• : تعریف: the act or pastime of visiting and viewing various places of interest; touring.
صفت ( adjective )مشتقات: sightseer (n.)
• : تعریف: pertaining to, engaged in, or used for seeing sights.
- a busy sightseeing schedule
[ترجمه Mohamad] تماشا ی مناظر زیبا درکل تماشا
|
[ترجمه Sara] یه برنامه تور ( گردشگری ) شلوغ
|
[ترجمه دینا] مکان های دیدنی
|
[ترجمه Parham] برنامه شلوغ بازدید از جاذبه های توریستی
|
[ترجمه گوگل] برنامه شلوغ گشت و گذار [ترجمه ترگمان] برنامه شلوغ تماشا [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. a sightseeing bus
اتوبوس گردشی
2. Sightseeing is best done either by tour bus or by bicycles.
[ترجمه Reyhaneh🌼🌼💕💕] بهتر است گشت و گذار با تور اتوبوس یا با دوچرخه انجام شود
|
[ترجمه میثم نبی پور] بهترین گشت و گذار یا با اتوبوس تور و یا با دوچرخه انجام می شود.
|
[ترجمه Reyhaneh] 2. گشت و گذار بهتر است یا با اتوبوس، تور یا با دوچرخه انجام شود
|
[ترجمه مهناز مهرابی] بهتین گشت و گذار با اتوبوسه 🚌
|
[ترجمه الهه مختار آبادی] بهترین گشت و گذار با اتوبوس و دوچرخه انجام میشود
|
[ترجمه گوگل]بهتر است گشت و گذار را با اتوبوس یا دوچرخه انجام دهید [ترجمه ترگمان]sightseeing بهترین کار را با اتوبوس تور و یا با دوچرخه انجام می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Is there a sightseeing bus tour?
[ترجمه پارمیس] آیا اینجا اتوبوس تور گردشگری وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]آیا تور اتوبوسی برای گشت و گذار وجود دارد؟ [ترجمه ترگمان]تور تفریحی اتوبوس هست؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A bus took us on a sightseeing tour of the city.
[ترجمه نیلا] در اتوبوسی یک زن در حال کون دادن بود
|
[ترجمه Twelve Imam] یک اتوبوس ما را به گردش نمایشی از شهر برد
|
[ترجمه خمشید] در اتوبوس یک زن در حال کون دادن بود
|
[ترجمه مهناز مهرابی] با اتوبوس به گردش رفتیم
|
[ترجمه Rouge the bat] یک اتوبوس گردشی برای شناخت شهر به ما راگردش برد
|
[ترجمه گوگل]اتوبوسی ما را به گشت و گذار در شهر برد [ترجمه ترگمان]یک اتوبوس ما را به گردش نمایشی از شهر برد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. We did some sightseeing in the morning.
[ترجمه Jamshid Sadegh] ما در طول صبح از بعضی از نقاط دیدنی بازدید کردیم.
|
[ترجمه مهناز مهرابی] صبی ی ذره گشتیم
|
[ترجمه گوگل]صبح چند تا گشت و گذار انجام دادیم [ترجمه ترگمان] صبح یه کم گردش کردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Do you have any sightseeing bus tours?
[ترجمه مهناز مهرابی] تور تفریحی اتو بوس داری
|
[ترجمه گوگل]آیا تور اتوبوسی برای گشت و گذار دارید؟ [ترجمه ترگمان]تور اتوبوس sightseeing داری؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Are there any sightseeing bus tours?
[ترجمه گوگل]آیا تورهای اتوبوسی برای گشت و گذار وجود دارد؟ [ترجمه ترگمان]یه تور تفریحی تو اتوبوس هست؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I spent most of my time sightseeing.
[ترجمه HERMIONE] من بیشتر وقت خود را صرف گردش کردم.
|
[ترجمه گوگل]بیشتر وقتم را به گشت و گذار می گذراندم [ترجمه ترگمان]بیشتر وقتم را به گردش بردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. There was no time to go sightseeing in Rome.
[ترجمه Soroush] زمانی برای سفر کردن به رم وجود نداشت
|
[ترجمه Yahya] زمانی برای گشت و گذار در رم وجود نداشت.
|
[ترجمه گوگل]زمانی برای گشت و گذار در رم وجود نداشت [ترجمه ترگمان]وقت رفتن به رم نبود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. We crammed in as much sightseeing as possible during our stay in New York.
[ترجمه گوگل]ما در طول اقامت خود در نیویورک تا حد امکان به گشت و گذار پرداختیم [ترجمه ترگمان]در مدت اقامت ما در نیویورک تا آنجا که امکان داشت، تا آنجا که امکان داشت، جا به جا شدیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I spent the morning doing some sightseeing.
[ترجمه گوگل]صبح را صرف گشت و گذار کردم [ترجمه ترگمان] من صبح ها رو گردش می کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A sightseeing tour of the city is included to help you get your bearings.
[ترجمه گوگل]یک تور گشت و گذار در شهر گنجانده شده است تا به شما کمک کند شرایط خود را بدست آورید [ترجمه ترگمان]یک تور تماشا از شهر برای کمک به شما برای رسیدن به موقعیت خود در نظر گرفته شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She swam and sunbathed, went sightseeing and relaxed.
[ترجمه alireza] اوشنا کرد حمام افتاب گرفت ، به گردش رفت و آرامش پیدا کرد
|
[ترجمه گوگل]او شنا کرد و آفتاب گرفت، به گشت و گذار رفت و استراحت کرد [ترجمه ترگمان]شنا کرد و شنا کرد، به گردش رفت و آرام گرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. We packed a lot of sightseeing into two weeks.
[ترجمه گوگل]ما تعداد زیادی از مناظر را در دو هفته بسته بندی کردیم [ترجمه ترگمان] دو هفته بود که رفتیم گردش [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. It's too hot to go sightseeing.
[ترجمه Reza] برای گشت و گذار هوا خیلی گرم است
|
[ترجمه گوگل]هوا برای گشت و گذار خیلی گرم است [ترجمه ترگمان]رفتن به گردش هوا خیلی گرمه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• act of traveling about and visiting tourist attractions for the purpose of touring; involved in visiting tourist attractions if you go sightseeing, you travel around visiting the interesting places that tourists usually visit.
تماشای جاهای دیدنی مثال: Be careful when you’re sightseeing وقتی که {در حال} تماشای جاهای دیدنی هستید مراقب باشید.
سیر، تماشا، دیدار مناظر جالب , جاهای دیدنی
گشت و گذار
sightseeing ( گردشگری و جهانگردی ) واژه مصوب: تماشا تعریف: مشاهدۀ دیدنی های طبیعی و جذاب مقصدهای گردشگری
تماشای دیدنی ها، سیر و سیاحت
مکان های دیدنی
مناظر دیدنی
Nown Sightseeing means visiting interesting places of a city بازدید ( از مکان های دیدنی شهر ) کانون زبان ایران
تماشا
۱. وقتی ( خصوصا به عنوان یک توریست ) مکان های تماشایی یا بلند آوازه و معروف را مشاهده میکنید و در آنجا به گشت و گذار می پردازید . ۲. تور
تماشا کردن جاهای دیدن
سیر و سیاحت
Sightseeing mines visit یعنی گردش ، دیدار ، بازدید از یه مکان
جا های دیدنی
معنی دیدار از اماکن دیدنی و تماشایی تعریف: Visiting intresting plase of a sity مثال:A bus took us on a sightseeing tour of the city. معنی: یک اتوبوس ما را به گردش نمایشی از شهر برد.
To visit some famous place
بازدید، گردش
دیدار از اماکن دیدنی و گردشگری زیبا و دلنشین
معنی: گردش، بازدید، تماشا، دیدن جاهای دیدنی و گردشگری
Visiting intreresting placec of a city
گل کشت
Go as a tourist to look at interesting buildings and places
دیدنی
دیدن مناظر
دیدار از مناظر زیبا.
گردشگری
گردش
جاذبه های گردشگری
بازدید از یک مکان جالب
ســِیر
Visiting interesting places of a city
بازدید از هرچیزی
means visiting interesting places of a city
بازدید
بازدید از مکانهای دیدنی
باز دید از مکانی دیدنی و عموما با لذت و خوشحالی را sightseeing می نامند
باز دید از اماکن
Sightseeing means visiting interesting places of a city
بازدید از مکان های معروف به ویژه در غالب یک توریست