زینب سرآمد

فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
panic١٠:١١ - ١٤٠١/١٢/٠٦suddenly feel frightened so that you can not think wisely دستپاچه شدن، هول شدنگزارش
14 | 0
squeamish٢٢:٢٣ - ١٤٠١/١٠/٠٧easily made to feel sick or disgusting کسی که خیلی زود از چیزی حالش بهم می خورد.گزارش
18 | 0
sorry i made a wrong turn١٩:٣٢ - ١٤٠١/١٠/٠٢ببخشید اشتباهی دور زدم ( برای دیر رسیدن به جایی ) .گزارش
23 | 0
easter island١٦:٤٨ - ١٤٠١/٠٩/١٧جزیره ای در شیلی در جنوب شرقی اقیانوس آرام که بخاطر صدها مجسمه ی عجیبی که آنجا وجود دارد معروف است.گزارش
39 | 0
فهرست جمله های ترجمه شده
tantrum٢٣:١٥ - ١٤٠١/١٢/٠٩
• She throws a tantrum when she can't have the toy she wants.
او وقتی نتواند اسباب بازی را که می خواهد داشته باشد قشقرق راه می اندازد0 | 0
indifferent١٠:٣٢ - ١٤٠١/١٢/٠٨
• He'd always been a renegade, indifferent to the opinions of others.
او همیشه یک مرتد بوده، بی تفاوت نسبت به عقاید دیگران.9 | 0
tantrum٢٣:٣٧ - ١٤٠١/١٢/٠٥
• Johnny had/threw a tantrum in the shop because I wouldn't buy him any sweets.
جانی در مغازه قشقرق راه انداخت زیرا هیچ نوع شیرینی برایش نمی خواستم بخرم.18 | 0
drag٢٣:٢١ - ١٤٠١/١١/٢٤
• It will take two elephants to drag all this wood away.
دو تا فیل می خواد تا تمام این چوبها را بکشند کنار.14 | 0
recall٢٢:٤٨ - ١٤٠١/١١/٠٩
• Do you recall the time we went to the beach to watch the sunrise?
آیا زمانی را که به ساحل رفتیم تا طلوع خورشید را تماشا کنیم به یاد داری؟28 | 0
smite١٦:٥٣ - ١٤٠١/١١/٠٥
• They rose up and smote their enemies.
آنها قیام کردند و دشمنانشان را در هم کوبیدند.21 | 0
frown١٦:٤٦ - ١٤٠١/١١/٠٥
• The teacher frowned the class into silence.
معلم با ترشرویی کلاس را به سکوت وا داشت.16 | 0
infect٢١:٢٧ - ١٤٠١/١١/٠١
• The younger child infected his brother and his sister with the flu.
بچه کوچکتر برادر و خواهرش را به آنفلوانزا مبتلا کرد.16 | 0
versatile٢٢:٤٨ - ١٤٠١/١٠/٢٤
• This versatile vegetable can be eaten raw or cooked.
این سبزی مختلط را می توان خام یا پخته خورد.21 | 0
gifted٢٣:٣٢ - ١٤٠١/١٠/٢٣
• We could see that he was a gifted singer.even as a child.
ما تونستیم ببینیم که او خواننده با استعدادی بود حتی بعنوان یک بچه.21 | 0
turnover١٩:٣٩ - ١٤٠١/١٠/٢١
• You should turn over the burgers now.
الان دیگه باید گوشتهای کبابی رو پشت و رو کنی.18 | 0
cabin١٠:٥٢ - ١٤٠١/١٠/٢٠
• The young pioneers lived in a little log cabin in the mountains during the summer camping.
پیشاهنگان جوان تمام تابستان را در یک کلبه ی کوچک چوبی در کوهستانها زندگی کردند.7 | 0
prank٢٣:١٥ - ١٤٠١/١٠/١٨
• The incident was a prank that went wrong.
اون حادثه یک شوخی خرکی بود که بد پیش رفت.16 | 0
curmudgeon٢٢:٤٠ - ١٤٠١/١٠/١٣
• The old curmudgeon found a new scapegoat and that let me out.
