[ترجمه Shirinbahari] او به دردش کوچکترین اهمیتی نداد و با آن جنگید.
|
[ترجمه گوگل] او دردش را کنار زد و تلاش کرد [ترجمه ترگمان] از درد شانه بالا انداخت و تقلا کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: to disclaim, give up, or rid oneself of (a burden, responsibility, or the like).
• (3)تعریف: to slip out of (a garment worn on or over the shoulders).
جمله های نمونه
1. I admire the way she is able to shrug off unfair criticism.
[ترجمه Shirinbahari] شیوه ی او به اهمیت ندادن به انتقاد ناعادلانه را تحسین می کنم.
|
[ترجمه گوگل]من روشی را که او می تواند از انتقاد ناعادلانه شانه خالی کند تحسین می کنم [ترجمه ترگمان]من طرز نگاه کردن او را تحسین می کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. You're a father and you can't simply shrug off your responsibility for your children.
[ترجمه گوگل]شما یک پدر هستید و نمی توانید به سادگی از مسئولیت خود در قبال فرزندانتان شانه خالی کنید [ترجمه ترگمان]تو پدر هستی و نمی تونی فقط به خاطر بچه ات شانه خالی کنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I hope I can shrug off this cold before I go on holiday.
[ترجمه Shirinbahari] امیدوارم بتوانم از شر سرما خوردگی تا قبل از تعطیلات خلاص شوم
|
[ترجمه گوگل]امیدوارم قبل از رفتن به تعطیلات بتوانم از این سرما خلاص شوم [ترجمه ترگمان]امیدوارم قبل از رفتن به تعطیلات، از این سرما شانه بالا بزنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The team have been able to shrug off their recent failures and perform well.
[ترجمه Shirinbahari] این تیم توانست شکست های اخیر خود را نادیده بگیرد و عملکرد خوبی داشته باشد.
|
[ترجمه گوگل]این تیم توانسته است از ناکامی های اخیر خود شانه خالی کند و عملکرد خوبی داشته باشد [ترجمه ترگمان]این تیم توانست شکست های اخیر خود را بالا نگه دارد و عملکرد خوبی داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The city is trying to shrug off its industrial image and promote itself as a tourist centre.
[ترجمه گوگل]این شهر در تلاش است تا از چهره صنعتی خود دوری کند و خود را به عنوان یک مرکز گردشگری معرفی کند [ترجمه ترگمان]این شهر می کوشد تا تصویر صنعتی خود را بالا ببرد و خود را به عنوان یک مرکز توریستی ارتقا دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She wanted to shrug off his firm, proprietorial grasp but managed to resist.
[ترجمه گوگل]او می خواست از درک محکم و مالکانه او شانه خالی کند اما موفق شد مقاومت کند [ترجمه ترگمان]او می خواست محکم شانه بالا بزند، اما نتوانست جلو خودش را بگیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The royals will try to shrug off their problems and put on a good show for Margaret.
[ترجمه گوگل]خانواده سلطنتی سعی خواهند کرد از مشکلات خود دوری کنند و نمایش خوبی برای مارگارت به نمایش بگذارند [ترجمه ترگمان]این خانواده سلطنتی سعی خواهند کرد تا مشکلات خود را بالا ببرند و یک برنامه خوب برای مارگارت قرار دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Meanwhile, the indestructible burial mound would shrug off the tempest like a great, ageless whale.
[ترجمه گوگل]در همین حال، تپه تدفین نابود نشدنی مانند نهنگی بزرگ و بی پیر از طوفان کنار می زد [ترجمه ترگمان]در همین حال، آن پشته خاک فنا فنا ناپذیر همچون وال بزرگ کهن در میان طوفان فرو می رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Yet constitutional monarchists would be foolish to shrug off the event.
[ترجمه گوگل]با این حال سلطنت طلبان مشروطه احمقانه خواهند بود که از این رویداد شانه خالی کنند [ترجمه ترگمان]با این حال، بر خلاف قانون اساسی، از این رویداد دور بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She can shrug off her troubles and keep smiling.
[ترجمه Shirinbahari] می تواند از شر مشکلاتش خلاص شود و لبخند بزند.
|
[ترجمه گوگل]او می تواند مشکلات خود را کنار بگذارد و به لبخند زدن ادامه دهد [ترجمه ترگمان]او می تواند مشکلاتش را برطرف کند و لبخند بزند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. At national level, Labour is striving to shrug off its past.
[ترجمه گوگل]در سطح ملی، حزب کارگر در تلاش است تا از گذشته خود شانه خالی کند [ترجمه ترگمان]در سطح ملی، حزب کارگر تلاش می کند گذشته خود را شانه بالا بیندازد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. And I can even shrug off the unjustifiable accuse the university education of the unemployment rate.
[ترجمه گوگل]و حتی می توانم از اتهام غیرقابل توجیه نرخ بیکاری به تحصیلات دانشگاهی خودداری کنم [ترجمه ترگمان]و من می توانم حتی شانه بالا می اندازم و باعث می شود که تحصیلات دانشگاهی نرخ بیکاری را کاهش دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. You tend to thrive on your own and shrug off most affection.
[ترجمه گوگل]شما تمایل دارید که به تنهایی پیشرفت کنید و از بیشتر محبت خود شانه خالی کنید [ترجمه ترگمان]تو هم دوست داری خودت رشد کنی و بیشتر دوستت رو بالا ببری [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The urban middle - class may shrug off rising food prices, but the poor are being hit harder.
[ترجمه گوگل]طبقه متوسط شهری ممکن است از افزایش قیمت مواد غذایی شانه خالی کند، اما فقرا بیشتر ضربه می خورند [ترجمه ترگمان]طبقه متوسط شهری ممکن است بالا انداختن قیمت مواد غذایی را بالا ببرد، اما فقرا به شدت آسیب دیده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
1 - shrug something off ( also shrug something aside ) to treat something as if it is not important or not a problem رفتار کردن ( برخورد کردن ) با چیزی که انگار مهم نیست یا مشکلی نیست، سرسری گرفتن ( کاری یا موضوعی را ) ، ناچیز شمردن ... [مشاهده متن کامل]
The stock market shrugged off the economic gloom and rose by 1. 5 percent. You're a father and you can't simply shrug off your responsibility for your children. He shrugged aside suggestions that Liverpool could regenerate itself to become a "new Barcelona". The company shrugged aside its defeat last week in the takeover battle for the software provider. 2 - to get rid of something unpleasant that you do not want خلاص شدن از شر چیز ناخوشایندی که نمی خواهید I hope I can shrug off this cold before I go on holiday. The city is trying to shrug off its industrial image and promote itself as a tourist centre.
خود فعل shrug به تنهایی بمعنی شانه بالا انداختن ( به نشانه ندانستن، تحقیر یا بی اعتنایی ) یه معنی این phrasal verbaش هست: موضوعی را مهم تلقی نکردن - اهمیت ندادن - با بی اعتنایی روبرو شدن - مَحَل نذاشتن - اعتنا نکردن - خم به ابرو نیاوردن در قبال موضوع/قضیه ای - نادیده گرفتن - ناچیز شمردن یه قضیه ... [مشاهده متن کامل]
ALTERNATIVE: shrug something aside shrug something away 💠 Warren Buffett shrugs off de - dollarization fears but warns excessive government spending may have serious fallout @BusinessInsider. com 💠 With BRICS invite, Iran shrugs off outcast status in the West @NYtimes. com SHRUG SOMETHING OFF/ASIDE 1 - to treat something as if it is not important or not a problem - If you shrug something off, you ignore it or treat it as if it is not really important or serious. - to treat something as unimportant and not worry about it SYN: dismiss - brush aside - minimize 2 - to get rid of something unpleasant that you do not want SY: not keep SHRUG SOMEBODY/SOMETHING OFF/AWAY 1 - to push someone or something back or away with your shoulders - to move away from someone or something by turning your shoulders away from them or it SYN: shake off 2 - to treat someone or something as not being important SYN: dismiss - not worry 💠 Kevin shrugged off his jacket. 💠 She shrugged him away angrily.