shielded


معنی: سپردار

جمله های نمونه

1. he shielded his eyes from the sun
چشمان خود را از آفتاب حفظ کرد.

2. he shielded his face with one hand to ward off my blows
برای دفع ضربه های من یک دستش را جلو صورتش سپر کرد.

3. The wide-brimmed straw hat shielded his face.
[ترجمه گوگل]کلاه حصیری لبه پهن صورتش را سپر کرده بود
[ترجمه ترگمان]کلاه حصیری لبه پهن صورتش را پوشانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He shielded his eyes from the sun.
[ترجمه گوگل]او چشمانش را از آفتاب محافظت کرد
[ترجمه ترگمان]نگاهش را از خورشید سپر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He carefully shielded the flame with his cupped hand.
[ترجمه گوگل]او با احتیاط از شعله با دستش محافظت کرد
[ترجمه ترگمان]او با احتیاط شعله های آتش را که با دست هایش پوشانده بود، سپر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He shielded his eyes against the dust with an upraised arm.
[ترجمه گوگل]با دستی برافراشته چشمانش را در برابر گرد و غبار محافظت کرد
[ترجمه ترگمان]او چشمانش را روی گرد و غبار گرفته بود و دستش را بالا نگه داشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was shielded by his mother from punishment.
[ترجمه گوگل]او توسط مادرش از مجازات محافظت شد
[ترجمه ترگمان] اون از مجازات مادرش محافظت شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He shielded his head from the sun with an old sack.
[ترجمه گوگل]او با یک گونی کهنه سرش را از آفتاب محافظت کرد
[ترجمه ترگمان]او سرش را از آفتاب که یک گونی کهنه بود، سپر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He shielded her with his body.
[ترجمه گوگل]با بدنش از او محافظت کرد
[ترجمه ترگمان] اون از بدنش محافظت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His secretary shielded him from importunate visitors.
[ترجمه گوگل]منشی او از او در برابر بازدیدکنندگان مهم محافظت کرد
[ترجمه ترگمان]منشی او او را از این مهمانان سمج محفوظ می داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The interior was shielded from the curious gaze of passersby.
[ترجمه گوگل]فضای داخلی از نگاه کنجکاو عابران محافظت شده بود
[ترجمه ترگمان]درون آن، از نگاه کنجکاو عابر مرموز، سپر پوششی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He shielded his eyes against the dazzling declining sun.
[ترجمه گوگل]او چشمانش را در برابر خورشید در حال زوال خیره کننده محافظت کرد
[ترجمه ترگمان]چشمانش را در برابر تابش خیره کننده خورشید سپر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The police officer shielded the child with her body.
[ترجمه گوگل]افسر پلیس با جسد کودک را سپر کرد
[ترجمه ترگمان]افسر پلیس با جسد او از کودک محافظت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The buoy shielded her from the view of the guards, and she used that advantage to get her breath back.
[ترجمه گوگل]بویه او را از دید نگهبانان محافظت کرد و او از این مزیت برای بازگرداندن نفس خود استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]The او را از دید گارد حفظ کرد و از این فرصت استفاده کرد تا نفسی تازه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Polio patients in acute wards were seldom shielded from the deaths of others.
[ترجمه گوگل]بیماران فلج اطفال در بخش های حاد به ندرت از مرگ دیگران محافظت می شدند
[ترجمه ترگمان]بیماران فلج اطفال در بخش های حاد به ندرت از مرگ دیگران محافظت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سپردار (صفت)
protected, fended, shielded, screened

تخصصی

[شیمی] حفاظت شده
[برق و الکترونیک] حفاظ دار
[نساجی] پوشش دار

انگلیسی به انگلیسی

• protected, defended, guarded; sheltered, screened, covered

پیشنهاد کاربران

Shielded metal arc welding جوشکاری با الکترود دستی همان نوع جوشکاری که در و پنجره سازه انجام میدهند که به الکترود آن الکترود روکش دار گفته میشود
محفوظ
محفوظ شده

بپرس