slackness


معنی: شلی
معانی دیگر: سستی، اهستگی، اهمال، غفلت

جمله های نمونه

1. The inspector criticized the slackness and incompetence of the staff.
[ترجمه تقی کمالی] بازرس ازضعف و عدم انرژ ی کارکنان انتقاد کرد.
|
[ترجمه گوگل]بازرس از سستی و بی کفایتی کارکنان انتقاد کرد
[ترجمه ترگمان]بازرس از غفلت و عدم صلاحیت کارکنان انتقاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He accused the government of slackness and complacency.
[ترجمه تقی کمالی] وی دولت را به ضعف و به ییکفایتی متهم کرد.
|
[ترجمه گوگل]او دولت را به سستی و از خود راضی بودن متهم کرد
[ترجمه ترگمان]وی دولت را به تردید و رضایت متهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Slackness, procrastination, endless discussion without decision, and decision without implementation are all impermissible.
[ترجمه گوگل]سستی، تعلل، بحث بی پایان بدون تصمیم و تصمیم بدون اجرا همه جایز نیست
[ترجمه ترگمان]طفره رفتن، به تعویق انداختن، بحث پایان ناپذیر بدون تصمیم گیری و تصمیم بدون اجرا همه غیر مجاز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Babbitt was frightened by Ted's slackness.
[ترجمه گوگل]بابیت از سستی تد ترسیده بود
[ترجمه ترگمان]به بیت از تردید تد ترسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Through indolence the rafters sag, and through slackness the house leaks.
[ترجمه گوگل]در اثر بی حوصلگی، تیرها آویزان می شوند، و در اثر سستی، خانه چکه می کند
[ترجمه ترگمان]از طریق تنبلی، شیب سقف ها افت می کند و از طریق غفلت از سوراخ، خانه چکه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When the slackness of the flexible bus is large, the difference of the seismic response between the independent equipment and the equipment interconnected by flexible buses is small.
[ترجمه گوگل]هنگامی که سستی اتوبوس انعطاف پذیر زیاد است، تفاوت پاسخ لرزه ای بین تجهیزات مستقل و تجهیزات متصل به اتوبوس های انعطاف پذیر کم است
[ترجمه ترگمان]هنگامی که غفلت از باس انعطاف پذیر زیاد است، تفاوت پاسخ لرزه ای بین تجهیزات مستقل و تجهیزات متصل به اتوبوس های انعطاف پذیر، کوچک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There is, a tendency towards slackness and inefficiency in most families that rule by hereditary right.
[ترجمه گوگل]تمایل به سستی و ناکارآمدی در اکثر خانواده هایی که بر اساس حق ارثی حکومت می کنند وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در اکثر خانواده ها تمایل به غفلت و ناکارآمدی در اغلب خانواده ها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He hadn't counted on the slackness of the rope.
[ترجمه برازنده] او شلی و ضعف طناب را حساب نکرده بود.
|
[ترجمه گوگل]روی سستی طناب حساب نکرده بود
[ترجمه ترگمان]او به خاطر تردید طناب روی طناب حساب نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Because perhaps busy, the slackness ( very normal psychology ) after it is familiar with that perhaps.
[ترجمه گوگل]چون شاید شلوغی (روانشناسی بسیار عادی) بعد از آن با آن آشنا باشد شاید
[ترجمه ترگمان]از آنجا که شاید گرفتار، غفلت (روانشناسی خیلی طبیعی)بعد از آشنایی با آن شاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The result are called complementary slackness conditions.
[ترجمه گوگل]نتیجه را شرایط سستی مکمل می نامند
[ترجمه ترگمان]نتیجه به عنوان شرایط انتخابی مکمل نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Futhemore, the relation between complementary slackness in Kuhn-Tucker Condition and complementary slack theorem on dual linear programming has been showed.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، رابطه بین سستی مکمل در شرایط کوهن تاکر و قضیه شلی مکمل در برنامه ریزی خطی دوگانه نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، رابطه بین slackness مکمل در Kuhn - Tucker - Tucker و قضیه slack مکمل در برنامه نویسی خطی دوگانه نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Low sales figures were partly because of normal mid-summer slackness in/of demand.
[ترجمه گوگل]ارقام پایین فروش تا حدی به دلیل کسادی معمولی در اواسط تابستان در/ تقاضا بود
[ترجمه ترگمان]ارقام فروش پایین تا حدودی به خاطر غفلت متوسط اواسط تابستان در \/ مورد تقاضا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She had a primly censorious mouth above a slightly receding chin already showing the first slackness of a dewlap.
[ترجمه گوگل]او یک دهان کاملاً سانسورآمیز بالای چانه ای داشت که کمی عقب رفته بود که نشان می داد اولین سستی یک قوزک
[ترجمه ترگمان]دهان primly را بر فراز یک چانه کوچک که اندکی عقب رفته بود نشان می داد و از آن به بعد به خاطر آن بود که یک غبغب بزرگ را آشکار ساخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The mechanism is probably that the consumption of cell mercapto lowers the activity of guanylate cyclase, thus weakening the slackness of blood vessel's smooth muscles.
[ترجمه گوگل]مکانیسم احتمالاً این است که مصرف مرکاپتو سلولی فعالیت گوانیلات سیکلاز را کاهش می دهد و در نتیجه سستی ماهیچه های صاف رگ خونی را تضعیف می کند
[ترجمه ترگمان]این مکانیزم احتمالا به این معنی است که مصرف سلول mercapto، فعالیت of cyclase را کاهش می دهد، در نتیجه غفلت از پوسته صاف رگ خون را تضعیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شلی (اسم)
laxity, slack, flaccidity, limping, slackness, lameness

تخصصی

[صنعت] زائد
[ریاضیات] قضیه ی مکمل زائد ضعیف

انگلیسی به انگلیسی

• looseness; slowness; idleness, sluggishness; negligence

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : slacken / slack
✅️ اسم ( noun ) : slack / slackness / slacker
✅️ صفت ( adjective ) : slack
✅️ قید ( adverb ) : slackly
لقی

بپرس