1. a slippery fish
ماهی لیز
2. a slippery situation
وضع دگرگون پذیر
3. the footing became slippery after the rain
پس از باران راه لیز شد.
4. snow and ice have made roads slippery
برف و یخ جاده ها را لیز کرده اند.
5. the snow had iced the road and made it slippery
برف راه را یخپوش و لیز کرده بود.
6. The road was wet and slippery.
7. He struggled to keep his footing on the slippery floor.
[ترجمه گوگل]او تلاش می کرد تا پایش را روی زمین لغزنده نگه دارد
[ترجمه ترگمان]سعی کرد پایش را روی زمین لغزنده نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He safely negotiated the slippery stepping - stones.
[ترجمه گوگل]او با خیال راحت روی سنگ های لغزنده مذاکره کرد
[ترجمه ترگمان]او با خیال راحت با سنگ های لغزنده برخورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The tiled floor was wet and slippery.
[ترجمه گوگل]کف کاشی خیس و لغزنده بود
[ترجمه ترگمان]کاشی های کف اتاق مرطوب و لغزنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. 'Be careful, the rocks are slippery,' Alex warned.
[ترجمه گوگل]الکس هشدار داد: "مراقب باشید، سنگ ها لغزنده هستند "
[ترجمه ترگمان]الکس هشدار داد: مواظب باش، سنگ ها لغزنده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The road was slippery after the rain.
[ترجمه گوگل]بعد از بارندگی جاده لغزنده بود
[ترجمه ترگمان]پس از باران، جاده لغزنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The concrete gets slippery when it's wet.
[ترجمه گوگل]بتن وقتی خیس است لغزنده می شود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که خیس است، بتون لغزنده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Ice made the path slippery underfoot.
14. She tried to get a purchase on the slippery rock.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد از روی سنگ لغزنده خرید کند
[ترجمه ترگمان]سعی کرد از سنگ لغزنده خرید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The company started down the slippery slope of believing that they knew better than the customer.
[ترجمه گوگل]این شرکت با این باور که آنها بهتر از مشتری می دانند شروع به کار کرد
[ترجمه ترگمان]شرکت از سراشیبی لغزنده اعتقاد به اینکه آن ها بهتر از مشتری می دانند شروع به پایین رفتن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. His hand was slippery with sweat.
17. He's as slippery as an eel - you can never get a straight answer out of him.
[ترجمه گوگل]او مانند یک مارماهی لغزنده است - هرگز نمی توانید پاسخی مستقیم از او دریافت کنید
[ترجمه ترگمان]مثل مارماهی غیرقابل اعتماد است - تو هرگز نمی توانی یک جواب درست از او پیدا کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید