• : تعریف: to join or cause to join a particular group, class, or activity; register. • مترادف: enroll, register • مشابه: conscript, draft, enlist, enter, pledge, recruit
- We signed up for a dance class.
[ترجمه نرگس] ما برای کلاس رقص نام نویسی کردیم
|
[ترجمه محسن] ما ثبت نام کردیم برای کلاس رقص
|
[ترجمه مهدی] ما برای یک کلاس رقص نام نویسی کردیم
|
[ترجمه گوگل] ما برای یک کلاس رقص ثبت نام کردیم [ترجمه ترگمان] ما برای کلاس رقص ثبت نام کردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The teacher signed us up for physics.
[ترجمه Saeedeh] مربی مارا در کلاسهای فیزیک ثبت نام کرد
|
[ترجمه گوگل] معلم ما را برای فیزیک ثبت نام کرد [ترجمه ترگمان] معلم ما را برای فیزیک به امضا رساند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. They manage to sign up all the best performers.
[ترجمه مریم مزدایی] آنها موفق میشوند که بهترین بازیگران را استخدام کننند. میکنن
|
[ترجمه گوگل]آنها موفق به ثبت نام بهترین بازیگران می شوند [ترجمه ترگمان]آن ها موفق می شوند تمام بهترین اجرا کنندگان را امضا کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He has posted a sign up that says "No Fishing".
[ترجمه گوگل]او یک علامت ارسال کرده است که می گوید "ماهیگیری ممنوع" [ترجمه ترگمان]او علامتی را پست کرده است که می گوید: \"ماهیگیری ممنوع\" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. You could sign up for a series of courses, which you could take at your own pace.
[ترجمه گوگل]شما می توانید برای یک سری دوره ثبت نام کنید که می توانید با سرعت خود در آنها شرکت کنید [ترجمه ترگمان]شما می توانید برای یک سری چیزها ثبت نام کنید که می توانید با سرعت خودتان از آن استفاده کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Did you sign up yet? The course starts in two weeks, you know.
[ترجمه لیلا.ف] هنوز. ثبت نام نکردید؟ می دانید که این دوره، طی دو هفته آبنده شروع خواهد شد.
|
[ترجمه گوگل]هنوز ثبت نام کردی؟ این دوره دو هفته دیگه شروع میشه [ترجمه ترگمان]هنوز ثبت نام نکردی؟ البته تا دو هفته دیگه شروع میشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The company will shortly sign up its one millionth motor policy holder.
[ترجمه گوگل]این شرکت به زودی یک میلیونمین بیمه نامه موتور خود را امضا خواهد کرد [ترجمه ترگمان]این شرکت به زودی یک میلیون holder سیاست موتور خود را امضا خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It also sounds like fun to sign up for an Internet mailing list.
[ترجمه گوگل]همچنین ثبت نام در لیست پستی اینترنتی سرگرم کننده به نظر می رسد [ترجمه ترگمان]همچنین به نظر جالب می آید که برای یک فهرست پستی اینترنتی ثبت نام کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. When you sign up for a savings scheme check the clauses for giving notice.
[ترجمه گوگل]هنگامی که برای یک طرح پس انداز ثبت نام می کنید، بندهای مربوط به اطلاع رسانی را بررسی کنید [ترجمه ترگمان]زمانی که برای یک برنامه پس انداز ثبت نام می کنید، بندها را برای اخطار چک کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. When nobody contacted him, Ozzie decided to sign up for a foreign-language qualification test.
[ترجمه گوگل]وقتی کسی با او تماس نگرفت، اوزی تصمیم گرفت در آزمون صلاحیت زبان خارجی ثبت نام کند [ترجمه ترگمان]وقتی کسی با او تماس گرفت، Ozzie تصمیم گرفت تا برای تست صلاحیت زبان خارجی ثبت نام کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Why not settle in, raise your little girl, sign up for the concert and drama series.
[ترجمه گوگل]چرا ساکن نمی شوید، دختر کوچکتان را بزرگ نمی کنید، برای کنسرت و سریال درام ثبت نام نمی کنید [ترجمه ترگمان]چرا در آن اقامت نکنید، دختر کوچک خود را بزرگ کنید، برای کنسرت و مجموعه درام ثبت نام کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. But it has refused to sign up to the comprehensive test ban treaty.
[ترجمه گوگل]اما از امضای قرارداد جامع ممنوعیت آزمایش خودداری کرده است [ترجمه ترگمان]اما از امضای معاهده منع آزمایش جامع خودداری کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Kurt was able to sign up without first enduring the humiliation of internment.
[ترجمه گوگل]کورت توانست بدون تحمل تحقیر زندان ثبت نام کند [ترجمه ترگمان]کورت می توانست بدون تحمل حقارت و عذاب internment، ثبت نام کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Recruiters were ordered to sign up more high school graduates who showed high aptitudes for science, engineering and electronics.
[ترجمه گوگل]به استخدامکنندگان دستور داده شد تا فارغالتحصیلان دبیرستانی بیشتری را که استعداد بالایی برای علوم، مهندسی و الکترونیک نشان میدهند، ثبت نام کنند [ترجمه ترگمان]به استخدام کنندگان دستور داده شد تا فارغ التحصیلان دبیرستانی را امضا کنند که استعدادهای بالایی را برای علم، مهندسی و الکترونیک نشان می دادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. They had chosen to sign up with the UFO subculture.
[ترجمه گوگل]آنها انتخاب کرده بودند که با خرده فرهنگ بشقاب پرنده ثبت نام کنند [ترجمه ترگمان]آن ها انتخاب کرده بودند که با خرده فرهنگ \"بشقاب پرنده\" ثبت نام کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. If fewer than ten students sign up, the course will be discontinued.
[ترجمه گوگل]در صورت ثبت نام کمتر از ده دانشجو، دوره متوقف خواهد شد [ترجمه ترگمان]اگر کم تر از ده دانشجو ثبت نام کنند، این درس متوقف خواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. All reservists had a 60-day window to sign up and there was no prohibition on those who already got their orders.
[ترجمه گوگل]همه نیروهای ذخیره 60 روز فرصت داشتند تا ثبت نام کنند و هیچ منعی برای کسانی که قبلاً سفارشات خود را دریافت کرده بودند وجود نداشت [ترجمه ترگمان]تمام نیروهای ذخیره یک پنجره ۶۰ روزه داشتند تا این کار را امضا کنند و هیچ ممنوعیتی برای کسانی که قبلا دستورها آن ها را دریافت نکرده بودند وجود نداشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• join a list; sign; recruit
پیشنهاد کاربران
Sign up ثبت نام و سر و کله پیدا شدن
تعریف شدن
با هرکدام یک از سه حرف اضافه ی زیر میتواند به کار رود sign up for/to/with sth
در نوبت ایستادن
ثبت نام کردن، ورود
Didn't sign up
نام نویسی - ثبت نام
ثبت نام کردن، مشارکت کردن ، امضا کردن
یعنی عضو شدن در یک جایی یا حضور داشتن در یک جا برای مثال: . It's a good idea to sign up for a class ترجمه: فکر خوبی هست که در یک کلاس ( عضو/شرکت ) کنیم.
- ثبت نام کردن مثال: They’ve signed me up to do voluntary work next month - عضو شدن مثال: Kathy signed up for the soccer team this year - قرارداد بستن مثال: He signed up as a steward with P&O Lines - مشارکت کردن مثال: I've signed up to make the sandwiches for the party