shard

/ˈʃɑːrd//ʃɑːd/

معنی: صدف، سفال، پاره سفال، کوزه شکسته
معانی دیگر: (بخش های شکسته ی سفال و چینی و غیره - به ویژه در کاوش های باستان شناسی) پاره سفال، پاره آجر، خرده سفال (potsherd هم می گویند)، خرده ریز، شکستن وبصورت قطعات ریز دراوردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a piece of a broken object, esp. a fragment of pottery or glass.
مشابه: chip, shiver

- The window was broken and shards of glass littered the floor.
[ترجمه شهریار] پنجره شکسته و تکه های آن رو زمین پخش شده بود.
|
[ترجمه گوگل] پنجره شکسته بود و تکه های شیشه روی زمین ریخته شده بود
[ترجمه ترگمان] شیشه شکسته بود و تکه های شیشه روی زمین ریخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the tough wing case of a beetle.

جمله های نمونه

1. Harsh fortresses of prickly pears and shard grass and dead branches block off all escape.
[ترجمه گوگل]قلعه های خشن گلابی خاردار و علف های خرد شده و شاخه های مرده همه راه های فرار را مسدود می کنند
[ترجمه ترگمان]قلعه های خشن گلابی و تکه ای علف و شاخه مرده از همه جا فرار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He rolled through the space, snapping a shard of glass that sliced his jacket and put a nick in his shoulder.
[ترجمه گوگل]او در فضا غلتید و یک تکه شیشه که کاپشنش را تکه تکه کرد و یک قلاب در شانه‌اش گذاشت
[ترجمه ترگمان]او در فضا پیچید و تکه ای شیشه را که کتش را پاره کرده بود گاز زد و نیک را روی شانه اش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A shard of steel plate knifed through Golden Girl's mainsail, cutting the portside shrouds as if they were string.
[ترجمه گوگل]تکه ای از ورق فولادی از طریق بادبان اصلی Golden Girl شکسته شد و کفن های کنار درگاه را طوری برید که گویی رشته ای هستند
[ترجمه ترگمان]تکه ای از صفحه فولادی به سبک دختر طلایی پخش می شود و shrouds portside را طوری برش می دهد که انگار نخ دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Them she hated with every shard of her being.
[ترجمه شهریار] او با با تمام وجودش از آن ها بیزار بود.
|
[ترجمه گوگل]با هر ذره وجودش از آنها متنفر بود
[ترجمه ترگمان]از هر تکه ای از وجودش نفرت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In its panic it broke its antlers, shard by shard, tine by tine.
[ترجمه گوگل]در وحشت، شاخ هایش را پاره به ترک، تیکه به قلوه شکست
[ترجمه ترگمان]با وحشت شاخ مانندش را شکست و تکه ای از آن را به طور تکه ای خرد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She started to scrape again with the shard of pottery.
[ترجمه گوگل]دوباره با خرده سفال شروع به خراشیدن کرد
[ترجمه ترگمان]شروع به خراش دادن به تکه سفال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Had he grasped this shard of hope with any real understanding, she wondered?
[ترجمه گوگل]او با تعجب پرسید که آیا او این تکه امید را با درک واقعی درک کرده بود؟
[ترجمه ترگمان]ایا او این تکه امید را با درک واقعی درک کرده بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I concentrated on keeping steady the three-inch-long shard of what had once been part of a large perfect oval.
[ترجمه گوگل]روی ثابت نگه داشتن تکه سه اینچی آن چیزی که زمانی بخشی از یک بیضی بزرگ کامل بود، تمرکز کردم
[ترجمه ترگمان]روی آن تمرکز کردم تا تکه سه اینچی را که زمانی قسمتی از یک بیضی کامل بزرگ بود، ثابت نگه دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I know that it seem shard to believe now, but, take it from me, things will get better.
[ترجمه گوگل]می دانم که اکنون باورش سخت به نظر می رسد، اما، آن را از من بگیر، اوضاع بهتر خواهد شد
[ترجمه ترگمان]می دانم که به نظر می رسد که این حرف را باور کنم، اما، آن را از من بگیر، اوضاع بهتر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Thanks to everyone - shard work, the performance wan a great success.
[ترجمه گوگل]با تشکر از همه - کار سخت، عملکرد آنها موفقیت بزرگی داشت
[ترجمه ترگمان]به لطف کار تکه ای، این عملکرد یک موفقیت بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If a pottery shard or partial nose ring can scrap a project, think what a couple of Potentially Historical corpses/mummies will do.
[ترجمه گوگل]اگر یک خرده سفال یا حلقه بینی جزئی می تواند پروژه ای را از بین ببرد، فکر کنید که چند جسد/مومیایی بالقوه تاریخی چه خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]اگر یک حلقه سفالگری و یا حلقه بینی جزئی می تواند یک پروژه را از بین ببرد، فکر کنید که چه دو جسد بالقوه تاریخی و مومیایی چه کار خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Shard resolution is linked to the ID generation for which Hibernate provides numerous strategies such as native, application-level UUID generation and distributed hilo generation.
[ترجمه گوگل]وضوح Shard به نسل ID مرتبط است که Hibernate برای آن استراتژی های متعددی مانند تولید UUID بومی، در سطح برنامه و تولید hilo توزیع شده ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]رزولوشن (شارد)با نسل ID مرتبط است که Hibernate استراتژی های متعددی از قبیل تولید UUID بومی، سطح کاربرد و تولید hilo را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is a pleasure that misery is shard by others.
[ترجمه گوگل]لذت بخش است که بدبختی را دیگران خرد می کنند
[ترجمه ترگمان]این لذتی است که دیگران از آن رنج می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Nakatomi conglomerate stole a shard of Akujiki, breaking the hell spawn seal.
[ترجمه گوگل]کنگلومرا ناکاتومی یک تکه از آکوجیکی را دزدید و فوک تخم ریزی جهنمی را شکست
[ترجمه ترگمان]یک مجتمع تولیدی یک تکه سنگ Akujiki را دزدید و مهر و موم جهنمی را پاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صدف (اسم)
ammonite, oyster, shell, pearl, cowrie, shard, cowry

سفال (اسم)
shard, clay, earthenware, tile, terracotta

پاره سفال (اسم)
shard

کوزه شکسته (اسم)
shard

تخصصی

[زمین شناسی] آذرآوار شیشه ای، تراشه - الف) قطعه شیشه ای مواد آذر آواری که بعضی از آنها دارای سطوح شکستگی خمیده شاخص هستند. تراشه ها معمولاً قطعات دیواره ـ حبابدار حاصل از بین رفتن پومیس در حین یا پس از فوران ساخته می شوند. - ب) مترادفی برای sherd (شِرد).

انگلیسی به انگلیسی

• piece, fragment
a shard is a piece of broken pottery, glass, or metal; a formal word.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A fragment or piece of something 🪵🪓
🔍 مترادف: Fragment, piece
✅ مثال: She found a shard of pottery while digging in the garden
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
شارد
بخشی از یک شبکه بلاکچین است که به چند شارد دیگر تقسیم شده است و داد های خاص خود را دارد.
بخش
قسمت
پایگاه
shard ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: ترکش 2
تعریف: قطعه ای شیشه ای در آذرآوارها که دارای سطح شکستگی خمیدۀ خاصی است
شیشه خورده
( برج شاد که مانند یک تکه شیشه خورده که ایستاده توسط معمار ایتالیایی در شهر لندن ساخته شده است )
پاره سنگ
بخش های شکسته ی سفال و چینی و غیره
پاره سفال
پاره آجر

بپرس