اسم ( noun )
• (1) تعریف: a long strip that is torn or cut off, or nearly torn off.
• مترادف: rag, ribbon, tatter
• مترادف: rag, ribbon, tatter
- a shred of cloth
[ترجمه امین] یک تکه پارچه|
[ترجمه نیما ابراهیمی ] یک نوار/رشته پارچه|
[ترجمه گوگل] یک تکه پارچه[ترجمه ترگمان] تکه پارچه ای را پاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a dress in shreds
[ترجمه گوگل] یک لباس تکه تکه
[ترجمه ترگمان] پیراهنی که پاره پاره شده بود،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] پیراهنی که پاره پاره شده بود،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a very tiny amount; scrap.
• مترادف: grain, iota, modicum, molecule, scintilla, scrap, trace
• مشابه: crumb, lick, particle, rag
• مترادف: grain, iota, modicum, molecule, scintilla, scrap, trace
• مشابه: crumb, lick, particle, rag
- If you had a shred of decency, you would apologize.
[ترجمه گوگل] اگه ذره ای نجابت داشتی عذرخواهی میکردی
[ترجمه ترگمان] ، اگه یه ذره نجابت داشتی باید معذرت خواهی کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ، اگه یه ذره نجابت داشتی باید معذرت خواهی کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: shreds, shredding, shred, shredded
حالات: shreds, shredding, shred, shredded
• : تعریف: to cut or tear, or be cut or torn, to shreds.
• مترادف: tatter, tear
• مشابه: chew, fray, grate
• مترادف: tatter, tear
• مشابه: chew, fray, grate
- Shred some lettuce for the salad.
[ترجمه گوگل] برای سالاد مقداری کاهو خرد کنید
[ترجمه ترگمان] یه خورده کاهو برای سالاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] یه خورده کاهو برای سالاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The cloth shredded in the wash.
[ترجمه گوگل] پارچه در شستشو خرد شده است
[ترجمه ترگمان] پارچه پاره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] پارچه پاره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید