sign off

/ˈsaɪnˈɒf//saɪnɒf/

1- (رادیو و تلویزیون و غیره) پایان برنامه را اعلام کردن، به پخش خاتمه دادن 2- (خودمانی) صحبت خود را قطع کردن، از زیر بار تعهد یامشارکتی شانه خالی کردن، درقمار جارفتن، پایان دادن به

جمله های نمونه

1. l'll give up drinking,I can sign off.
[ترجمه zeinab_am98] من مست کردن رو کنار میذارم، امضا میکنم
|
[ترجمه گوگل]من مشروب را رها می کنم، می توانم امضا کنم
[ترجمه ترگمان]من مست می کنم، می تونم امضا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. O. K. I'll sign off. We'll talk at the beginning of the week.
[ترجمه سعادتی] بسیار خب. من تموم می خوام بکنم. اول هفته آتی گفتگو خواهیم کرد.
|
[ترجمه گوگل]O K من امضا می کنم اول هفته با هم صحبت می کنیم
[ترجمه ترگمان]خب من امضا می کنم در آغاز هفته با هم صحبت خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The doctor told me to sign off.
[ترجمه سعادتی] دکتر بهم گفت استعلاجی برم. ( بریتیش )
|
[ترجمه گوگل]دکتر به من گفت امضا کنم
[ترجمه ترگمان]دکتر بهم گفت که امضاش کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'd better sign off now. Love John.
[ترجمه سعادتی] بهتره که این نامه رو همینجا به پایان ببرم. ( با ) عشق، جان.
|
[ترجمه گوگل]بهتره الان امضا کنم عاشق جان
[ترجمه ترگمان]بهتره همین الان امضا کنم \"دوست دارم\" جان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I've written far too much and had better sign off.
[ترجمه گوگل]من خیلی زیاد نوشته ام و بهتر است امضا کنم
[ترجمه ترگمان]من خیلی چیزها نوشتم و بهتر هم امضا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As it's Friday, I think I'll sign off early today.
[ترجمه گوگل]چون جمعه است، فکر می‌کنم امروز زودتر امضا کنم
[ترجمه ترگمان]چون جمعه است، فکر می کنم امروز صبح زود امضا خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Well, I shall sign off now. Many thanks for having us, we thoroughly enjoyed staying with you.
[ترجمه گوگل]خب الان امضا میکنم از اینکه ما را در اختیار دارید بسیار سپاسگزاریم، ما از ماندن در کنار شما بسیار لذت بردیم
[ترجمه ترگمان]خوب، حالا باید امضا کنم خیلی ممنون که ما رو دعوت کردین ما کاملا از موندن با تو لذت بردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. How could you not sign off on that?
[ترجمه گوگل]چگونه می توانید آن را امضا نکنید؟
[ترجمه ترگمان]چطور تونستی همچین چیزی رو امضا کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Trish Johnson had a closing 70 to sign off at five under, while Sue Strudwick finished on the same mark.
[ترجمه گوگل]تریش جانسون امتیاز پایانی 70 را داشت تا با 5 کمتر از امتیاز به پایان برسد، در حالی که سو استرادویک با همان امتیاز به پایان رسید
[ترجمه ترگمان]تریش مک جانسون نزدیک به هفتاد سالگی داشت، در حالی که سو strudwick به همین دلیل کار خود را تمام کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was time to sign off before familiarity bred contempt, and just in case it already had I decided to hurt her.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه آشنایی باعث تحقیر شود، وقت آن بود که امضا کنم، و فقط در صورتی که قبلاً تصمیم گرفته بود به او صدمه بزنم
[ترجمه ترگمان]وقتش بود که قبل از این که به او توهین کنم، آن را امضا کنم، و در صورتی که تصمیم گرفته بودم به او صدمه بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Well, I shall sign off now.
[ترجمه گوگل]خب الان امضا میکنم
[ترجمه ترگمان]خوب، حالا باید امضا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. President Clinton also is expected to sign off on the plan.
[ترجمه گوگل]پرزیدنت کلینتون نیز انتظار می رود این طرح را امضا کند
[ترجمه ترگمان]همچنین انتظار می رود رئیس جمهور کلینتون این برنامه را امضا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If the accounting function is decentralized, operating management "sign off" on reported results.
[ترجمه گوگل]اگر عملکرد حسابداری غیرمتمرکز باشد، مدیریت عملیاتی نتایج گزارش شده را "خروج" می کند
[ترجمه ترگمان]اگر تابع حسابداری غیر متمرکز باشد، \"مدیریت اجرایی\" براساس نتایج گزارش شده \"خاموش\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Liverpool sign off before the two-week international break with a home game against Blackpool on Sunday and they will be long odds-on favourites to record only their second win in the Premier League.
[ترجمه گوگل]لیورپول قبل از تعطیلات بین‌المللی دو هفته‌ای با یک بازی خانگی مقابل بلکپول در روز یکشنبه قرارداد امضا می‌کند و شانس زیادی برای ثبت دومین برد خود در لیگ برتر خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]تیم لیورپول پیش از تعطیلات دو هفته ای بازی خانگی در برابر بلک پول در روز یک شنبه تعطیل شد و آن ها شانس زیادی دارند که تنها دومین پیروزی خود را در لیگ برتر پاکستان به ثبت برسانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• finish a broadcasted or sent form of communication

پیشنهاد کاربران

فکر کنم استعفا هم میشه یا کناره گیری
To express your approval of sth formally and definitely
۱ - پایان، خاتمه
( که در آخر برنامه تلویزیون، رادیو یا آخر صحبت میاد )
۲ - تایید کردن، امضا کردن
( که معمولا بعد از آن on می یاد )
I would never sign my kid off
زیر پا خالی کردن
من هرگز زیر پای بچه مو خالی نمیکنم
I would never sign my Kid off ever to an adult man
اختتامیه
بستن پرونده چیزی ( ترجمه استعاری )
خارج شدن از قول و پیمان، پس گرفتن موافقت
تایید کرن، موافقت کردن، مهر تایید زدن، پای چیزی امضا زدن، امضا کردن
- دست کشیدن از کار یا هر فعالیتی شبیه به آن برای مدت زمانی
As it's Friday, I think I'll sign off early today
- قطع کردن مکالمه
- اعلام پایان چیزی
Macedonia's parliament has ratified the deal with Greece, although Ivanov refused to sign off on it
مورد تایید قرار دادن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس