گوگل]شکل سطل جین شلوار با تزئینات جیر [ترجمه ترگمان]قالب یک سطل کتانی راه راه با طرح کفش جیر جیر [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I'll miss the prodigious sleeper, the slouchy, gangly, drowsy kid who napped in the player lounge and shuffled around in flip-flops for the past 15 years.
[ترجمه گوگل]دلم برای خوابآلود شگفتانگیز، بچهی شلخته، گیجآلود و خوابآلود که در 15 سال گذشته در سالن پخش چرت میزد و با دمپایی میچرخید، تنگ خواهد شد [ترجمه ترگمان]دلم برای خواب شگفت انگیزی تنگ می شه، اون بچه لاغر و بلند و بلند و بلند و drowsy که در سالن بیلیارد بازی می کرد و برای ۱۵ سال گذشته دور خودش می چرخید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. We had a small side room with a slouchy couch and a television set.
[ترجمه گوگل]ما یک اتاق کناری کوچک با یک کاناپه شلوغ و یک دستگاه تلویزیون داشتیم [ترجمه ترگمان]ما یک اتاق کوچک با مبل راحتی و یک مجموعه تلویزیونی داشتیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Slouchy handbags look sloppy. Choose structured styles that project an organized image.
[ترجمه گوگل]کیف های دستی شلخته به نظر می رسند سبک های ساختار یافته ای را انتخاب کنید که یک تصویر سازمان یافته را نشان می دهد [ترجمه ترگمان]کیف های دستی مرتب و نامرتب به نظر می رسند سبک های ساختار یافته را انتخاب کنید که یک تصویر سازمان یافته را نشان می دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Nautically inspired striped sweater dresses, slouchy drawstring-waist jackets, and a romper or two represented the sportier side of things.
[ترجمه گوگل]لباسهای ژاکت راه راه با الهام از دریا، ژاکتهای کمری بندکشی کشیده و یک یا دو رومپر نمایانگر جنبههای اسپورتتر چیزها بودند [ترجمه ترگمان]لباس های sweater راه راه، slouchy drawstring، jackets waist، و یک romper یا دو طرف نشانگر آن بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. 'I'd never wear designer slouchy pajamas myself, ' he says.
[ترجمه گوگل]او میگوید: «من خودم هرگز پیژامههای شلخته طراحی نمیکنم [ترجمه ترگمان]می گوید: من خودم هیچ وقت طراح لباس slouchy نمی پوشم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The Cameron boyfriend jean boasts a slouchy mid rise and baggy leg that tapers to a skinny opening.
[ترجمه گوگل]جین دوست پسر کامرون دارای ساق بلند و گشاد و ساق بلندی است که به دهانه لاغر می رسد [ترجمه ترگمان]به گفته دوست پسر کامرون، جین، یک پا بلند بالا و یک پا baggy که به سمت یک دهانه باریک کشیده می شود، به خود می بالد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He likes to wear slouchy hat for style.
[ترجمه گوگل]او دوست دارد برای استایل خود از کلاه شلخته استفاده کند [ترجمه ترگمان]او دوست دارد کلاه slouchy را برای سبک لباس بپوشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A soft, slouchy style for daytime and a clutch for evening are a great start.
[ترجمه گوگل]یک استایل نرم و لخت برای روز و یک کلاچ برای عصر شروعی عالی است [ترجمه ترگمان]یک سبک ساده و نرم برای روز و یک کلاچ برای شب یک شروع خوب است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A slouchy figure crossed the opposite corner and glanced furtively in his direction.
[ترجمه گوگل]چهره ی هولناکی از گوشه ی مقابل گذشت و نگاهی پنهانی به سمت او انداخت [ترجمه ترگمان]هیکل slouchy از گوشه مقابل گذشت و دزدانه به طرف او نگاه کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They were careless, slouchy, and more or less pale from confinement.
[ترجمه گوگل]آنها بی خیال، شلخته و کم و بیش از حبس رنگ پریده بودند [ترجمه ترگمان]آن ها بی دقت و بیش از معمول از زندان دور بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This spring, if fashion houses have their way, we'll all be wearing slouchy jersey jogging bottoms to lunch, parties and even to the office.
[ترجمه گوگل]در بهار امسال، اگر خانههای مد راه خود را داشته باشند، همه ما برای ناهار، مهمانیها و حتی دفتر، کتهای شلوار شلواری میپوشیم [ترجمه ترگمان]این بهار، اگر خانه های مد روز خود را داشته باشند، همه ما مجبور خواهیم شد برای ناهار و حتی به دفتر برویم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Ashlee Simpson demonstrates her signature hippie chic with a fringed, slouchy Rebecca Minkoff cross-body bag.
[ترجمه گوگل]اشلی سیمپسون شیک هیپی خاص خود را با یک کیف کراس بادی ربکا مینکوف لبه دار و شلخته نشان می دهد [ترجمه ترگمان]مارک سیمپسون امضای اون هیپی ای رو با یه حاشیه دار ثابت کرد که اسمش \"ربکا Minkoff\" - ه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید