shrivel

/ˈʃrɪvl̩//ˈʃrɪvl̩/

معنی: خشک شدن، چروک شدن، چین خوردن
معانی دیگر: چروکیدن (و جمع یا کوچک شدن)، کیس کردن، پژمردن، انجوخیدن، (کاشی) هم چلسکیدن، ورچلونیدن

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: shrivels, shriveling, shriveled
(1) تعریف: to contract or reduce in size, as by drying out.
مترادف: wither
متضاد: swell
مشابه: contract, desiccate, parch, pucker, scorch, shrink, wrinkle

(2) تعریف: to lessen in vigor, strength, ability, or the like.
مترادف: decline, dwindle, ebb, erode, fade, wane, weaken
مشابه: decay, decrease, deteriorate, diminish, fall off, lessen, wilt, wither

- Her hopes shriveled in the face of constant failure.
[ترجمه گوگل] امیدهای او در مواجهه با شکست دائمی کاهش یافت
[ترجمه ترگمان] امیدهای او در برابر ناکامی همیشگی مچاله شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. You ought to pick those lettuces before they shrivel and die.
[ترجمه شهرام] کاهوها را قبل از اینکه پژمرده و خشک شوند جمع کنید
|
[ترجمه گوگل]شما باید آن کاهوها را قبل از چروک شدن و مرگ بچینید
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه they و بمیرن، باید کاهو رو برداری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The leaves started to shrivel up.
[ترجمه دکتر رجایی] برگ ها شروع به پژمردن کردند. ( پژمرده شدند )
|
[ترجمه شهرام] برگها در حال پژمرده شدن هستند
|
[ترجمه گوگل]برگها شروع به چروکیدن کردند
[ترجمه ترگمان]برگ ها شروع به فر زدن کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Under the direct sunlight young plants will shrivel up.
[ترجمه گوگل]گیاهان جوان در زیر نور مستقیم خورشید چروک می شوند
[ترجمه ترگمان]در زیر نور مستقیم خورشید، گیاهان جوان پژمرده خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The paper started to shrivel and curl up in the heat.
[ترجمه گوگل]کاغذ در گرما شروع به چروک شدن و خم شدن کرد
[ترجمه ترگمان]کاغذ شروع به فر زدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The leaves change colour, then shrivel.
[ترجمه گوگل]رنگ برگ ها تغییر می کند، سپس چروک می شود
[ترجمه ترگمان]برگ ها تغییر رنگ می دهند، سپس خشک می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These collapse, shrivel and dry as though scorched - but this is not to be confused with frost scorch.
[ترجمه گوگل]اینها فرو می ریزند، چروکیده و خشک می شوند که انگار سوخته اند - اما این را نباید با سوختگی یخ زده اشتباه گرفت
[ترجمه ترگمان]این آبشار، خشک و خشک، مثل اینکه برشته شده باشد - اما این نیست که با سوختگی یخ بندان گیج شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The steel companies seem to want to shrivel, to disappear.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد شرکت های فولادی می خواهند چروکیده شوند، ناپدید شوند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که شرکت های فولاد تمایل دارند که کوچک شوند تا ناپدید شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These microscopic biting flies would dry and shrivel in minutes out in the sun.
[ترجمه گوگل]این مگس‌های گزنده میکروسکوپی در عرض چند دقیقه زیر نور خورشید خشک و چروک می‌شوند
[ترجمه ترگمان]این مگس ها گزنده مگس ها را در آفتاب خشک می کنند و خشک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What was meant for a joyous occasion would shrivel to a general wretchedness.
[ترجمه گوگل]آنچه برای یک موقعیت شاد در نظر گرفته شده بود به یک بدبختی عمومی تبدیل می شد
[ترجمه ترگمان]آنچه برای یک موقعیت شادی بخش بود به یک بینوایی عمومی تبدیل می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In a rough economy, they said, budgets shrivel and advertisers get stern and cautious.
[ترجمه گوگل]آنها گفتند که در یک اقتصاد خشن، بودجه ها کاهش می یابد و تبلیغ کنندگان سختگیر و محتاط می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها گفتند که در یک اقتصاد خشن، بودجه ها سقوط می کنند و تبلیغ کنندگان جدی و محتاط می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The poor things shrivel up in protest.
[ترجمه گوگل]بیچاره ها در اعتراض چروک می شوند
[ترجمه ترگمان]این بیچاره ها به اعتراض تسلیم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Probably shrivel up like a cactus in a microwave.
[ترجمه گوگل]احتمالاً مانند کاکتوس در مایکروویو چروک می شود
[ترجمه ترگمان]احتمالا مثل یه کاکتوس تو مایکرو ویو سر و کله میزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But eventually, even red dwarfs will shrivel up and die.
[ترجمه شهرام] اما در نهایت ستارگان کوچک سرخ رنگ کمرنگ شده و نابود می شوند
|
[ترجمه گوگل]اما در نهایت، حتی کوتوله های قرمز نیز چروکیده می شوند و می میرند
[ترجمه ترگمان]اما در نهایت کوتوله های سرخ پژمرده می شوند و می میرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It should shrivel in ineptitude. . Prime target.
[ترجمه گوگل]باید در ناتوانی چروک شود هدف اصلی
[ترجمه ترگمان]این کار باید در حالی که تنها هدف نخست وزیر است، متوقف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خشک شدن (فعل)
atrophy, become dry, shrivel, fade, wither, parch

چروک شدن (فعل)
shrink, constringe, shrivel, crease, pucker, tousle

چین خوردن (فعل)
shrivel, frounce

تخصصی

[نساجی] چرو ک شدن - چین خوردن - خشک شدن

انگلیسی به انگلیسی

• shrink and dry up, wither; cause to wither, cause to dry out; dwindle, decline, decrease in strength or intensity
when something shrivels or when something shrivels it, it becomes dry and wrinkled.
when something shrivels up, it becomes dry and withered, usually because it has been overheated.

پیشنهاد کاربران

۱. پلاسیدن. پژمرده شدن. خشک شدن ۲. پلاساندن. پژمرده کردن. خشک کردن. چروکیده شدن
مثال:
The skin shrivels with age.
پوست با پیر شدن خشک {و چروکیده} می شود.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : shrivel
✅️ اسم ( noun ) : _
✅️ صفت ( adjective ) : shrivelled ( shriveled )
✅️ قید ( adverb ) : _
خشکیدن، خشکاندن
چروکیدن، چروکاندن
خشکاندن
خشک شدن , چروکیده شدن ؛ کم شدن
# The leaves started to shrivel up
# The lack of rain has shrivelled the crops
# You ought to pick those lettuces before they shrivel
# Her hopes shriveled in the face of constant failure
به مرور کاهش یافتن - از بین رفتن
Perhaps, like us, you’ve had friends who tried to live out their Christianity apart from a church, and little by little their faith shriveled,
⁦✔️⁩معنی آبادیس
پژمردن و ورچلوسیدن ( میوه و سبزی ) ،
ورچلونیدن ( میوه و سبزی )
You ought to pick those lettuces before they shrivel and die
چروکیده - [چهره چروکیده]

بپرس