shrug off

/ˈʃrəɡˈɒf//ʃrʌɡɒf/

معنی: تکان دادن، با بی اعتنایی تلقی کردن
معانی دیگر: با بی اعتنایی روبرو شدن یا تلقی کردن، ناچیز شمردن، خم به ابرو نیاوردن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: to ignore or minimize.

- He shrugged off his pain and struggled on.
[ترجمه Shirinbahari] او به دردش کوچکترین اهمیتی نداد و با آن جنگید.
|
[ترجمه گوگل] او دردش را کنار زد و تلاش کرد
[ترجمه ترگمان] از درد شانه بالا انداخت و تقلا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to disclaim, give up, or rid oneself of (a burden, responsibility, or the like).

(3) تعریف: to slip out of (a garment worn on or over the shoulders).

جمله های نمونه

1. I admire the way she is able to shrug off unfair criticism.
[ترجمه Shirinbahari] شیوه ی او به اهمیت ندادن به انتقاد ناعادلانه را تحسین می کنم.
|
[ترجمه گوگل]من روشی را که او می تواند از انتقاد ناعادلانه شانه خالی کند تحسین می کنم
[ترجمه ترگمان]من طرز نگاه کردن او را تحسین می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You're a father and you can't simply shrug off your responsibility for your children.
[ترجمه گوگل]شما یک پدر هستید و نمی توانید به سادگی از مسئولیت خود در قبال فرزندانتان شانه خالی کنید
[ترجمه ترگمان]تو پدر هستی و نمی تونی فقط به خاطر بچه ات شانه خالی کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I hope I can shrug off this cold before I go on holiday.
[ترجمه Shirinbahari] امیدوارم بتوانم از شر سرما خوردگی تا قبل از تعطیلات خلاص شوم
|
[ترجمه گوگل]امیدوارم قبل از رفتن به تعطیلات بتوانم از این سرما خلاص شوم
[ترجمه ترگمان]امیدوارم قبل از رفتن به تعطیلات، از این سرما شانه بالا بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The team have been able to shrug off their recent failures and perform well.
[ترجمه Shirinbahari] این تیم توانست شکست های اخیر خود را نادیده بگیرد و عملکرد خوبی داشته باشد.
|
[ترجمه گوگل]این تیم توانسته است از ناکامی های اخیر خود شانه خالی کند و عملکرد خوبی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]این تیم توانست شکست های اخیر خود را بالا نگه دارد و عملکرد خوبی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The city is trying to shrug off its industrial image and promote itself as a tourist centre.
[ترجمه گوگل]این شهر در تلاش است تا از چهره صنعتی خود دوری کند و خود را به عنوان یک مرکز گردشگری معرفی کند
[ترجمه ترگمان]این شهر می کوشد تا تصویر صنعتی خود را بالا ببرد و خود را به عنوان یک مرکز توریستی ارتقا دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She wanted to shrug off his firm, proprietorial grasp but managed to resist.
[ترجمه گوگل]او می خواست از درک محکم و مالکانه او شانه خالی کند اما موفق شد مقاومت کند
[ترجمه ترگمان]او می خواست محکم شانه بالا بزند، اما نتوانست جلو خودش را بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The royals will try to shrug off their problems and put on a good show for Margaret.
[ترجمه گوگل]خانواده سلطنتی سعی خواهند کرد از مشکلات خود دوری کنند و نمایش خوبی برای مارگارت به نمایش بگذارند
[ترجمه ترگمان]این خانواده سلطنتی سعی خواهند کرد تا مشکلات خود را بالا ببرند و یک برنامه خوب برای مارگارت قرار دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Meanwhile, the indestructible burial mound would shrug off the tempest like a great, ageless whale.
[ترجمه گوگل]در همین حال، تپه تدفین نابود نشدنی مانند نهنگی بزرگ و بی پیر از طوفان کنار می زد
[ترجمه ترگمان]در همین حال، آن پشته خاک فنا فنا ناپذیر همچون وال بزرگ کهن در میان طوفان فرو می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Yet constitutional monarchists would be foolish to shrug off the event.
[ترجمه گوگل]با این حال سلطنت طلبان مشروطه احمقانه خواهند بود که از این رویداد شانه خالی کنند
[ترجمه ترگمان]با این حال، بر خلاف قانون اساسی، از این رویداد دور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She can shrug off her troubles and keep smiling.
[ترجمه Shirinbahari] می تواند از شر مشکلاتش خلاص شود و لبخند بزند.
|
[ترجمه گوگل]او می تواند مشکلات خود را کنار بگذارد و به لبخند زدن ادامه دهد
[ترجمه ترگمان]او می تواند مشکلاتش را برطرف کند و لبخند بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At national level, Labour is striving to shrug off its past.
[ترجمه گوگل]در سطح ملی، حزب کارگر در تلاش است تا از گذشته خود شانه خالی کند
[ترجمه ترگمان]در سطح ملی، حزب کارگر تلاش می کند گذشته خود را شانه بالا بیندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And I can even shrug off the unjustifiable accuse the university education of the unemployment rate.
[ترجمه گوگل]و حتی می توانم از اتهام غیرقابل توجیه نرخ بیکاری به تحصیلات دانشگاهی خودداری کنم
[ترجمه ترگمان]و من می توانم حتی شانه بالا می اندازم و باعث می شود که تحصیلات دانشگاهی نرخ بیکاری را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You tend to thrive on your own and shrug off most affection.
[ترجمه گوگل]شما تمایل دارید که به تنهایی پیشرفت کنید و از بیشتر محبت خود شانه خالی کنید
[ترجمه ترگمان]تو هم دوست داری خودت رشد کنی و بیشتر دوستت رو بالا ببری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The urban middle - class may shrug off rising food prices, but the poor are being hit harder.
[ترجمه گوگل]طبقه متوسط ​​شهری ممکن است از افزایش قیمت مواد غذایی شانه خالی کند، اما فقرا بیشتر ضربه می خورند
[ترجمه ترگمان]طبقه متوسط شهری ممکن است بالا انداختن قیمت مواد غذایی را بالا ببرد، اما فقرا به شدت آسیب دیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تکان دادن (فعل)
agitate, twiddle, stir, move, hitch, hustle, shake, flick, wiggle, budge, shock, startle, impulse, pulsate, wag, shag, jar, concuss, convulse, jolt, jounce, shrug off