بد عنق پیر قربانی تازه ای پیدا کردو آن قربانی باعث شد که من از انجا بروم بیرون.9 | 0
curmudgeon١٣:٥٣ - ١٤٠١/١٠/١٣
• Don't take what that irascible old curmudgeon says too seriously.
آنچه را که آن پیر مرد زود رنج بد عنق می گوید زیاد جدی نگیرید.12 | 0
picturesque٢١:٥٩ - ١٤٠١/١٠/٠٨
• It was a pretty town with a picturesque harbour and well-preserved buildings.
آن یک شهر دیدنی بود با بندرگاههای زیبا و ساختمانهاییکه خوب نگهداری شده بودند.18 | 0
rave٢٢:٢١ - ١٤٠١/١٠/٠٦
• They raved over the chef's talent.
آنها در مورد استعداد سرآشپز حسابی جاروجنجال راه انداختند.18 | 0
hanker٢١:٢٥ - ١٤٠١/١٠/٠٣
• What did you hanker after most when you were in prison?
وقتی تو زندان بودی دلت از همه بیشتر چه می خواست؟28 | 0
lose track of٢١:١٧ - ١٤٠١/١٠/٠٣
• I was following the man when he dived into a small restaurant and I lost track of him.
داشتم آن مرد را دنبال می کردم که او شیرجه رفت تو یک رستوران کوچک و من ردش را گم کردم.18 | 0
slouchy١٧:٠٣ - ١٤٠١/١٠/٠١
• She's a large, slouchy lady with a big pot belly which she doesn't try to hide.
او یک خانم درشت هیکل تنبل، با شکمی بزرگ قابلمه ای است که تلاشی برای پنهان کردن آن نمی کند.16 | 0
rabble٢٠:٣٨ - ١٤٠١/٠٩/٢٦
• The cries and the shouts of the rabble could be heard from blocks away.
بانگ و فریاد جمعیت شلوغ بی نظم از چند ساختمان دور تر می توانست شنیده شود.18 | 0
leap١٨:٤٨ - ١٤٠١/٠٩/٢٤
• He leapt to the side to avoid an accident.
او پرید به یک طرف تا از تصادفی جلوگیری کند.25 | 1
leap١٨:٤٤ - ١٤٠١/٠٩/٢٤
• She leaped all obstacles on her road to success.
او از روی تمام موانعی که سر راه موفقیتش بودند پرید.12 | 0
down under٢١:١٩ - ١٤٠١/٠٩/١٨
• Down under they speak their own kind of English.
در استرالیا مردم به انگلیسی مربوط به خودشان صحبت می کنند.25 | 0
royal١٦:٤٢ - ١٤٠١/٠٩/١٧
• The royal seal was affixed to the letter.
مهر سلطنتی روی نامه خورده بود.25 | 0
probation٢١:٤٦ - ١٤٠١/٠٩/١٤
• The thief was put on probation for two years.
دزد برای مدت دو سال تحت آزادی مشروط قرار گرفت.28 | 0
uncongenial٢٢:٢١ - ١٤٠١/٠٩/١١
• Their work had been uncongenial to the social structure and traditions of the land.
کار آنها باساختار اجتماعی و سنتهای آن سررمین ناسازگار بود.32 | 0
probation١٨:٢٤ - ١٤٠١/٠٩/٠٩
• The prisoner was put on probation .
زندانی تحت آزادی مشروط قرار گرفت.39 | 0
make it١٣:٠٩ - ١٤٠١/٠٩/٠٨
• Thanks for coming to our party; we're so glad you could make it!
ممنون که به مهمانی ما آمدید؛ خیلی خوشحالیم که تونستید بیایید.44 | 0
egalitarian٢٣:٠٢ - ١٤٠١/٠٩/٠٧
• Egalitarian feminist psychology tends to neglect gender issues that do not relate to traditional psychological interest.
روانشناسی طرفدار حقوق زنان مساوات طلب تمایل به نادیده گرفتن موضوعات جنسیتی است که مربوط به علاقه روانشناسی سنتی نمی شود.41 | 0