slam dunk


(بسکتبال)، توپ را محکم در حلقه فروبردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: in basketball, a forceful or dramatic dunk shot.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: slam-dunks, slam-dunking, slam-dunked
مشتقات: slam dunker (n.)
• : تعریف: in basketball, to dunk (the ball) forcefully or dramatically.

جمله های نمونه

1. The biggest legal slam dunk came when a judge sentenced four men to 505 years in prison.
[ترجمه بهاره] بزرگترین قاچاق صلاح زمانی اتفاق افتاد که یک قاضی چهار مرد را به ۵۰۵ سال حبس محکوم کرد.
|
[ترجمه بهروز مددی] بزرگترین موفقیت ( دستاورد ) قضایی زمانی اتفاق افتاد که قاضی آن چهار مرد را به تحمل 505 سال حبس محکوم کرد.
|
[ترجمه گوگل]بزرگترین اسلم دانک قانونی زمانی اتفاق افتاد که یک قاضی چهار مرد را به 505 سال زندان محکوم کرد
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین گل تساوی قانونی زمانی اتفاق افتاد که یک قاضی چهار مرد را به سال ۵۰۵ سال زندان محکوم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Although he's a strong candidate, he's not a slam dunk.
[ترجمه مهراب] گرچه او یک کاندید قدرتمند هست ، ( اما ) او به راحتی پیروز نمیشه .
|
[ترجمه گوگل]اگرچه او یک نامزد قوی است، اما یک اسلم دانک نیست
[ترجمه ترگمان]، اگرچه اون یه کاندید قدرتمنده اون دانک slam نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The slam dunk was the final, dramatic proof that women could play a game recognizable to male fans of the sport.
[ترجمه گوگل]اسلم دانک آخرین و شواهدی بود که نشان می داد زنان می توانند یک بازی قابل تشخیص برای طرفداران مرد این ورزش را انجام دهند
[ترجمه ترگمان]گل محکم به شکل نهایی و چشمگیر بود که نشان می داد زنان می توانند با یک بازی قابل تشخیص در مقابل هواداران مرد این ورزش بازی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Predicting his success was a slam dunk.
[ترجمه گوگل]پیش بینی موفقیت او یک اسلم دانک بود
[ترجمه ترگمان]پیش بینی موفقیت اون یک اسلم دانک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Kentucky attacks and Wright does slam dunk after pass from Wallace.
[ترجمه گوگل]کنتاکی حمله می کند و رایت پس از پاس از والاس اسلم دانک می کند
[ترجمه ترگمان]حملات در کنتاکی و رایت بعد از گذر از والاس، پر از گل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The goal will probably not withstand another slam dunk.
[ترجمه گوگل]گل احتمالاً یک اسلم دانک دیگر را تحمل نخواهد کرد
[ترجمه ترگمان]این گل احتمالا در مقابل یک گل محکم دیگر قرار نخواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Helen: God, Jordan only had a slam dunk title when he was 2
[ترجمه علی متواضع] هلن گفت: جردن، خدای بسکتبال وقتی 2 ساله بود توانست یک حرکت اسلم دانک انجام دهد.
|
[ترجمه گوگل]هلن: خدایا، جردن فقط در ۲ سالگی عنوان اسلم دانک داشت
[ترجمه ترگمان]هلن: خدای من، جردن فقط یک عنوان گل بازی داشت وقتی که ۲ سال داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We can consider slam dunk approach.
[ترجمه گوگل]می توانیم رویکرد اسلم دانک را در نظر بگیریم
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم رویکرد پر شور را در نظر بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I also got a slam dunk in that game. That isn't what I call bad playing.
[ترجمه گوگل]من هم در آن بازی اسلم دانک گرفتم این چیزی نیست که من آن را بد بازی می نامم
[ترجمه ترگمان] توی اون بازی هم یه اسلم دانک در میارم این چیزی نیست که من بهش میگم بد بازی کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. May: Oh, man! I can't believe it. A slam dunk!
[ترجمه گوگل]می: اوه، مرد! من نمی توانم آن را باور کنم یک اسلم دانک!
[ترجمه ترگمان]! اوه، پسر باورم نمی شه ! اسلم دانک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He became famous for his powerful slam dunk.
[ترجمه گوگل]او با اسلم دانک قدرتمندش به شهرت رسید
[ترجمه ترگمان]اون به خاطر ضربه محکم و محکم اون مشهور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After I read a comic book named Slam Dunk, however, I became enthusiastic about basketball.
[ترجمه گوگل]با این حال، پس از خواندن یک کتاب کمیک به نام اسلم دانک، مشتاق بسکتبال شدم
[ترجمه ترگمان]با این حال، بعد از خواندن یک کتاب کمیک به نام \"Slam Dunk\"، من به بسکتبال علاقه مند شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Politically, this issue is a slam dunk for the party.
[ترجمه گوگل]از نظر سیاسی، این موضوع برای حزب یک اسلم دانک است
[ترجمه ترگمان]از لحاظ سیاسی، این مساله پر از گل محکم برای حزب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Nothing excites the crowd slam dunk. Follow these steps slam your way to stardom.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز اسلم دانک جمعیت را هیجان زده نمی کند این مراحل را دنبال کنید تا راه خود را به سمت ستاره شدن بپیچید
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز شور و شوق جمعیت را به هیجان نمی آورد این گام ها را دنبال کنید و راه خود را به ستاره تبدیل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. And even short kids will be able to slam dunk!
[ترجمه گوگل]و حتی بچه های کوتاه قد هم می توانند دانک بزنند!
[ترجمه ترگمان]و حتی بچه های کوتاه هم قادر به مسدود کردن گل هستند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