با بی اعتنایی تلقی کردن (فعل)
shrug off

پیشنهاد کاربران

"به من چه" طور، شانه ها را بالا انداختن.
1 -
shrug something off
( also shrug something aside )
to treat something as if it is not important or not a problem
رفتار کردن ( برخورد کردن ) با چیزی که انگار مهم نیست یا مشکلی نیست، سرسری گرفتن ( کاری یا موضوعی را ) ، ناچیز شمردن
...
[مشاهده متن کامل]

The stock market shrugged off the economic gloom and rose by 1. 5 percent.
You're a father and you can't simply shrug off your responsibility for your children.
He shrugged aside suggestions that Liverpool could regenerate itself to become a "new Barcelona".
The company shrugged aside its defeat last week in the takeover battle for the software provider.
2 -
to get rid of something unpleasant that you do not want
خلاص شدن از شر چیز ناخوشایندی که نمی خواهید
I hope I can shrug off this cold before I go on holiday.
The city is trying to shrug off its industrial image and promote itself as a tourist centre.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/shrug-off
خود فعل shrug به تنهایی بمعنی شانه بالا انداختن ( به نشانه ندانستن، تحقیر یا بی‏ اعتنایی )
یه معنی این phrasal verbaش هست:
موضوعی را مهم تلقی نکردن - اهمیت ندادن - با بی اعتنایی روبرو شدن - مَحَل نذاشتن - اعتنا نکردن - خم به ابرو نیاوردن در قبال موضوع/قضیه ای - نادیده گرفتن - ناچیز شمردن یه قضیه
...
[مشاهده متن کامل]

ALTERNATIVE:
shrug something aside
shrug something away
💠 Warren Buffett shrugs off de - dollarization fears but warns excessive government spending may have serious fallout
@BusinessInsider. com
💠 With BRICS invite, Iran shrugs off outcast status in the West
@NYtimes. com
SHRUG SOMETHING OFF/ASIDE
1 - to treat something as if it is not important or not a problem
- If you shrug something off, you ignore it or treat it as if it is not really important or serious.
- to treat something as unimportant and not worry about it
SYN: dismiss - brush aside - minimize
2 - to get rid of something unpleasant that you do not want
SY: not keep
SHRUG SOMEBODY/SOMETHING OFF/AWAY
1 - to push someone or something back or away with your shoulders
- to move away from someone or something by turning your shoulders away from them or it
SYN: shake off
2 - to treat someone or something as not being important
SYN: dismiss - not worry
💠 Kevin shrugged off his jacket.
💠 She shrugged him away angrily.

ناچیز شمردن
شانه خالی کردن.
خم به ابرو نیاوردن
به حداقل رساندن؛ کمینه ساختن
در آوردن لباس ( مانند کت یا پیراهن ) با حرکت شانه
بی خیال شدن. بی اهمیت بودن نسبت به چیزهای کم کوچک
سرسری گرفتن ( کاری یا موضوعی را )

بپرس