• (1)تعریف: utensils such as knives, forks, and spoons, used for eating and serving food and made of or plated with silver or other materials such as stainless steel.
• (2)تعریف: other articles, esp. serving pieces, made of or plated with silver.
جمله های نمونه
1.
ظروف و کارد و چنگال نقره
2. polished silverware
ظروف نقره که برق انداخته شده است
3. to polish silverware
ظروف نقره را پرداخت کردن
4. He rubbed up the silverware with a clean dry cloth.
[ترجمه گوگل]او ظروف نقره را با یک پارچه خشک تمیز مالید [ترجمه ترگمان]کارد و چنگال را با دستمال خشک پاک کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Everton paraded their recently acquired silverware.
[ترجمه گوگل]اورتون ظروف نقره ای خود را که اخیراً به دست آورده است رژه رفت [ترجمه ترگمان]Everton، recently را به دست آوردند و از نقره و نقره کسب کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The silverware had been polished to a high gloss.
[ترجمه گوگل]ظروف نقره با براقیت بالا صیقل داده شده بودند [ترجمه ترگمان]ظروف نقره صیقلی و صیقلی شده بودند و به صورت یک برق بلند تزیین شده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. There was a white linen napkin, and the silverware was of the finest quality.
[ترجمه گوگل]یک دستمال کتان سفید بود و ظروف نقره با بهترین کیفیت بودند [ترجمه ترگمان]یک دستمال کتانی سفید بود و ظروف نقره بهترین ویژگی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She narrowly missed adding to the silverware in both the mixed and women's doubles too.
[ترجمه گوگل]او به سختی از افزودن به ظروف نقره هم در دونفره مختلط و هم در زنان غافل شد [ترجمه ترگمان]او به سختی از افزودن نقره به ظروف نقره هم در هر دو گروه دونفره و هم جنس بازان خودداری کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The many specialist jewellery and silverware and watch shops in the famous Jewellery Quarter offer quality craftsmanship at amazing prices.
[ترجمه گوگل]بسیاری از جواهرات و ظروف نقره و فروشگاه های ساعت در محله معروف جواهرات، صنایع دستی با کیفیت را با قیمت های شگفت انگیز ارائه می دهند [ترجمه ترگمان]بسیاری از جواهرات تخصصی و ظروف نقره و نقره فروشی در محله معروف Jewellery با قیمت های فوق العاده به فروش می رسند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. We'll have to take the table, chairs, dishes, silverware - the whole shebang.
[ترجمه گوگل]ما باید میز، صندلی، ظروف، ظروف نقره - کل شبانگ را برداریم [ترجمه ترگمان]باید میز و صندلی ها و ظروف نقره و ظروف نقره ای را برداریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Send back the silverware. Send back the check.
[ترجمه گوگل]ظروف نقره را پس بفرستید چک را پس بفرستید [ترجمه ترگمان]ظروف نقره رو برگردونید چک رو پس بفرست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She placed silverware on a napkin before me.
[ترجمه محمدرضا شریفی] قاشق و چنگال را روی یک دستمال سفره جلوی من گذاشت
|
[ترجمه گوگل]او قبل از من ظروف نقره را روی یک دستمال گذاشت [ترجمه ترگمان]کارد و چنگال را روی یک دستمال جلوی من گذاشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Silverware is among the wares for sale in Lookout Mountain, Tenn.
[ترجمه گوگل]ظروف نقره ای یکی از اجناس برای فروش در کوه اوت، تن است [ترجمه ترگمان]silverware یکی از کالاهای عرضه شده در کوه Lookout، tenn است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
ظروف نقره (اسم)
flat silver, silverware
انگلیسی به انگلیسی
• flatware, eating and serving utensils made of silver or some other metal (i.e. forks, knives, spoons, etc.); articles made of or plated with silver silverware is cutlery and dishes that are made from silver or from a metal that looks like silver. sports trophies are sometimes referred to as silverware; an informal use.
پیشنهاد کاربران
silverware ( n ) ( sɪlvərˌwɛr ) =objects that are made of or covered with silver, especially knives, forks, dishes, etc. that are used for eating and serving food
جام، کاپ قهرمانی ( در انگلیس )
سرویس قاشق چنگال _سرویس غذاخوری شامل قاشق و چنگال و چاقوهای میوه خوری و چایی خوری و حتی بشقاب و نلبکی و . . . ( جنسشون میتونه نقره باشه یا هر چیز دیگه ای ، لزوما silver نیست ) به همه اینا silverware گفته میشه و دقت کنید که یک کلمه هست و جدا نوشته نمیشه : Silver ware ❌️
منظور از silverware یعنی قاشق و چنگال و چاقو سه تا با هم که می تونند هم نقره ای باشند و هم نه.