to slam a ball through the basket from above
این اصطلاح از بستکبال آمده ، همچنانکه بسکتبالیست ماهر از ارتفاع بالا با قدرت توپ را داخل سبد می اندازه استعاره از انجام کار مثل آب خوردنه . با قدرت و بی برو برگرد
Slam dunk solution : راه حل آسان و قطعی
کار تمیز انجام دادن، موفقیتی بی برو برگرد.
هلو برو تو گلو ( موفقیتی که آسون بدست میاد )
قدم بزرگ
همیشه انداختن توب داخل حلقه جوری که شدید و نمایشی طوری باشه . دیدین ک میندازن از حلقه اویزون میشن اونطوری
یکی هم راجب موفیقت تو ی کاریه
مثلا میگیم این کاری که کردی یه پرتاب سه امتیازی بود خیلی خفن بود.
نوعی پرتاب و یکی از قواعد بازی در بسکتبال می باشد به این صورت که بازیکن در هوا پریده و با دو یا یک دست لبه های حلقه بسکتبال را گرفته و توپ را در داخل آن قرار می دهد.
Is like drinking water
کنایه از راحتی کاری مثل خوردن یک لیوان آب
Something that is achieved easily. چیزی که راحت بشه بدستش آورد.
دوستان معنی این کلمه بسته به جمله متفاوت می‎باشد. من چند معنی پر کاربرد را در زیر قرار می‎دهم.
1 - اسلم دانک ( یک ضربه‎ی محکم در بستکتبال که با استفاده از پرش بلند روی حلقه انجام می‎شود )
to jump up and force a basketball down through the net in order to score
...
[مشاهده متن کامل]

مثال:
. He passed the ball ahead to Mr. Love, who slam - dunked it
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
2 - موفقیت ( قطعی ) ، دستاورد، پیروزی
If you say that something is a slam dunk, you mean that a success or victory will be easily achieved
مثال:
. So it's an easy decision. It's a slam dunk
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
3 - شکست دادن به راحتی
to defeat decisively
مثال:
. You are the best. You have slam - dunked everyone in this pool
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
4 - کنار گذاشتن ( یا اصطلاحا شوت کردن بیرون )
to stop someone being allowed to continue doing something
مثال:
. He was slam - dunked from his radio programme for making racist comments

بی چون و چرا
مطمئن بودن از ( موفقیت یا اتفاق افتادن ) چیزی
یک چیز مطمئن ( حتی میتواند منظور پول درون کیف باشد )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس