آستین، روکش (معمولا به صورت استوانه)، استوانه، لوله، (انگلیس - صفحه ی گرامافون) جلد صفحه (امریکا: jacket)، (در تمرین تیراندازی به هواپیما) هدفکش، هدف دنباله، آستین دار کردن، روکش دار کردن، استین زدن به، در استین داشتن
نقشه ی عمل یا منبع نیرویی که سری نگاهداشته شود (مثل کارتی که از آستین درآورند)
8. give width to a sleeve
آستین را گشاد کردن
9. he rolled down his sleeve
آستینش را پایین زد.
10. he rolled up his sleeve
آستینش را بالا زد.
11. the rent in my coat's sleeve
پارگی آستین پالتوی من
12. laugh in (or up) one's sleeve
مخفیانه خندیدن،در دل خود خندیدن،خنده ی درونی کردن
13. wear one's heart on one's sleeve
احساسات خود را زود بروز دادن،دل نازک بودن
14. he had held together his torn sleeve with a few pins
آستین پاره ی خود را با چند سوزن ته گرد به هم وصل کرده بود.
15. the cable is inside a plastic sleeve
شاه سیم در روکش پلاستیکی قرار دارد.
16. to have an ace up one's sleeve
برگ برنده داشتن،حیله در آستین داشتن
17. his elbow was poking out from under his torn shirt sleeve
آرنج او از زیر آستین پاره اش بیرون زده بود.
18. The boy plucked at Adam's sleeve.
[ترجمه گوگل]پسر آستین آدم را درید [ترجمه ترگمان]پسر آستین آدام را کشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. She tugged at his sleeve to get his attention.
[ترجمه گوگل]آستین او را کشید تا توجه او را جلب کند [ترجمه ترگمان]او آستینش را کشید تا توجه او را جلب کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. How many stripes are there on the sleeve of a sergeant?
[ترجمه زینب سرآمد] چند تا خط راه راه روی آستین یک گروهبان وجود دارد.
|
[ترجمه گوگل]آستین یک گروهبان چند خط دارد؟ [ترجمه ترگمان]چند تا راه راه در آستین یک گروهبان هست؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. He wears crape on his sleeve.
[ترجمه گوگل]کراپ روی آستینش می پوشد [ترجمه ترگمان] اون کرپ تو آستینش داره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. He twitched me by the sleeve.
[ترجمه گوگل]آستینم را تکان داد [ترجمه ترگمان]با آستین مرا تکان داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. She edged the sleeve with lace.
[ترجمه گوگل]آستین را با توری لبه زد [ترجمه ترگمان]آستین پیراهنش را با توری کنار زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. The child pulled at his sleeve to catch his attention.
[ترجمه گوگل]بچه آستینش را کشید تا توجهش را جلب کند [ترجمه ترگمان]کودک آستین او را کشید تا توجه او را جلب کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. Will you please mend the sleeve of my blouse?
[ترجمه گوگل]لطفا آستین بلوز من را اصلاح می کنید؟ [ترجمه ترگمان]میشه لطفا آستین لباسم رو درست کنی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
[عمران و معماری] غلاف - بوش [کامپیوتر] جلد [برق و الکترونیک] غلاف، محفظه - غلاف 1. اتصال استوانه ای که در دورترین فاصله از نوک فیش هدفون قرار دارد. 2. روکش جداگانه ای که روی سیمها یا قطعات قرار داده می شود. [زمین شناسی] بوشن، مانشون، غلاف [نساجی] آستین لباس - مهره ماسوره بافندگی - طوقه - بوش - ساق - مخروطی - کلاهک [پلیمر] لوله، غلاف، آستین
انگلیسی به انگلیسی
• part of a shirt which covers the arm; protective cover or case (as for a book or record); cylinder, tubular piece (machinery); flexible tunnel that takes passengers directly from the terminal to the airplane and vice-versa the sleeves of a garment are the parts that cover your arms. a record sleeve is the stiff envelope in which a gramophone record is kept. if you have something up your sleeve, you have an idea or plan which you have not told anyone about; an informal expression.