اسم ( noun )
• (1) تعریف: a portion of a whole, esp. as given to or owed by one member of a group.
• مترادف: allotment, lot, portion, quota
• مشابه: dose, end, hand, part, split, stake
• مترادف: allotment, lot, portion, quota
• مشابه: dose, end, hand, part, split, stake
- He never does his share of the work around here.
[ترجمه سوگند عیّاری] او هیچ گاه سهم خود از این کار در این مکان انجام نمیدهد|
[ترجمه گوگل] او هرگز سهم خود را از کار اینجا انجام نمی دهد[ترجمه ترگمان] اون هیچوقت سهم خودش رو در این اطراف انجام نمیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- What are you going to do with your share of the money?
[ترجمه امنر] صنایع چوبی از این که در سال های ه|
[ترجمه گوگل] با سهم خود از پول چه کار می کنید؟[ترجمه ترگمان] با این پول چه کار می خواهید بکنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: one of the equal parts into which the capital stock of a business organization is divided.
• مشابه: interest, stock
• مشابه: interest, stock
- They own several shares of the company.
[ترجمه گوگل] آنها مالک چندین سهام این شرکت هستند
[ترجمه ترگمان] آن ها صاحب چندین سهم از این شرکت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آن ها صاحب چندین سهم از این شرکت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: shares, sharing, shared
حالات: shares, sharing, shared
• (1) تعریف: to divide and give out in shares; apportion.
• مترادف: admeasure, allocate, allot, apportion, divide, divvy, split
• مشابه: deal, distribute, dole, mete, parcel, partition, prorate, ration
• مترادف: admeasure, allocate, allot, apportion, divide, divvy, split
• مشابه: deal, distribute, dole, mete, parcel, partition, prorate, ration
- I shared my sandwich with him since he'd forgotten his lunch.
[ترجمه گوگل] من ساندویچم را با او تقسیم کردم چون ناهارش را فراموش کرده بود
[ترجمه ترگمان] از وقتی ناهارش را از یاد برده بود با او شریک بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] از وقتی ناهارش را از یاد برده بود با او شریک بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- It will be easier if she share the tasks of cleaning out the house.
[ترجمه گوگل] اگر او وظایف تمیز کردن خانه را به اشتراک بگذارد آسان تر خواهد بود
[ترجمه ترگمان] اگر او وظایف تمیز کردن خانه را به اشتراک بگذارد، راحت تر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اگر او وظایف تمیز کردن خانه را به اشتراک بگذارد، راحت تر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to receive, use, or enjoy together with one or more others.
• مترادف: partake
• مشابه: divide
• مترادف: partake
• مشابه: divide
- All the guests shared the delicious meal.
[ترجمه گوگل] همه مهمانان غذای خوشمزه را به اشتراک گذاشتند
[ترجمه ترگمان] تمام مهمانان غذای خوش مزه را به اشتراک گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] تمام مهمانان غذای خوش مزه را به اشتراک گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: sharable (shareable) (adj.), sharer (n.)
مشتقات: sharable (shareable) (adj.), sharer (n.)
• (1) تعریف: to participate along with others (often fol. by "in").
• مترادف: join, partake, participate
• مشابه: chip in, contribute, cooperate, engage, enter, help, pitch in, pull one's weight
• مترادف: join, partake, participate
• مشابه: chip in, contribute, cooperate, engage, enter, help, pitch in, pull one's weight
- We shared in the building of the barn.
[ترجمه گوگل] ما در ساختمان انبار مشترک بودیم
[ترجمه ترگمان] در ساختمان انبار با هم شریک بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] در ساختمان انبار با هم شریک بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The whole community shared in the festivities.
[ترجمه گوگل] تمام جامعه در جشن ها شرکت کردند
[ترجمه ترگمان] تمام جامعه در این جشن ها شرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] تمام جامعه در این جشن ها شرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to receive a share of something (often fol. by "in").
• مترادف: partake
• مشابه: participate, receive, take
• مترادف: partake
• مشابه: participate, receive, take
- As an investor, you will share in the profits.
[ترجمه گوگل] به عنوان یک سرمایه گذار، شما در سود شریک خواهید بود
[ترجمه ترگمان] به عنوان یک سرمایه گذار، شما در سود شرکت خواهید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] به عنوان یک سرمایه گذار، شما در سود شرکت خواهید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید