1. sinewy body
بدن پرعضله
2. a sinewy cut of beef.
3. The runner was tall and sinewy.
4. The other two take a sinewy cut off the side of an iced swordfish caught last week.
[ترجمه گوگل]دو نفر دیگر یک شمشیر ماهی یخی که هفته گذشته صید شده بود، بریده می شوند
[ترجمه ترگمان]آن دو تای دیگر یک رگ سفت و قوی را در هفته پیش گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A short, sinewy young man.
[ترجمه گوگل]یک مرد جوان قد کوتاه و گیج کننده
[ترجمه ترگمان]مرد جوان و قوی و قوی هیکلی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The sinewy neck and its prominent adam's apple, the all-too-heavy make-up, the pronounced muscles on the legs and arms.
[ترجمه گوگل]گردن سیخ دار و سیب برجسته آن، آرایش بسیار سنگین، ماهیچه های برجسته روی پاها و بازوها
[ترجمه ترگمان]گردن نیرومند و apple برجسته آن، ماهیچه های برجسته پاها و بازوها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We are sinewy, old wood, old trunks with fading limbs and few leaves!
[ترجمه گوگل]ما سینهای هستیم، چوبهای کهنه، تنههای قدیمی با اندامهای محو شده و برگهای کم!
[ترجمه ترگمان]ما sinewy، چوب کهنه، تنه پیر با دست و دست و چند برگ برنده داریم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He was tall and sinewy, and his fingers gripped her arms with a steely strength.
[ترجمه گوگل]قد بلند و سیخ زده بود و انگشتانش با قدرتی پولادین روی بازوهایش چنگ می زد
[ترجمه ترگمان]قد بلند و قوی داشت و انگشت هایش را با قدرتی آهنین در بازوهایش گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He lifted one sinewy arm to wave.
[ترجمه گوگل]او یک دستش را بلند کرد تا تکان دهد
[ترجمه ترگمان]دستش را بالا برد و دست تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. After 18 months, a sinewy militant emerged, according to Mr. Bharti.
[ترجمه گوگل]به گفته آقای بهارتی، پس از 18 ماه، یک ستیزه جوی بداخلاق ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]براساس گزارش آقای بارتی، پس از ۱۸ ماه یک ستیزه جوی سرسخت پدیدار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Fields, 5 is a sinewy man with a broad smile and a jaunty gait.
[ترجمه گوگل]فیلدز، 5، مردی گیجآلود با لبخندی گسترده و راه رفتنی شاداب است
[ترجمه ترگمان]Fields، ۵، یک مرد قوی با لبخند پهن و راه رفتن شاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. His hard hands and sinewy sunburned limbs told of labor and endurance.
[ترجمه گوگل]دستان سخت و اندام های آفتاب سوخته او از کار و استقامت حکایت می کرد
[ترجمه ترگمان]دستان نیرومندش و اعضای آفتاب سوخته و عضلانی اش از کار و استقامت سخن می گفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I admire her sinewy prose style.
[ترجمه گوگل]من سبک نثر روان او را تحسین می کنم
[ترجمه ترگمان]سبک prose و sinewy را تحسین می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید